بی شمس

ادبی

۲۹ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

1001و مامور 007در تهران خودمان!

یک:
سر آمد شب وروشنی روشن شد ...
خورشید از روی حیا ...تاشب آینده پشت ابر ماند!
دو:
کدام حس مرا به سمت تو آورد ...
وقتی که کنجکاوانه وزنانه ...کیف دلم را می گشتی ...
سه:
بوس را ریختم سطل زباله هزار سال...
نگو که تو رز بودی و...برای بوسه های من می مردی!!!

چهار:
دستم را بریده ام وهیچ کس نمی داند ...
که یوسفی که زلیخا نشانم داد ...عزیز من هم هست!!!
پنج:
گوشت گرگ گران است و همه صیادان ...
با پوستین گوسفند ...نسل شان را کندند!!!
شش:
مزار شش گوشه ات جای جوانان ایرانی ست ...
که میمهان داری از رضای(ع)تو آموخته اند ...یاحسین(ع)...
هفت:
چقدر انگور روی چشم تو هست ...
ومن تاکه تاک چشم تو را می چینم ...
به میمانی طعم عسل امیدوارم...
هشت:
ترومپ!
جهان دیگر جهان جای ماندن نیست !
ولی چه حیف!شماهم مثل ما برای ادامه حیات ...مریخ نمی روید!
نه:
بابا پژو:
میشه کمربند اضافی به من بدید؟من یک کم اضافه وزن دارم کمربند صندلیم برام کوچیکه!
خانم مهماندار:
اوه!آقای پزو!همین الان!
صدای مهماندار:
مسافرین محترم پرواز 777777777به مقصد لندن کمربندهایتان را ...
خانم مهماندار:
اوه!آقای پزو!آها بسته شد!
بابا پزو:
دست شما درد نکنه!یاد خانمم بنزی افتادم ...مجبورم ترکش کنم تا در پروژه ی جیمز باند مشاور باشم!
خانم مهماندار:
اوه!پس درانتها سلفی لطفا...
بابا پژو:
اوکی !چشم!
ناگهان یک لگد به پهلوی بابا پژو:
پژو!خدا بگم چیکارت کنه!لحاف منو کشیدی روت ؟انقدر سردته؟بابا یه کوچولو برف زده تهرون!
بابا پژو:
بنزی !تو رو جون مادرت این یه دفه رو حسودی نکن!

ده:
رهبرم ...
غزل غزل شعر چشم های شماست ...
که درس ماست که می خوانیم تا حفظ شویم ...

یازده:
ودل شکستن چه کار خوبیست ...
اگر قرار باشد بعد صد سال بیائی و از من ...
بیهوده و بی جهت ...
دلجوئی کنی ...."نامرد"!
....................................................
دل شکستن موارد بسیاری دارد که درهیچ مقالی نمی گنجد ...زیرا که دل ها باهم تفاوت دارند گاه بعضی دل ها با یک باد معده !شکسته شده و ویرانگری می کنند!
وگاه هرچه می زنی دل لا مصب طرف نمی شکند وقدرتی دارد فرا زمینی .
وشاعر می گوید:
دل شکستن روا نمی باشد ...تا توانی دلی به دست آور!
چه سعی است برای شکستن دراین دوره و زمانه .دیگر شکستنی بدرد نمی خورد چه ممکن است زلزله بیاید و ترکش گسترده شود وزیر اوار برای سال های بعد که دلمان تنگ شد دیگر نباشد!
آ] از عذاب وجدان!که دنباله ی همین شکسته هاست ...
وبعضی ها با سادیسم دارند زندگی خودشان وملت را خراب می کنند ...
"نکن جانور"..."نگو نگفتی"!!!

دوازده:
1001نکته که هر دانشجوئی باید بداند ...
هری هریسون ترجمه محمد علی مهمان نوازان
چاپ اول :1391
نشرمروارید
بایداین جمله نغز " گاندی" راکه میگوید:
خودت همان تغییری باش که دوست داری درجهان ببینی "
سرلوحه ی زندگی قرار دهید .برای شروع می توانید اشتیاق به تقلب را که صرفا با دیدن بقیه ی دانشجویانی که دارند تقلب می کنند درشما پا گرفته ...فرو بنشانید.
۳۰ دی ۹۶ ، ۱۷:۳۴ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

quatrains lyriques de...baba taher!"surnomme"oryan)nu(


یک:
بکوبمت میان جمع به دیوار ...عکس انتظار تو!!!
که درخیال خودت هم ...مرا به کودکی نشناسی!!!
دو:
همه دیگر به رایگان می برند شاخه نبات را!
ای حافظ شیرازی ...اگر شما "سر "همه می دانید!!!
سه:
شیشه ی پنجره خرد شد یک لحظه نسیم ...
از درخشم درآمد بامن:...زودباش بهار!!!

چهار:
درمیان دست هایت معجزه ...الله اکبر...
یک جهان درانتظارست ...مهدیا(س)..."درانتظاریم"
پنج:
خرج کردی شب را خورشید ...میان ستارگان ...
چقدر ولخرجی؟!!!ازگردش جهان چه سودها ...نمی بری؟!!!
شش:
مزار شش گوشه ات نزدیکتربه من ...
آنقدرکه مادرم نیست بداند ...من عاشق رقیه ام(س)...

هفت:
غنچه درتولد خویش ...تردید می کند ...
هیهات!باغبان که خرج خانه اش از فروش غنچه هاست!
هشت:
ترومپ!شاید من و توبرویم!
اما تاریخ عاشق است ...هرچند بیان آن سخت باشد!
نه:
پراید:
مامان!داریم برمی گردیم کاری چیزی نداری؟!
مامان بنز:
نه!بابات بالخره بازنشسته شد یک کم تنهایی لازم داریم!
بابا پژو:
عزیزصورتی پوش من!خانم بنزی زیبا!دوباره دعوت به کارشدم !می رم انگلیس تو پروژه ی جیمز باند مشاوره بدم!
مامان بنز:
پراید جان تو می تونی بری!خدا پناهت!
پراید:
مامان ! به بابا قرص نده!می دونم تو غذاش می ریزی!چه می دونم تو بنزینش!ولش کن!
بابا پز.:
یعنی پراید!یه بار منو نفهمیدی!این نامه ی رویال کالج سلطنتی یه ...ببین منو اینوکه نمی تونم تقلب کنم!نوشته به انگلیسی درباری...بیا!
مامان بنز:
پژو من صدتا ازاینارو دارم!رفتی کدومشونوآوردی؟
بابا پژو:
دیروزیه رو !که سفارت اورده!فردام دارم می رم تورم ای فرشته ی زیبای صورتی پوش می برم!
مامان بنز:
خدا به دور!
پراید:
مامان نریا!!!

ده:
رهبرم ...
غم همه جا هست ولیکن دل ما ...
وصل حسین (ع)است و غم دنیا هیچ است ...

یازده:
اگه این فرضیه درست باشه که"تنها صداست که میمونه"وهمه ی صداها بمونن بعد یه دفه یه روزی همه شون از یه منبع فیزیکی پخش بشن!...خدا میدونه چه افتضاحی دنیارو برمی داره!
حتی صدای یه باد معده (ببخشید)جمعش میشه یه بمب صوتی!
آقاجان کم تلق تلوق کنید!بوق الکی نزنید!ای بابا!
................................................
واگر عشق من زشت و خطا کاراست ...
تو می بخشی به من!
که از شخصیت من می دانی چنین برنمی آید !!!
...............................................................
یه وقتایی دیگران رو به خاطر احترامی که قبلا ها براشون قائل بودیم می بخشیم!به خاطر انتخاب خودمون و شخصیت خودمون!
ولی یه وقتایی هست باید ازیه عده ای هم تشکر کنیم که انتخاب غلط و اشتباه مارو وسلیقه ی بد مارو می بخشن!
اانقد می بخشن که خودمونم نمی دونیم چی بگیم!!!
..............................................................................

دوازده:
je regarde le pre ,,,,jeny vois que toi
je regardela mr...jeny voisquetoi
partoutou je regarde ...les monts...les plaintes
jy vois la trace de ton corps a toi
.........................................................
اگه گفتید ؟


۲۹ دی ۹۶ ، ۱۰:۲۰ ۱ نظر
سیده لیلا مددی

چشم دوختم به پیرهن ستاره ...آسمان از غیرت روی سرم آوارشد!!!

یک:
سرگرم تو بودم که از راه رسید ...
آن عشق دگر که سرنگون ام می خواست!
دو:
پایان زمستان همیشه بهار است ...
تا روحیه پیدا کنیم و ادامه دارباشیم ...
سه:
جدایی...سرنوشت من بود و من پذیرفتم!
تو نمی توانستی که سریع ...رفتی و عشق دگرت آمد!


چهار:
سر سبزم را خدای اگر "شما " نگهداری ...
زبان سرخم ...همیشه حرف حق است!...
پنج:
پایان یک شب درتهران ...همیشه نورباران است ...
من نمی خوابم!
که اژدهای سیاه خاطرتو ...
مرا نبلعد!
شش:
مزار شش گوشهات را غبار نمی گیرد ...
همیشه اشک شوق زائران می چکد ...روی مزار تو ...


هفت:
ارام باش !بیداد نکن که من طرفدارتوام!
بگذار که یک ملت عاشق ...ندانند!
هشت:
ترومپ!
سیاه می کنی از خنده چهره ها!
بهر حال می کنی! ولی ...
نه:
دین دین دینگ دین دینگ دینگ
بابا پژو:
تو نرو بنزی خودم می رم!
صدای پشت ایفون:
منزل خانواده پژویان!
بابا پژو:
بله!
صدای پشت ایفون:
برا امر خیر اومدیم!
بابا پژو:
اشتباه گرفتین ما دختر نداریم!زنگ بالا!
صدای پشت آیفون:
پس اون خانمی که لباس صورتی می پوشن ...خیلی بنز خوشگلین !دختر شما نیستن!؟
بابا پژوهراسان درخواب:
ننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننه!


ده:
رهبرم ...
مهدی موعود(ع)در فکر ماست ...
می دانیم که در مسیر  به روشنایی می رسیم....


یازده:
وغیبت ...نبودن توست یوسف!
چرامن درهای زندان را با دست خود ...به تو نشان دادم؟!!!

...............................................................
وغیبت حال کردنی ست بین اقوامی که دورهم می نشینند و صفحه می گذارند تایکی را بکوبند!
والبته از زیر اب زنی تا حودودی متفاوت است و از آن جا که دیگر مردم دنیا سرشان گرم است ...غیبت در حال انقراض است !!!
وباید از سکوتی که بین اقوام پیش آمده بدلیل درد تلگرام و اینستا گرام و غیره تشکر کنیم ...چون دیگر نسل رفتارهای زشت!همین طور خودبه خود دارد ازبین می رود!
(خودم مخصوصا از واژه ی فضای مجازی استفاده نکردم ...اتفاقا فضای مجازی دنیای واقعی خیلیا شده)
.......................................................
حالا نگین برنامه دورهمی!!!

............................................................
قربون جیگر همه تون ...ممنون

دوازده:
نمایش ایرانی چه درآن زمان که نمایندگان فکر و اندیشه ی نوی ایرانی تئاتر غرب را به عنوان یک پدیده کشف کردند و چه درزمان ما ...دارای پمج شاخه اصلی است:این پنج شاخه عبارتنداز:مراسم و آئین ...معرکه...تعزیه ...تقلید و خیمه شب بازی .
....
درایران زمین به مناسبت های گوناگون جشن ها و مراسمی برگزار می شد که برخی از آن ها یندگار ایران پیش از اسلام است:
ایین مهرگان و جشن سده ...مراسم نوروزی و...از این دسته مراسمند که پس از گرایش ایرانیان به اسلام با تغییراتی وبا حذف و اضافاتی به رنگ و بوی زمان در آمدند ...
تئاتر در ایران از مجموعه از ایران چه می دانم؟
نوشته بهروز غریب پور
از دفتر پژوهشهای فرهنگی
چاپ دوم 1390

۲۸ دی ۹۶ ، ۱۰:۲۲ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

وتقسیم که می کردند شانس را :تو رفته بودی برای خودت بستنی بخری!!!

یک:
باز شد دست من و بخشیدم دین تو را ...
نشکن زین پس ازاین تن ...تو دگر جامی را!
دو:
شکر از چشم تو ریخت و نگاهی شیرین ...
سوی من کردی و مژگان همگی قند شدند ...
سه:
باغ در اندوه از دست دادن شکوفه بود ...
این زمستان ناهنگام ...
که نیامد تا....
یخ شوند نو شکفته های شاخه ها ...
آه من!گرم نیست تا بزند وکمرراست نکند زمستان!
چه حیف!

چهار:
روی من انداختند دست تورا ...
وا مصیبت!کاش دستان خودم بود...آن بهاری دستها!
پنج:
کوچ می کردند ابرها از فضای آسمان ...
دنیا دیگر هوای ناز باران را نداشت!
شش:
مزار شش گوشه ات در آغوش من گذاشت:
آن حال و هوای دمشقی مزار زینب سلام الله ...

هفت:
شک کن به خنده های من که همه از عمق شادی اند!
شاید که غصه ها به سرزمین خنده ها رسیده اند ...
هشت:
ترومپ!بگویمت که جهان جای بد نبود ...
امثال تو به چشم بد نگاه می کنند مرا!!!
نه:
بابا پزو:
بنزی اون پیرن صورتی ات رو بپوش که تازه از شانزه لیزه خریدم بذار بچه ها ببینن!
پراید:
بابا جان!مامان خودرواه از اول تولد من تا به حال رنگش آبی بوده پاشو لباساتو بپوش با هم بریم تا سرکوچه دکتر!
بابا پژو:
ای پسره ی نادون!من تا به حال 400 با رعملیات پلیسی رفتم!یعنی رنگ آبی رو از صورتی تشخیص نمی دم!من دارم مامانتو آدم می بینم نمی فهمی!!!


ده:
رهبرم ...
زیباترین کشور دنیا مکان ماست ...
تا بسوزند و بسوزند که دستشان به خاک ما نمی رسد ...

یازده:
وراستش را بگویم زیر پایم سبز شد ...
از بس که صبر کردم وتو ...با عشق من می رفتی ...
دوازده:
وخدابیامرز یعنی چه:
روحت شاد!
عمه داشتی!
خیلی گل بودی !
ساکنم بودی وااااااااااای!
به روحم اعتقاد داشتی !
می دیدم در هوای آلوده نفس می کشی!
سواکردنی بودی!
گلچین روزگار ای لعنت!
ودیگه از یادمون میری!
ناهارتون برنجش ایرانی نبود ولی بازم!
خاکبرسر روزگار!
خوب شدرفتی زیاد رنج نکشیدی !
زحمت هم نداشتی!
جوجه دان زرشک پلو ندادن همین!
منو تنها گذاشتی دیوونه!
و
...............
دوازده:
خطا کردی و به عمد مرا به کشتن انداختی ...
صد حیف!که مسافران هندی ...اهل پول زیاد نبودند!
............................................
می خواستم کتاب سه حکیم مسلمان را با بخش هایی از این کتاب معرفی کنم!
ولی اکیدا نوشته شده بود که این کار گناهه...جرمه!
این کتاب تالیف سید حسین نصر و ترجمه :احمد آرامتجدید چاپ شرکت سهامی کتابهای جیبی وابسته به موسسه انتشارات امیر کبیر تهران چاپ هفتم 1389


۲۷ دی ۹۶ ، ۲۱:۳۳ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

وغم جوشید تا دندانهایم که قفل بود و نتوانستم بگویم:آه از مرگ تو مردم !

دوستان عزیز برای این پست عکس نمی گذارم ...

می خواهم سپیدی صفحه از غمم پرده برداری کند!

یک:

توی چشمم گریه بود و باز می خندیدی ...

خنده آمد به لب هایم ...لب هایت جادو داشت ...

دو:

زشت بود شکل عشق من ...قدیمی بود ...

من نباید می آمدم دم در!قبلش تک موبایل حتمی بود!

سه:

رنگ کردی بوم سپید راآبی مثلا آسمان ...

باز رنگ کردی بوم سپیدرا آبی  مثلا دریا ...

باز رنگ کردی بوم سپیدرا آبی مثلا قایق...

باز رنگ کردی بوم سپید را آبی مثلا رنگ چشم ...

باز رنگ کردی بوم سپید را آبی مثلا رنگ چشم ...

باز رنگ کردی بوم سپیدرا آبی مثلا سقف...

باز رنگ کردی بوم سپیدرا آبی مثلا فرش ...

وفهم من برای درک ابی تو ...بسیار بود!!!

چهار:

کوچه را دور زدم تا برسی تو دم در!

من بگردم دورتو ...دیر نکن ...قلبم ریخت!

پنج:

می خورم دست تورا لایه به لایه موز و کیک ...

مد شده این روزها کیک تولد ...مدل دست شما...

شش:

مزار شش گوشه ات را نوشته ام با خون!

که اشک آمده است و رقیه (س)شهید...

هفت:

طلسم شکست و عاقبت شمس آمد ...

چه دور!از من "مولوی"که خبرها نداشت و شاعر شد!

هشت:

ترومپ!بدقدم یعنی همین!

که امثال تو ...دنیا را به گند می کشند ...

نه:

پراید:

مامان ما اومدیم سه سوته شمارو ببینیم و بریم !

مامان بنز:

کجا!؟یعنی یه شامم نمی مونید؟

پراید:

حالا اگه اصرار کنید چرا!

بوگاتی:

مامان !پس بابا پژو کجاست؟

مامان بنز:

رفته پارک !یه دوچرخه بزنه بیاد!

پراید :

مامان!من نمی دونم تو چرا این کارو با خانواده کردی؟بابا پژو ام!!!واااااااییییییییی!بابا...

ناگهان صدای در:

پراید:

بابا همین الان راجع به شما حرف می زدیم اومدید حالتون خوبه؟

بابا پژو:

بنزی پاشو سیرابی خریدم با بچه ها بخوریم !

پراید:

نه!ما شام نمی خوریم !

مامان بنز:

چرا؟یه تغار سیرابیه!

لامبورگینی و پورشه:

ما دوست داریم بابا بزرگ همیشه برامون می خرید!

پراید:

پسرا این سیرابیه پیتزا نیست 1

لامبورگینی و پورشه:

می دونیم !برای اینکه مرد بشیم لازمه!

شما برید بیرون پیتزا بخورید!!!

ده:

رهبرم!

چه هدیه ها که گرفتیم از دست علی(ع)...

یکی همین صبر که خداداد و منتظریم ...

یازده:

وعینک جوشکاری ام را برنمی دارم !

چون چشم من ...

ایمن از جوش چشم تو ...

نبوده ونیست!!!

.....................................................................

وکلا دربین ما وسایل ایمنی درکارچه هستند:

عینک !چکمه ولباس!

درمعدن دیوار نیست!درآسمان خراش کمربند نیست!درمدرسه واداره تا چایی هست و دستشویی هست!اصلا مهم نیست!

در فروشگاه ها و انبارها کپسول ایمنی  خاموش کن نیست!

همین دیروز و پریروز ثابت شد وسط دریا اصلا جز کوسه چیز دیگری نیست!

وروی هوا تا چتر نجات هست چی می خاید؟

برا خبرنگارا و هم کاران ایمن یعنی خودکار تا برندارن راحت!

برا ورزشکارا و هنرپیشه ها نمی گم تا ازحسودی بمیرن!

حآلا بخندین جوانان اسنپ نشین!شما جوونا بعدش وبعدا بهتون می گم!!!

.............................................................

مخلص همتون ...کلا دارم جهانو میگما ...منظورم جغرافیای خاصی نیس!!!خیال بد کنین پا ی خودتون!

...................................................................




۲۶ دی ۹۶ ، ۱۱:۵۵ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

ماهمان نسل جوانیم که ثابت کردیم......درره عشق جگردار تراز صد مردیم ...

یک:
دریغ که زنگ تفریح عمر من بودی ...
میان غصه وغنم...عکس تو نشاطم بود...
دو:
فدات رفتم وروحم پیاده شد ازجسم ...
ای وای من ...توبه سرنوشت من خندیدی و تاکسی جسمم رفت!
سه:
کلا خدای مرا زد بدجور!
لازم نبود که تو دیگر مرا ترک کنی...

چهار:
توی قوطی سوختم وحق من لابد این بود!
چه کسی گفته که پروانه عاشق شمع است؟
پنج:
سریع از روی نقشه ی تو گذشتم چون باد...
من ندیدم که تو از ازث من چه خواهی ساخت ....
شش:
مزار شش گوشه ات دلم را گرم کرد وزمستان هایم ...
آنقدر که هیچ فصلی برای من چون بهار نیست ...

هفت:
روی دوشم نان خشک بود و می رفتم ...
وهزار گنجشک دنباله روی من ...
چقدر بوی کباب می آمد ...
.گنجشک ها با من مهربان .....مهربان بودند!!!
هشت:
روی سرم جای تونیست...ترومپ!
این تاج سلطنت برای مردم یواس خوب است!
نه:
مامان بنز:
پراید اصلا پانشی بیای !بذار بچه ها عشق و حالشونوبکنن ...من و پدرتم خوبیم ...ننه خاور و بابا بیوکم رفتن پیش تیبا خدارو شکر!
پراید:
مامان!بابا تلفن کرد میگه تو آدم شدی !راس میگه؟میگه تو خیلی خوشگلی؟دیگه اون زن یقور سابق نیستی!
مامان بنز:
ببین بابات داره قرص می خوره همین!
ناگهان بابا پژو:
پری جان!کیف منو بده!قرصامو بخورم!
مامان بنز:
پراید خداحافظ!
یک ساعت بعد :
بابا پژو:
عزیزم!من درحق تو خیلی بدی کردم!نه؟
مامان بنز:
نه!
بابا پزو:
اخه تو آدم بودی می فهمی !ولی هیچ .قت سوار من نشدی !روی پای خودت بودی!
مامان بنز:
دیگه جوونی مون گذشت..............

ده:
رهبرم ...
به ظلم زر پرستان خالی نمی شویم ...
ما از علی پریم ...چرا بیراهه....

یازده:
ومصنوعی را بیشتر دوست داریم !
حتی اگر بدانیم رنگ چشم یار که آبی ست ...
مشکی مشکی ست ...
...................................................................
وچیزهای مصنو عی کدامند:
چشم مصنوعی !قلب مصنوعی!سینه ی مصنوعی !نشمینگاه مصنوعی!خنده ی مصنوعی!سفره مصنوعی!وکلا دو چیز تو زندگی واقعیش بدرد می خوره:
دست شویی وکامپیوتر!
.........................................................
دوازده:
یادش به خیر دوران ما برای کنکور تست هوش می ذاشتن برای لیسانس ...
بعد پدرمن رفته بود کتاب تست هوش علوی برام خریده بود بعدا فهمیدم آی کیو دارم درحد 500 ...
الان یکی از تست های کلمات رو براتون می ذارم ببینین ما چی بودیم...
عدم تجانس
درهریک از سری کلمات زیر دوکلمه نا متجانس پیدا کنید
مثال:عقاب کبوتر سیمرغ باز (سینه سرخ و کبوتر ...بقیه شکاری هستند!)
21کوسه شیر دریائی شاه ماهی سفره ماهی نهنگ
22شمشیر تیر خنجر با طوم دارت
23تعفن ترس صدا حرارت عشق
24میکروسکپ تلفن میکروفن تلگراف تلسکوپ
25عجیب قریب فریب غریق شکیب

.................................................
این کتاب ولقعیه وای کاش بازم این تستا بود
نام کتاب :چقدر باهوش هستید؟
محمد داوری و شاهرخ انصاری چاپ دوم تابستان 68
چاپ کسری منام انگلیسی :
how intellignt are  you?
نوشته ویکتور سر بریاکوف
.....................................................
آها اینم برای صدمین بار بگم ...دلنوشته هامو با عکسای موردعلاقم می ذارم ...
دمتون گرم ...مثل من نباشید خوش حال و سلامت باشید!!!
۲۵ دی ۹۶ ، ۱۱:۴۹ ۳ نظر
سیده لیلا مددی

می سوزم اگر پروانه ی جان تو نباشم...

یک:
کجاست ارتفاع عشق من وتو ...
تاکه پرت کنم عشق خودم را و با مغز زمین بخورم!
دو:
رفته ای و دیگر کجا باید پیدایت کنم ...
من کودکم وبازارانقدر شلوغ ... که صدای گریه ام گم شده!
سه:
دست من سوی دست او درراه...
که دست دیگری دست تورا گرفت و برد...

چهار:
توکنار در با تمام قدرت ایستاده بودی ...
من که آمدم رفتی بیرون !ودیگر کسی عاشقت نبود!
پنج:
باکلاس من شوخی کردی ای مجنون!
کلا رفته ام!هنوز مقابل درکلاس می شینی!
شش:
مزار شش گوشه ات را سبز خواب دیدم...
انگار دریا و جنگل به هم امیخته بودند به زیبائی ...

هفت:
کجای قلب توام یوسف سریع بگو ؟!
وگرنه با صورت زشت خودم فریاد می زنم:تو عاشق منی...
هشت:
حوصله ات را ندارم ترومپ!
نه:
مامان بنز:
خوابیدی پژو!پاشو دوتا نون بگیر!
بابا پزو:
من نمی تونم...تازه قرصامو خوردم!
وای خدای من!تو این شکلی ای؟
مامان بنز:
چه شکلی؟من هیچ کاری نکردما!!!
بابا پزو:
تو دست داری ...پاداری...لباس ابی پوشیدی و موهات قهوه ایه ...دمپایی گل بهی ام داری!
مامان بنز:
عزیزم من شبیه آدمم؟!
بابا پزو:
آره به خدا!وای بنزی مثل پینوکیو آدم شدی!
مامان بنز:
خیل خوب!دارم می رم خرید.خودم می خرم ...مث اون دفه قابلمه نسوزه!

ده:
رهبرم ...
طلا اگربباردم از سرزمین های دور ...
نمی روم!
اگر که آل علی (ع)و رضای ایشان ...اینجا باشد ...

یازده:
وهمه عاشق اند ...اگر صدایشان کنی ...
وحواسشان ...
پرت پول ...نباشد!
...........................................
وما بچه ها را تحت فشار می گذارندتا آنچه خودشان  نشده اند  ..ما بشویم !
مثال:
پرفسور سمیعی!استاد الهی قمشه ای !
علی ضیا !شاه عباس اول!درحوزه کامپیوتر علیرضا شیرازی !!!
ودرنهایت چه می شویم:
راننده آژانس !اسنپ وغیره!
دم خودمان گرم!!!
دوازده:
با توجه به اینکه تصاویر از دل یک سنت سر بر می آورند ...می توان ادعا کرد که تمامی تصاویر درباره سایر تصاویر هستند !"پاییدن"...نظیر کلیه تصاویر پست مدرن ...شکلی مستقیم تر درباره ی سایر تصاویر است .
تصویری دیگررا نقل قول می کند ...آن را تصاحب می کند وسپس بابرش کنتراست چاپ دوباره و بویژه با افزودن متن دگر گونش می سازد . "پاییدن"دربردارنده ی عکسی است از یک عکس قدیمی تر که به وسیله ی عکاسی دیگر _احتمالا ناشناس -گرفته شده است ."پاییدن" کروگر به طورکلی درباره باز نما ئی ها و مشخصا راجع به عکاسی است. استفاده از عکس های سایرین بار دیگر این باور پست مدرن را تایید می کند که به قدر کافی عکس در جریان است واین عکس ها به تفسیر و اظهار نظر نیاز دارند .اظهار نظر کرو گر درباره ی عکس های غیر هنری هستند که از رسانه های عمومی و عامه پسند گرفته شده اند .
"نقدعکس:دردرآمدی بر درک تصویر "
تری برت
ترجمه :اسماعیل عباسی و کاوه میر عباسی چاپ بیستم نشرمرکزصفحه 162
...................................................
همدردی با خانواده های عزیز کشتی سوخته
۲۴ دی ۹۶ ، ۱۸:۵۴ ۲ نظر
سیده لیلا مددی

پریزاد ...مهتاب و لیلا !

یک:
عروسک قلب من را ...کلاغ دزید!
فکر کرد الماس است ...لای منقارش برد!
دو:
دستم به دامان تو نمی رسد ولی ...
بلدم خورشیم را ببلعم!
چون نوزادی که بطور غریزی !درپی مادرش ...
حس بویایی اش را به کار می گیرد!
... آسمان...!
سه:
درنهایت یک اتوبان بزرگ ...کوه کثیف!سیاه!
که مردم درآغوشش با نامزدهایشان آش می خورند!
وظرف های یکبار مصرفشان را پرتاب می کنند ...
من و مجنون به عشق محیط زیست!
آشغال جمع می کنیم...

چهار:
چون سلیمان اگرم تختی بود ...
بادرا صدا می کردم وصبارا با خود می بردم ...روی قالی ...
تا سرکوچه برایش چارقدگل گلی بخرم!
من حساسم!به رنگ قهوه ای مو!
پنج:
کتاب دردستم ماسید !
وچلوکباب لابه لای روزنامه یخ کرد ...
یک لقمه قرار بود از هرکدام بزنیم ...نشد!
شش:
مزار شش گوشه ات را نگاه که می کنم ...
به ارامش اقیانوس می رسم ...بعد از هزار سال طوفان...

هفت:
روی دست من زدی ...تا من نوشتم نامه ای!
گفتی به آتش مانده است این عشق ...ابراهیم باش!
هشت:
ترومپ!دیگر نداریم پول که باج بدهیم!
درجهان!کلا همین است نگرد نیست!
نه:
بابا پژوبا صدای اهسته:
ببین پراید مادرت کم آورده شاید ببرمش روانپزشک!همش داره بایه پسری به نام وانت پیکان که به فرزندی پذیرفته حرف می زنه!
پراید ازآن سوی خط:
بابا تومگه نگفتی یه پسر گرفته که کرولاله؟
بابا پژو:من؟نه!
پراید:
دیگه دلم داره شورمی زنه!بیام؟
بابا پژو:
نه!جون مادرت نه!فقط بگو چیکارکنم؟
پراید:
باباببرش دکتر!
یک ساعت بعد دکترروانپزشک داخل منزل:
خانم بنز از اشنائیتون خیلی خوشحالم!پس قرص هارو فراموش نکنین!
خانم بنز:
چشم آقای دکتر!چطور این اتفاق براش افتاد ؟
دکتر روان پزشک:
از بحران هویت!هیچ وقت این سئوال رو پرسیده بود من آدمم یا خودرو؟
بابا پژو:
برو از خونه ی من بیرون!من این قرص های روان گردان رو نمی خورم!

ده:
رهبرم ...
درخواب اگر ببینمتان عشق می کنم...
درخواب های من ...آل علی(ع)پادشاه من ...

یازده:
وچقدر میخ کوبیدن مهم است ...
مثل کوبیدن میخ عشق به دلم...
................................................
کوبیدن میخ به دیواربعد از ساعت 1شب!کوبیدن میخ دراداره!کوبیدن میخ درزندگی شهر نشینی!کوبیدن میخ درسیاست!کوبیدن میخ در اقتصاد!و اصلا کوبیدن میخ درجهان!
بکوب آقا!این همه سروصدا کی به کیه!محکم تر!
دوازده:
آینده منتظر ما نخواهد ماند!واگر مخترع ان نباشیم دیگران همان کاری را انجام می دهند که آمریکا امروز آن را انجام می دهد.اما به لطف جهان مسطح!فردا هند چین و بسیاری دیگر نیز دست به اختراع اینده خواهند شد!....
"جهان مسطح است...تاریخ فشرده قرن بیست و یکم"
نوشته توماس ال فرید من
ترجمه احمد عزیزی
انتشارات هرمس
1388
۲۳ دی ۹۶ ، ۱۱:۱۰ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

چشم های تو شناسنامه مرا عوض کردند ...امروز من ...دوساله می شوم !!!

یک:
سوختم درتب ولی سردی نبود...
درتب عشق ات که افتادم ...دگر سرما چرا؟
دو:
ورنگ اینه ها برگشته بود و جیوه ها چیره...
ومن یک جورچین بودم ...
از آدمی که ...نبود!!!
سه:
کجای دنیای چشم تو خالیست ...که من یک لحظه ...
بنشینم به مقابل و ...تن گرم کنم!!!

چهار:
بیرون دنیا ...میلیون ها ستاره و سیاره ...
میلیون ها حیات که ...از نظر ما معنی ندارد!
چرا شعر برای ستاره های مصنوعی بنویسم!
که مثل دندان های مصنوعی ...دنیای پیرامون مارا می جوند!!!
پنج:
پرتقال غصه خورد که چرا زلیخا نارنج را انتخاب کرد؟!!!
برخی زنان ترشی را همیشه به شیرینی ...ترجیح می دهند!
شش:
مزار شش گوشه ات مرا چنان به اغوش کشیده که ...
فقط مهدی موعود(ع)می تواند از آنم جدا کردن...

هفت:
وبه قالب اشک درآورده بودم ...سیب هارا ...
تو نفهمیدی و گول خوردی ...به رسم عشق قدیمی ...ادم وحوا!
هشت:
ترومپ!یک روز نبودم و پرروشده ای!
دست از سر پول بردارو جهان را ول کن!
نه:
بابا پژو:
بنزی!دلم برات تنگ شده با من حرف میزنی؟!
مامان بنز:
سکوت!
بابا پژو:
ببین پراید رفته ...ننه خاورو بابابیوک رفتن کانادا پیش تیبا!من دارم دیوونه میشم!
واسه خاطر اون شنوده ست که دیگه حرف نمی زنی؟
مامان بنز:
سکوت!
بابا پژو:
پاشم برم یه زن بگیرم!!!
مامان بنز:
پزو نمیبینی من دارم با این پسره حرف می زنم؟
بابا پزو:
کدوم پسره؟اینجا که کسی نیست؟
مامان بنز:
وانت پیکان!داریم از طریق برف پاک کن با هم حرف می زنیم!
بابا پژو:
بنزی اینجا هیچکس نیست؟!!!
مامان بنز:
تو کوری...اونم کرولال!!!

ده:
رهبرم ...
دستمان ازهیچ جهانی کوتاه نیست !
وبین جهان ها به عشق آل علی (ع)مشهوریم...

یازده:
وچقدر مراقب داریم وباز دنیارا...
از ما دزدیده اند!!!
.........................................
مراقب کنکور!مراقب امتخان نهایی !مراقب بیمار!مراقب دستشویی های عمومی !
مراقب دستگاه های ویژه!مراقب خودرو!مراقب مجرم!
مراقب و مراقب ودیگر هیچ!
............................................................
دوازده:
....
فیلم مستند درژاپن توسعه ی کندی داشت ...
اما توسعه طلبی های نظامی ژاپن دربخش وسیعی از آسیا...به صورت مضمون دائمی فیلم های خبری و مستند های موردی در آمده بود.این فیلم ها با سیاست خارجی ژاپن همراه بود ند.
تصرف منچوری درسال1931ومتعاقب آن حمله ی وحشیانه به شانگهای با عناوینی چون "حوادث منچور"و"عملیاتی درشرق دور"معرفی شدند.هنگامی که منچوری فتح شده به "منچ.ک."نامگذاری شد فرصتی پیشآمد که آیین ها آشکارا درفیلم های خبری به نمایش درآیند ...
مراسمی چون :بنیادگذاری منچوکو...تاجگذاری امپراتورودیدار دولت اش از ژاپن.دراخبار رسانه های غربی ..."منچوکودولت دست نشانده"ژاپن بود.ودرفیلم های خبری ژاپنی به عنوان بخشی از :نظم نوین اسیا "و"نیمه خوشبخت"ژاپن از آن نامبرده می شد...
"تاریخ سینمای مستند ترجمه احمد ضابطی جهرمی چاپ دوم ص215بخش خشم و هیاهو
انتشارات سروش
....................................
شعر تیتر از گروس عبدالملکیان
۲۲ دی ۹۶ ، ۱۰:۴۶ ۱ نظر
سیده لیلا مددی

تسلیت

یک روز سکوت برای نوشته هایی که چهار سال زنده بودند ولی ناگهان مفقودشدند ...

یک روز سکوت برای فضای ازاد مجازی که برای همه بود ولی برای کسانی که در سکوت رنج می بردند نبود ...

یک روز سکوت غمبار برای وبلاگ oleeeii.persianblog.irبی شمس که در مظلومیت و گم نامی ابتدا امارهای خود بعد کلید خود و بعد کلا خودش را گم کرد ...

من از نوشته ها کتاب دارم ولی حیف فکر می کنم آدمی رفته است و درهیاهوهای سیاست های نمی دانم گم شده که بی گناه بود ...

بی خبر از دنیارفت و گم شد و کسی پاسخ گو نیست ...

یک روز سکوت ...یک روز اینجا سکوت می کنم تا بنویسم من هستم ...نه آن موجود خامی که می خواهد بعد من آن جارا منتشر کند ...

چه جالب است بگویم ...من فرهنگی سکوت ...توی کفتار بخور!!!

نه سیاسی ام ونه سیاستمدار ...چراکه اگر بلد بودم اسمم جزو شورای نویسندگان شما می رفت ...

حیف بچه هایی که دیشب دیدم برای نوشتن حرف های دلشان آمده بودند و همان یک وبلاگشان را قورت داده بودید  بی خبر...

اگربا ده سال سابقه عرضه ی نگه داری کلمات مارا که سال ها بود با تبلیغات شما می نوشتیم نداشتید ...مطمئنا ازاین پس هم نخواهید داشت ...

سکوت ...سکوت ...سکوت....

۲۱ دی ۹۶ ، ۰۷:۳۰ ۰ نظر
سیده لیلا مددی