بی شمس

ادبی

۲۷ مطلب در بهمن ۱۳۹۶ ثبت شده است

من تورو دوس دارمت واسه دیونگی ات!...تو بری طول میکشه تا یه دیونه بیاد!


یک:
درون کعبه ی دلم " خدای "به "حق " نشسته ای ...
که من خدای سراغ ندارم به " عشق وخاک نشینی "!
دو:
صرف می کنم فعل " شادبودن " را میان دست های خود ...
ولی چشم های من سواد ندارند!"همیشه گریه می خورند!"
سه:
ای نهاد تو ...خوشبختی دختران!
شب نیستی ای خورشید!
تا صبح نمی رقصیم!" شمس"!


چهار:
کوته بود شصت من!و نمی رسید به پای تو!
انگار انگشتری یاقوت باید تا کمر تو می رفت ...ومن همیشه درکنار!
پنج:
روزی خراب تو بودم و شهر می دانست و خودت" نه!"
حال خودت می دانی داستان من و ...من آباد و شهر بی خبر!
شش:
مزار شش گوشه ات نصیب من است و افتخار می کنم...
شیعه هستم و شما امام من و راه ها همه سوی کربلاست ...


هفت:
و می آیی و زنگ ایفون تصویر دار را می زنی و می بینمت!
و بعد نا امید می روی !!!
عشق می کنم به " نه " گفتن هایی که روانشناس محل ! یادم داد!!!
هشت:
ترومپ!
حالا آمدیم و من ترا بکشتم و تو مردی!
آخر برای کشتن تو چرا هیچ جا جایزه نمی دهند؟!!!
نه:
مامان بنز:
پراید جان !اون دامنه که 100تا تک تومنی می خای جایزه بدی رو می دی به من؟
پراید:
مامان!اون دامن بوگاتیه!فردا می پوشی بعد صدای بوگاتی در می آد!
مامان بنز:
خاک برسرمن!با این " یامیلویی " که تو داری!


ده:
رهبرم ...
سوی شما عشق می فرستم و با عشق ...
زنده ام .
مثل تمام ملت ایران ...کشورم ...


یازده:
چنان به چشم من افتاده ای از اول روز ...
که آفتاب نرفته است تا به حال به چشمم هرروز!

............................................................
دوازده:
دوقطبی بودن و چرایی ننوشتن دوشنبه ها یا آمار برود خلا ...درمر عشق شما!!!
.......
می خام بازم کتاب معرفی کنم راستش یک کم بی میل شدم!
نمی دونم شاید برم خودم رو از یه جائی پرت کنم!هفته گذشته آمار رتبه ام دو میلیون بودتو الکسا الان شده 15 میلیون!!!
آره بکنم؟
خیل خوب کتابای صادق هدایت رو بیارین! آها ! پریدم!
اوا چرا هیچیم نشد؟چی؟این چیاتو زندگی تاثیر نداره؟
اقا من دارم می نویسم ...ها؟نه! باور کنید داره ! من الاون مرده ام ؟نه!خوب پس اگه فردام ننوشتم دلیلش اینه که تا شب سرکارم!
دیگه شایعه ننویسدا واسه من که در جهان رتبه ام اینه!شایعه می نویسید؟به من نویسنده ی بی گناه رحم کنید؟!
" قهقهقهقهق"!
می دونید نوشتن یه جور عشقه ...عشق ورزیه و اگر خدا ودیعه ی این عشق رو تو دل کسی گذاشته ...یعنی بی مرگی ...
زنده باد اونایی که خرج دارن زحمت دارن ولی ...دمشون گرم ...معرفتم دارن !
......................................................................
برای خواننده های خودم از حوزه بالکان از بوسنی گرفته نا مجارستان یه تشکر می فرستم


تیتر بالا از ترانه های مهدی احمد وند
............................................................
مث اینکه یه هواپیمای مسافربری در منطقه ی یاسوج شقوط کرده ...
خیلی دلم گرفت و متاثر شدم ...
برای خانواهدهاشون آرزوی صبر و برا خودشون رحمت اللهی آرزو مندم 
۲۹ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۵۰ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

در نبود تو قوی شدم ...ومثل مردها ...برداشتن وزنه ها از روی زمین ! ...برایم هیچ بود!


در نوشتم نامه ای از سوی خود ...سوی شما !
در نوشتیدم که امکان ملاقات حضوری ...هیچ ! نیست!
دو:
من در فراسوی نور لامپ!...
آن بالا گوشه ی تراشه های سقف می خوابیدم!
وهیچ کس به یک مارمولک کوچک !اهمیت نمی دهد!
حتی اگر آنقدر عاشقانه بمیرد !
که فردایش پیدایش کنند و بگویند:
اوف!بالاخره موذی فرار کن هزار ساله مرد!
سه:
فرا کردم از غفلت شب و هر شب کار من این است ...
پناه بردن من به اغوش اسمان تاشب ...به یک دلیل بس است!


چهار:
روز خراب شدن داستان عشق من 29 بود!
چه فرق می کند کدام ماه؟ان عددکه مثل سن من هرگز به 30 نرسید!
پنج:
ای واه !یوسفم!اگر فراموشی تو دائمی شود!
پس من کجا بگویمت که تو لباس من دریده ای ؟...!!!
شش:
مزار شش گوشه ات جای کریمان اهل بیت(ع)...
این هفته غمبارترین مرقد زیبا ...کربلاست ...


هفت:
برگه ای پشت در زندان من افتاده بود:
آه لیلی!دوستتداشتم و زندانیت کردم ...
ولی !
علت مرگم خوردن "کلید " قفل زندانت نبود!
هشت:
ترومپ!
ماشاالله چاق می شوی ولی ...!
درسن ما تپلی افتخار نیست!
نه:
مامان بنز:
بچه ها دستمال اشپزخونه...اون آبیه که تازه خریده بودمش رو ندیدید!
بوگاتی:
مامان جون !یکی آن لاینه دارم سفارش می گیرم !بهم اس بده!
بابا پژو:
بنزی جون!باورکن دیرم شده دارم سفارش می برم نارمک!
پراید:
اه ! مامان !اون دستمال ابیه مال تو بود؟جایزه بردمش برا یه خانمی که بالای 300 هزار تومن خرید کرده بود!به عنوان روسری!
ننه خاور:
بذار نگا کنم!بنزی جون!یه چی ایی بود بهش می گفتیم پاک فوم!بیا بسته از کانادا دارم!
مامان بنز:
خدایا!من چطور آدم بشم؟!!!


ده:
رهبرم ...
سرخ است گونه های ما و رنگ پرچم هم ...
درحد عشق ورزی ...
خون بازی می کنیم...


یازده:
پشت بلیت بخت من نوشته بود : باطل است !
من نشسته بودم و انتظار برد!ولی ...سواد نداشتم!

دوازده:
دوستان گرامی از تمام نقاط دنیا ممنونم به خصوص از کشورهای آفریقائی مثل کنیا کامرون افریقای جنوبی مصر و سایر کشورها ...از اون طرف از کشورهای فارسی زبان مثل تاجیکستان و افغانستان و پاکستان و کشور آذربایجان و قزاقستان و قرقیزستان و ترکمنستان و اوکراین و بلاروس و ارمنستان کلا کشورهای همسایه بعلاوه ترکیه که بعضی کشورها هم اینجارو به خلاف ساعت ما شبها می بینند ....ممنون ...
واقعا لطف می کنید و زحمت می کشید


 این عکس ها به جز اولی همه از طبیعت زیبای کشورم ایرانه ...جاودان ایران...
۲۸ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۳۰ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

شمال آفتابی و جنوب تیره رنگ ...می روم جنوب عاشق شمالم و می روم شمال عاشق جنوب!


یک:
سوخت درآرزوی لمس دست تو ...دفترم!
به جهنم!اگر قرار شود که من بسوزم ....چرا که نه...دفترم!
دو:
از تور من افتاده ای بیرون و اشتباه چرا؟
زنده می ماندی اگر به تنگ قناعت می کردی!
سه:
برای خندیدن افتادن من لازم بود؟
حالاکه دست یار دیگری بلندم می کند...نادان من گریه چرا؟
......


چهار:
صدبار نوشتی ننویس ...آبروی من شعر است ...
نوشتم و بعد معلوم شد ...یار دیگری قبلا در آبروت بود!
پنج:
اگر که یوسفم!خود می دانم کجاروم!
خانه ی زلیخا ویران و...زندان همیشه اباداست.!
شش:
مزار شش گوشه ات جای توفیقات ماست ...
ای قبول ازآنچه کردیم ...یا حسین(ع) ...یا مهدی(ع)...


هفت:
ای کارفرمای عاقل !بساز واکسن بی عشقی!
تا دست و لب های ما!همیشه مشغول خوردن باشد و بس!
هشت:
ترومپ!
درباز شد و یه جوجه!دوید و اومد تو کوچه!
آه که ادبیات جهان عوض شد نه!
نه:
مامان بنز:
ننه خاور این همه لباس ورداشتی از کانادا آوردی ایران برا چی؟می خاستی مارو بخندونی؟
بابا بیوک:
تو چن تا می خای عروس گلم بردار!
پراید :
اومدم !اینم علامت اعتماد !اینم درگاه بانک ملت!و غیره!اسمش مامیلو!چون بامیلو داریم!
مامان بنز:
یعنی خونه ی منو کردین فرو شگاه اینترنتی؟
بوگاتی:
وا مامان!ما داریم زندگی مون رو ترقی می دیم!تا کی بخوریم و بخوابیم!؟
بابا پژو:
یه پیرن ابی به من بدید !با کرواتی که مامانتون شب ولنتاین خریده ست کنم!!!


ده:
رهبرم ...به مهدی موعود(ع) سوگند که قلبمان با شماست ...
وانتظار این هدیه را کسی توان گرفتن نیست ...
یازده:
ویران شدم میان آبادی تو ...
چون سازه های من از غم بود ...
جای دگر اباد شدم از شادی ...
چون کسی که دوستم داشت ...
میان ابادی خودش به امثال من ...می خندید!




دمتون گرم

۲۷ بهمن ۹۶ ، ۱۴:۲۵ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

sherlok holmes....enemies!!!


یک:
درروز عشق ...بی عشق هدیه خریدم برای تو ...
دیدم عاشق شدی و گفتم:...ای خرس!انتقام بگیر!
دو:
کجاست سرمای زمستان !تا با دستکش های تو پز دهم !
هوا گرم است!و ناخن هایم را کاشته ام!می روم تا قرار خود ..."بهار"
سه:
موقع شام عشقم ...دستمرا بوسید و گفت:
ای عجب درروز عشق ..."جگر نسوخت"!
چهار:
بوسیدیم همدیگررا و بچه ها خوش حالند ...!
روانشناس محل!گفته است :ببوسید هم را!



پنج:
ای گلاب و شیر و تشت ...آماده باشید درکنارم!
از صبح ایستاده عشق من ...که بگیرد دسته گل!
شش:
مزار شش گوشه ات را با گلاب می شویند ...
که عطر محمدی با عطر محمدی تن تو ...هزار بوی خوش است ...
هشت:
ترومپ!
بزرگترین خرس دنیا !تقدیم تو باد!
درروز عشق و ولنتاین!"بیب"تقدیم تو باد!
هفت:
ای عشق مطیع من باش و آمار باش !
که من موقع سرشماری عشق ...بسیار حساسم!



نه:
مامان بنز:
پزو اینا چیه گرفتی؟روشونم رومان قرمز زدی ؟
بابا پژو:
قرص بنزین!خرس آویزکی!با فندک!
مامان بنز:
فقط از خرسه خوشم اومد!
بابا پژو:
همین دیگه!قرص بنزین عین آسپرین برا آدما می مونه!نخور ببین فردا پس فردا پس می افتی یا نه!
مامان بنز:
خدا نکنه!
بابا پژو:
من از تو چی گرفتم ...هیچی!
مامان بنز:
برو کنمار طاقچه!برات کروات خریدم ببند!یه 30 40 سالی میشه که نمی بندی!
بابا پژو:
قربون خدا برم!یعنی با یه خرس ! من آدم شدم!
ده:
رهبرم ...
هرروز روز عشق ماست ...
که اگر عاشق همیم ...
این جان به تن ...
فدای کشور ووطن ماست ...


یازده:
"محض خنده"
یعنی دیشب چه خبر بود؟
من اصلا فکر شو نمی کردم کسانی انقدر منو دوس داشته باشن!
مامان بنز,بابا پژو,پراید,ننه خاور,بابا بیوک,تیبا, مینی بوس,ماک ,دایی رضوانی هیولا,همه و همه دور من جمع شده بودن ...و داشتن می خوندن ...بلال بلال بلال بلال ...استاد!
ودیگه چه عرض کنم ترافیکی بود که نگو!
و همین طور داشتم به عشق فکر می کردم که همه گفتن مارو حلال کن!
چرا؟
گفتم عزیزان من !من کیم؟گفتن ما عاشقیم !و باید بگم !از تبریکات و هدایای شب عشق بهره مند شدیم!
چون می دونید که روز نامزدی و عقد من مصادف با شب ولنتاین بود ...آه چه رو مانتیک!
"بله...جدی بگم !این کارهای سخیف رو نکنید!خرس یعنی چی؟اه!ولنتاین کدومه؟بی ادبا!جم کنید ببینم!"!!!!





۲۶ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۴۸ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

شاد باش من رفتم !وزین پس چهان برای تو ...به اندازه ی یک نفر وسیع تر خواهد بود!

یک:

تقاضای من از اداره ی چشمت ...سمت و سوی خودم بود ...

هزار بهانه نوشتی ...یکی که چشم شما ...فرمان نداشت!!!

دو:

دست هایت را روی شانه هام ...

هزار بار گفته ام ...یاس است و شانه های ترک خوذده ی دیوار ...

سه:

قلم شود انگشت من !اگر دروغ بگویم...

که انگشتر نگین سیاهت ...به دست سپید تو می آید!


چهار:

پول زیاد تورا وادار می کرد که سود ببری ...

از خریدن عشق واهمه می کردی !

چون یکبار درحالیکه هزار میلیون خرج کرده بودی ...

عشق تو ...بی هیچ سودی فرار کرد!

پنج:

دهه 70:

کمک کن ای رشته سیم انتقال برق!

دهه 80 به بعد :

کمک ای همراه اول ...ای ایرانسل...ای اینترنت پرسرعت ...

"یار من آن سوی ارتباط ...تنهاست"!!!

شش:

مزار شش گوشه ات جای من نیست یا حسین (ع)...؟

من که با همه عالم برای اعتقاد خودم به تو ...می جنگم!


هفت:

روی نبض من ...دست می گذاری و احساسی نیست!

ای وای مرده ام؟حیف!که دیگر جای احساسی نیست!

هشت:

ترومپ!

از دست تو ما هنوز ملتیم !

هرچند برای تو مفهوم ملت ...یعنی پول!

نه:

لامبورگینی:

مامان بزلگ ...بابابزلگ اولا چیکاله بوده؟پلیش بوده؟

مامان بنز:

کی اینو گفته؟بابا بزلگ تو تو کار تجارت بوده!

پراید:

مامان یه دفه راستشو بگو مام بفهمیم!

مامان بنز:

لامبورگینی ما تجارت پلیسی داریم یعنی تو فیلمای پلیسی بازی می کنیم!

لامبورگینی:

آخ جون!مامان بزلگ پس منم بیام؟

مامان بنز:

پسرم!تو پسر پرایدی از بابات بپرس!

پراید:

پسرم ما تو دوبی چنین شغلی نداریم!

لامبورگینی:

خوب بلیم انگلیس!آلمان !شوروی!

مامان بنززیر لب:

یاخدا!این کی آدم شد؟


ده:

رهبرم ...

هزار حرف هست اگر که لب باز کنیم ...

اگر اجازت شما نباشد ...

صدسال نمی کنیم !

یازده:

چقدر زیباست که بتوانی حست را به یک موجود ...نسبت به یک حرف ...نسبت به پدیده های جوی و طبیعی بنویسی و ناگهان حس کنی ...حالا که تو همه ی جهان را دوست داری و حس داری و می گویی و می نویسی و می تراشی و نقاشی می کنی ....

همه جهان ...دوستت دارد!

از آسمان باران می بارد از کوه بوی گل ...از زمین پراز برنج بوی شالیزار ...آه ای نوشتن !با من چه می کنی؟

که قسم خدواند در اولین جملاتش به وحی ...به قلم است ...

"نون والقلم و ما یسطرون"

دوازده:

ومنطقه هفدهآموزش و پرورش و دانش آموزان گلش و همکاران زحمت کش فرهنگی ویادمان شهدای منطقه ...

ما باشهدا بزرگ شدیم و نان و نمک خوردیم و چه وقتها که ...یادشان می کنیم ...

زنده باد ...



۲۵ بهمن ۹۶ ، ۱۹:۴۳ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

اگ که هوای دیگری باشد برای نفسم ...من برمی گردم به گذشته ای که تو ...آن جائی!


یک:
غروب شد و درانتهای روشنی ...چراغ افروختند ...
من و تو پای برهنه می رفتیم و اشتغال ذهنمان ...
خارهایی بود که نباید به پاهامان ...می رفتند!!!
دو:
چرا دست از قلب من نمی کشی ؟!چقدر احیا؟
من مانده بودم سالها بی قلب و تو ...این را نمی دانستی؟!
سه:
کاشتی میان گل های دیگر و نامت شب بود ...
درتیره گی شب جوانه زدم ...
ومردم بلند بلند گفتند:
یک آفتابگردان دیگر!!!!


چهار:
سرخ شدم ونام قبلیم رزبود ...
چه خوب محمدی!
اگر قرار است که کعبهرا با عطر من شستشو دهند!
پنج:
ای علی(ع) سوختنم می اید ...
در...دلم سوختنم می آید ...
چه کسی گفت :که از فاطمه (س) جان دور شدی ...
از سخن های بی ریشه ...دروغ ...بدم می آید ...
شش:
مزار شش گوشه ات را این روزهای تلخ ...
می بوسم وفدات که فرزند عشق منی...از فاطمه هستی(س)



هفت:
ودمپائی توی ریگزار ...ومی رفتی با تاول !
وکورشدی از نور!
گم شدی !بی خیال!...
شهر همین است !
اگر اعتقاد ما کمک به امثال تو ...نباشد!
هشت:
ترومپ!کشف کردم که ناز می کنی !
بی اختیار لب خودرا به کرشمه باز می کنی!
نه:
پراید:
آقای دکتر!من بدون اینکه به کسی بگم اینجام!می دونید که پدرو مادرمن بحران هویت دارن!اینو بیشتر به من انتقال دادن چیکار کنم؟
آقای دکتر:
پسرم!تو که رفتی دوبی !زن و بچه گرفتی وضعت خوبه!دس راستت رو سرمن!دیگه چه فرقی می کنه؟که آدم باشی یا نه؟!!!



ده:
رهبرم ...
بوسیده ام بارها دست شمارا به عشق وباز ...می بوسم ...
میلیو نها نفردر حسرت بوسیدن دستان شمایند ...ولی قسمت نیست...


یازده:
خدمتتون عرض کنم که وقتی اشعارم رو درفضای مجازی می نویسم ...یعنی یه طورایی دارم افکارم رو با شما تقسیم می کنم و تا به حال پیش نیومده که کسی بی اجازه لینک کنه یا مثلا گزارش کپی برداری بدست من نرسه که من همین جا از برد باری و زحمت کشی یلاگ بیان تشکر می کنم ...
من برای پلیس فتا هم نوشتم و اینجا هم مکتوب می کنم اگه فردای روز گار کسی دراومد لز جایی که بخاد مستقل نه استقلال نه بی طرفی منو زیر سئوال ببره و از نوشته های من با چاپ و نشر نه پول جویی سودجویی کنه من جای اون طرف هیچ جا نمی رم!واینجا می نویسم که دردوران حیاتم "خودم"بوده ام و خودم چطور ممکنه بعد مرگم چندتا بشم!!!
.................................................
نه به خاطر دزدی پرشین بلاگ اصلا کلا!
................................................................................
درتاریخ صدر اسلام "هند "همسر ابوسفیان به پیشینه ی جاهلیت جگر سید الشهدا حمزه علیه السلام رو به دندان کشید ...که این حکایت بسیار بدی برای توصیف یک زن درجامعه است!
ما بزرگانی داریم که هرنوع بلا را به صبر می گیریم و پیش می رویم...
انتقام دربعضیها بسیار بالاست!
از بس همین زن گفته شده انتفام گرفت ...که بماند...
ولی خدای اگر بخواهد ژن یک گیاه ظاهرا زشت مثل خرزهره را بی هیچ آفتی تا ابد نگاه دارد می دارد بماند به ژن و اصل . نسب انسان هایی باشکوه با قدرت و ذاتا انسان!
......می روم! بقیه این جملات را خود تکمیل کنید .......


۲۴ بهمن ۹۶ ، ۱۹:۱۹ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

قاصد منزل سلمی!

امشب که دلم گرفته واسه خودم یه فال گرفتم ...بعدگفتم برا شمام بذارم ...

اگه حافظ نبود دلم خیلی می گرفت جدی می گم 


کلک مشکین تو روزی که زما یاد کند ............................................................. ببرد اجر دوصد بنده که آزاد کند 

قاصد منزل سلمی که سلامت بادش................................................................چه شود گربه سلمی دل ما شاد کند 

امتحان کن که بسی گنج مرادت بدهند.............................................................گرخرابی چومرا لطف تو آباد کند 

یارب اندردل آن خسرو شیرین انداز......................................................................که به رحمت گذری بر سر فرهاد کند

شاه را به بود از طاعت صد ساله و زهد ..............................................................قدر یک ساعته عمری که در او داد کند

حالیا عشوه ی عشق تو زبنیادم برد....................................................................تادگرباره حکیمانه چه بنیاد کند

گوهر پاک تواز مدحت ما مستغنی ست ................................................................فکر مشاطه چه با حسن خداداد کند

ره نبردیم به مقصود خود اندر شیراز.........................................................................خرم آن روز که حافظ ره بغذاذ کند 

..........................................................................................................................................................................

از معشوق خود بی خبرو دل تنگ او هستی ...و در آرزوی دیدار او می باشی ....امیدوار باش و از خدا یاری بخواه ....که به مرادت می رسی...زیادآه و ناله نکن که خدا...کسانی را که ناراضی هستند دوست ندارد ...

........................................................................................................................

موفق باشید این اولین باره که یه فال می ذارم نمی دونم همینجوری به دلم افتاد ...شب به خیر

۲۳ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۵۸ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

دزدی پرشین بلاگ ازمن

یک نکته هست که فوریه و اگه ننویسمش با مشکل رو برو می شم:

حدود 4 ساله که دارم تو فضای مجازی پرشین بلاگ می نویسم و آخریش هفته گذشته بوده من نمی خام کسی از این مطلب سو استفاده کنه یا دچار مشکل بزرگ !!!

از دو سال پیش سیاست قفل کردن وبلاگها شروع شد یعنی در ویلاگ هارا می بستن وووتا اینجاش حداقل برای من مشکلی نداشت چون وبلاگ تازه ای با اسم وبلاگ جدیدم درست می کردم حرصم می خوردم ولی بازم هیچی ...

تا اتفاقاتی افتاد و اونجا کاملا از دست رفت و تنها وبلاگ من در آخرین لحظه کلید شد و پرشین بلاگ مرد!

خوب مردن که اشکالی نداره ...ماچیکارداریم صاحب جدیدش کیه ولی خواهش می کنم به پرو پای من نپیچید !

الان در حال حاضر چهار وبلاگ من زنده شده بدون هیچ نامی یعنی صاحب جدید می خاد از اسمها سواستفاده کنه ؟دراونجا اسم من ایلیا مردی بوده و با اسم مستعار می نوشتم ولی نباید فراموش بشه که هر بدبختی بالاخره یه آیدی مخصوص خودش رو داره ...

بهترین وبلاگم که چهار سال بود توش می نوشتم و هنوز اسنادش در پارسی جو موجوده قفل شده رفتم توش نوشتم و یه پستم گذاشتم بعد قفلش کردن ...حالا می گن هرکی قفلش رو گم کرده

به ما مربوط نیست !

یعنی نمی خاید سواستفاده بکنید ؟

تا حالا که با تبلیغات کردید و فاتحه مونوخوندید!....به دلیلی نمی خام انگ دزدی بهتون بزنم ولی فکر می کنم به خودم یه تکون بدم کلید همه شونو می گیرم اونم از خودتون !!!

اینجاروهم دارید دست کاری می کنید و من برای وارد شدن به اینجا با مشکل رمز روبرو هستم ...

چی می خاید می خاید مجانی در اختیار تئن بذارم یا اینکه وقف عام کنم که کردم بعد شما منو مشهورکنید و شعرهامو بفروشید یا اصلا همه شو دست یه درو غگو بدید تا بفروشه ؟


من واقعا از پلیس فتا در مورد مسئله پرشین بلاگ توقع نداشتم همین طور از خود پرشین بلاگ ...

با درایت می خام حلش کنم اینکه کی اونجارو خریده یا می خواد بخره برای من مهم نیست ...

نفس کار مهمه !

یه نکته هس واسه تگ ها لایک ها جا گذاشتید ولی براسم من نه!

می خام برا مدیریت نظرم بذارم نمی تونم چون باید حساب کاربری داشته باشم که نمیشه !

بالخره هر خراب شده ا ی یه مدیر داره دیگه؟

۲۲ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۱۹ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

از بیم مرگ نیست که سر داده ام فغان!...بانگ جرس به شوق به منزل رسیده است ...


یک:
سرم را به باد دادم و گفتند هرس شدی!
گفتند اگر سر نداشته باشی مهم نیست!...ریشه بایدت!
دو:
قربان تو می رفتم و می گفتی : بی عرضه ام!
یک روز تمام عرضه ی من ...فدایت شد!
سه:
چراغ خواب ندارم و درون اتاق سیاه من ...
حتا پنجره هم نیست!
گفتی عیب ندارد سیاه ببینی !
ولی برای نفس کشیدن چه می کنی؟!!!


چهار:
اگر لیلایم و لیلی چه بد!
من دوست ندارم که یک دیوانه ...مرا خدای خود کند!
پنج:
یوسف آباد چاه نداشت و مجبور شدند ...
یافت اباد بسازند که از چاهش ...ماه برآید!
شش:
مزار شش گوشه ات یا حسین(ع) خرابم کرد ...
مگر دیگر چه شود ...دل من رنگ آبادی ببیند...


هشت:
ترومپ!...می دانی که عاقبت نمی بری!
ما میلیونی اهل بازی ئیم و تو دیگر فردی !
هفت:
ای سپاه سپیده ...هنوز شب هست ...
ما دراسارت تاریکی به دنبال سپیده ایم !
نه:
مامان بنز:
اینجا کجاست؟
پراید:
مامان نترس!باید ام آر آی بشی!
مامان بنز:
براچی؟
پراید:
بالا خره باید ببینیم مشکل سردردات از کجاست؟
مامان بنز با خنده:
خو معلومه بابات!
پراید:
مامان -بابا پژو میگه تو مغز نداری!
مامان بنر:
ای پسره ی نادون!این اصطلاحه!
پراید:
مامان بیا ام آر آی کن !داروهاتم بخور !
مامان بنز:
باشه!به بابات بگو 100میلیون می شه!
پرادی:
مامان تو دفترچه بیمه داری!
مامان بنز:
خوداشته باشم!
بابا پژو:
عزیزم اومدم!نمی خای از بیمه پول بگیری؟از بس خوب رانندگی کردی می خان ببینن چته؟
مامان بنز:
آها!اینو بگو!کدوم اتاق؟



ده:
رهبرم ...
اگر سوخته باشیم هم می آئیم ...
بگذار بدانند خاکستر ماهم ...جان دارد ...
میلیون میلیون...
یازده:
بعضیا تو جامعه ی ما مردن ...وبه این ترتیب تعریف مرد از نظر جامعه شناختی و مدنی در ایران با بسیار کشورها متفا ودته!
مرد اونیه که بچه هاشو بزرگ می کنه ویه جایی توی زندگی عصای دست نداره چون برای یه فکر بزرگتر اون ها رو فدا کرده...
مرد اونی که طبق نظریه های روشنفکرانه غرب و شرق انقلاب کرده و اگه از انقلاب فرانسه بگیریم هنوزم داره امتحانشو پس می ده .
مرد اونی که شوهرشم از دس داده و خودش مسافرکشی میکنه و به همه چی توی این مملکت باید فکرکنه الا فیش های نجومی ...چون وقتشو نداره!
مرد اون دختر بچه ای یه که پرچم ایران دستشه و می ره که پزشک قلب در اینده کشورش بشه ...
البته ما بچه هم زیاد داریم . اونایی که دور و برشون باید شلوغ پلوغ باشه تا بتونن را برن!
مردای جامعه ی ما کم نیستن...خوشا به غیرتشون ...نه اون غیرت حالت جاهلی ...بلکه غیرت روشنفکری ؛آزادی و آزادگی ...دمشون گرم ...

دوازده:
توی دستت اگرم حکم قتل من باشد ...باورم نیست!
که قطره قطره مشغول مردن خودم و کس خبرش نیست!
سیزده:
یا مهدی(ع) نگاه کن که منتظران تو ...
امروز به یا علی(ع) برخاسته اند و هیچ!
...................................................
از همه اونایی که تشریف می آرن ...اینجا تشکر می کنم باورتون نمیشه از همه ی کشورها و شهر های ایران ...عشق منید...
دوشنبه ها به دلیل مشغله کاری در خدمتتون نیستم ...
.......................................................

۲۲ بهمن ۹۶ ، ۱۰:۳۶ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

راضی شدم به تب ...تا تو نمیری!خودت را کشتی !تا من راضی نباشم!

یک:

آمدم روی فرش قرمز تو ...خون انار ریختم و برگشتم ...

من وثوقی ام که پی ناموس خود !

جان صد مرد را به عدالت گرفته ام!...

دو:

رفتم از بیرون چشم تو هم بیرون!"خارج"

دیدی که رفته ام به همه گفتی: از شر مندگی من رفت"خارج"!

سه:

شرق در دور دست هاست و من درغرب می سوزم!

ای چین لامذهب!چقدر نزدیکی ! مثل شلوارهایم به من!

چهار:

ویک نکته هست که روی لحاف شب نوشته اند:

تا صبح اگر بیدار بمانی ! حتما خورشید را خواهی دید!

پنج:

سروس ابرها خراب است و آچار کشی نمی کنند!

وبد بخت ها روی زمین منتظر بارانند!...

یکی بیاید و حکمت این خشکسالی را به ملت بگوید!

شش:

مزار شش گوشه ات را برده ام تا کعبه ی خود...

آنقدر که از حسودیشان ...راه کعبه را بستند...

هفت:

ای عجب که تو پیر نمی شوی ای مرد!

و صد هزار دختر از جوانی تو گله مندند ...می دانی؟!

هشت:

ترومپ!

واژه ی ویزا دیگر مفهوم خودش را ازدست می دهد ...

یا دهکده ی جهانی درست می شود!یا تو و امثال تو در قلعه ی خویش  می مانید!

نه:

وای چه جای قشنگی !پزو دستت درد نکنه اینجارو کی خریدی؟

بابا پژو:

پارسال!سواحل خلیج فارس همینه دیگه!

مامان بنز:

دیگه راحت شدیم .پامونو می ذاریم تو آبهای گرم خلیج فارس!اصلا ماچه مرض داریم بدونیم هویت مون چیه؟ماشینیم یا آدم؟!

بابا پژو:

به خودت بگو!پاشدی ابرو مونوتوشهر بردی!

ناگهان پراید :

مامان !بابا!تیبا با ننه خاور و بابا بیوک دارن می آن ایران!

مامان بنز:

یعنی چن مصیبت باهم!

بابا پژو:

اونجوری نگو!

مامان بنز:

بیام خفه ات کنم! آدم شدی؟!

ده:

رهبرم ...

برای پر و خالی شدن کیسه های زراندوزان نمانده ایم !

که هردوره ای بود ...

بازهم عده ای زراندوز ...کیسه هایشان پر و خالی می شد!


یازده:

"این متن می تونه خیلیارو خوشحال یا ناراحت کنه درابتدا می گم که :خب بکنه!"

یادم هست که درانتهای بعضی فیلم ها با شرکت جناب آقای ملک مطیعی خانم هایی می آمدند و می رفتند حرم امام رضا(ع) و بعد خیلی متین سر خانه و زندگی شان می نشستند .برای آخر آن فیلم ها مردم خودشان را می کشتند سوت می زدند و دست می زدند و رضایت مردمی !!!

بعد از 40 سال هنوز کاملا از ایشان رضایت هست!و جالب اینکه خودشان هم هنوز زنده هستند و اللهی صد ساله شوند و کلا جوانان بعد از دیدن همین فیلم ها و بدبختیها آستین بالازدند کاباره هارا ور انداختند و الان!که فهمیده ایم مهندسی معکوس یعنی چه!انقدر دخترها و زنهارا می زنیم تا صدای خر دربیاورند و شبانه بروند خانه ی حالا مثلا نامزدشان و آنجا بخوابند و فردا هزار مرد بمیرند برای امثال ایشان!

و هیچ کس خبردارنشود جز همین نویسنده های محترم!

حالا از هزار مفهومی که ما تا آخرین لحظه پایش می ایستیم بگذریم !

می گویند 36 مدل فیلمنامه داریم و همه ی اینها درست نوشته شده اند و از لحاظ کارکرد سینمائی هیچ اشکالی ندارند و بازی ها درست و غیره!

پس اینهمه گه خوردن و دهن سرویس شدن را چه بکنیم و صحنه هارا چه بکنیم و چه بگوئیم...

اگر به پای آقای معادی باشد باید بگویم با 3000000تومن زیر خط فقر بودن البته بازهم زیر بمب می ایستیم و بازهم حرف شماهارا فیلم می گیریم و از کنارتان می گذریم ...درحالی که 4 شغل داریم ...عرض می کنیم حرف شما متین!

ولی اگر فیلم فارسی درست بود نه غلط!و غلط بود نه درست!

فیلم امسال شما و شما و شما و شما و شما که خود می دانید مایه ی خنده ی نسل های آینده است!

چه!درعاقبت سراز استانبول درخواهیم آورد می گویم:

مثل وثوقی ها هم می ایستید؟!!!

" نگو نگفتی "!!!


.............................................................................

مخلص ملت

۲۱ بهمن ۹۶ ، ۱۰:۱۹ ۰ نظر
سیده لیلا مددی