بی شمس

ادبی

۱۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است

راحت باش خانوم! من سیبیل هایم را زده ام و منتظر اتو بوسم! تمیز تمیز ...ماشینت را شستم


یک:
در آبادی قلب خود شک داشتم ...
بعد سال ها تو رهگذر رسیدی ...
یک جرعه آب از عمق چاه قدیمیش نوشیدی!...
دو:
کلاس درس رها کردم ...و بیسواد شدم ...
آن درس که اسم تو نداشت ..." لیلی " به چه کار ...می آمد!
سه:
خسته ایم و انگشتانمان در کمین درد ...
آه ...ای کار سخت عاشقی ...
آن قدر نوشته ایم برای هم ...
که دیگر" مشهور " شدیم !!!


چهار:
ای کلاغ ! روی سیم برق نشستن خطای محض ...
ما مثل تو نشستیم و ...سوختیم!
پنج:
ادعا می کنمت...مرا دوست داری و پیر شدی!
ته دل می دانمت: از کودکیت پیر بوده ای و بی سواد عشق" !
شش:
مزار شش گوشه ات را آباد کرده اند شیعیان!
صد ها هزار خانه ی دیگر آباد شد ...در کنار مزار تو ...


هفت:
می آیی و می بوسمت دوباره نسرین!
نسرین هزار بار از اینکه خواهر منی ...خدای شکر...
هشت:
ترومپ!
می گویند کچل ها شانس بیشتری دارند ...
برای بار بعد کچل کن ...امتحان کنیم!...
نه:
مامان بنز:
پژو!این چه نامه ایه برا من نوشتی/حالا روز زن هفته ی دیگه اس!
بابا پژو:
عزیزم!منو گذاشتی رفتی بچه ها بهم نمی رسن ...
مامان بنز:
پ ننه خاورچی؟
بابا پژو:
بابا اونا که پیرن!خودت به اونا می رسیدی !
مامان بنز:
ببین پژو!قول بده دیگه به من بی توجهی نکن.من شاید یه ساعت دیگه برگردم!
بابا پژو:
اه چطوری؟مگه ایرانی؟مگه میشه؟
مامان بنز:
من اومدم خونه ی دوستم " ساینا" همین بغل ! یه هفته س پاش شکسته...
بابا پژو:
ای ناقلای لعنتی!حسابی سرکارم گذاشتی ...


ده:
رهبرم ...
شکستم از میان و باز وصل شدم از ابتدا!
که باید از اولم پولاد می بودم نه از چینی !....
یازده:
قربونتون برم!...ممنون...
خیلی خسته ام و راستش دیگه اصلا می خام نوشتن رو بذارم کنارو این مسئولیت بی جیره و مواجب پر دردسر رو خلاص کنم!ولی حس عجیبی دارم !!!
بنابراین ممکنه چند وقتی یه خط در میون بنویسم
" من جای دیگه ای نمی نویسم و اگه بنویسم با اسم خودم می نویسم بنابراین اگه کسی خاست شمارو گول بزنه ! شما گول نخورید! "
" نگید نگفتی"!
" اگه بتونن یه شبه پرشین بلاگ رو به اون گندگی ...بخورن! ماکه ته لقمه ام نیستیم! واللا!..."



۱۰ اسفند ۹۶ ، ۱۸:۴۳ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

مرا با عشقت اشتباه گرفتی ...مثلا زنی بودم که ... با دوچشم در شهر کورها ...تورا پیدا کرده بودم !

" درابتدای این متن باید بگم که نمی خوام به نابینایان عزیز محترم توهین کنم ...کوری یعنی هیچی ندیدن ! و نابینایی یعنی یه جور دیگه دیدن! بعضیاشون از منم بیناترن"



یک:
دربست! ...قلب من تا انتهای راه! دراختیار تو !...
زرنگی! ...صد نفر همراه خود اورده ای ....سوار مجانی!
دو:
رنگ پیراهنت آبی ست و رنگ خودت آبی ...!
من مست بوی پیراهن آبیت! که بوی باران دارد!
سه:
قلابی بودیم! هم من!و هم تو! ..." لیلی و مجنون"!
خیلی زود مردم فهمیدند و ...داستانمان کردند!...



چهار:
سرت را به باد می دهی و موهای تو ...درباد!
می رقصند و من از حسودی تو ...زیر تیغ! ...موی می زنم!...
پنج:
چهار پنجره باز بود و یکی پشت سومی می خندید!
قرار بود سرنوشتی به سرنوشت هیچ کدام بند نباشد ...
با کلمات تن ششمی را کبود کردی ...
و برادرش با شلاق! مثل توفان پنجره ی اول را بست! ...
ماشالله...!!!


شش:
مزار شش گوشه ات بوی عشق می دهد ...
چراکه تو فرزند عشقی ...از علی (ع) و فاطمه (س) ....حسین (ع)...
هفت:
مرتکب اشتباه شدم و غرزدم که تو نیستی ...
آنقدر بعد آن به هست رسیدی که ارزو کرده ام نباشی...
هشت:
ترومپ!
" خط چشمان تو را کسی نداشت" !
این را کسانی گفته اند که به تو رای داده اند!...
نه:
بابا پژو:
بنزی جان! جوراب راه راهای منو می دی؟
بوگاتی:
بابا جان! مامان بنزی رفتن آلمان!
بابا پژو:
بابا! آخه یکی نبود جلوی این زنو بگیره؟
ننه خاور:
پژو! بنزی رو ولش کن! تو مگه لاستیک نداری؟جوراب می خای چیکار؟
بابا پژو:
ننه جان! بالا خره من مردم یانه؟بالاخره با یه چی راه می رم؟
ننه خاور:
بیا اللهی قربونت برم!برات سوپ بنزین پختم!که همیشه دوس داشتی!یه مثل قدیمی هس که میگه: زن میره ولی مادر همیشه می مونه!
بوگاتی: وا؟!!!!


ده:
رهبرم ...
اگر اعتقاد قرار است ...محصول یک روز ...باشد ...
بگذار کار کردن ما ...امروز را بشکافد ...
تا برسیم به اعتقادها ...
به عشق های ماندگار ...به فردا دوباره فردا ...دوباره شما ...


یازده:
کور بودی ...ولی چشم داشتی که چشم من نباشد!
هزار بار نوشتی " مست چشماتم" ای کور چشم ندیده!...
دوازده:
قبل از این که پرشین بلاگ بپوکه! آمارش پوکید چون همه رو نشون می داد که از آلمان می آن! البته صلاح مملکت خویش خسروان دانند! شایدم کل المان ای یکی دوروزه عاشق من شدن! ...
یام ای که bog.irم داره می پوکه ...
" حالا نگید هیچی نمی گی!!!!
دوازده:
وخرید عید: خریدن میلیون تومان آشغال است؟
خیر ما زرنگیم!فقط بازار را می گردیم و در نهایت!نمی خریم ! و گول می زنیم و پول هایمان را جمع می کنیم!


۰۸ اسفند ۹۶ ، ۱۹:۳۳ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

وتو جادوگر بودی !با موهای فر و دماغ بزرگ!,بین من و آسمان ,انقدر با جارو رفتی و برگشتی تا,من شاعر شدم


یک:
دل مرا دزدیده اند و دراین شهر " کسی " نیست!
ای بیگانگان خیانت پیشه ی غریب!...به دل هم " رحم" نمی کنید!
دو:
سرمن بالای دارو...باز نمی گویم " حقیقت" چیست!
نادان گذاشتن و رفتن یک جمع ! " بزرگترین " انتقام نیست؟!
سه:
از کف دست من صدها پرنده نان خورده اند و لیک ...
اظهار مهربانی و رو کردن دست ...نزد خدای روزی ده ...هیچ است هیچ!


چهار:
تو بااسید توی عکس ظاهر می شوی و من می خندم!
اسید پاش تو نیستم! فقط صورت ماهت را ظاهر می کنم!
پنج:
" لیلی " شدم ولی کسی به من مایل نیست!
صد حیف! که مجنونان این شهر!به عشق خدای مشغولند!
شش:
مزار شش گوشه ات مرا برد تاخیال ...
یکهو دیدم درکربلا بدون پای پوش ...می دوم و زار می زنم ...حسین(ع)...


 هفت:
همین جا! پشت پنجره ...مرغ دریایی هست...
. مردی می اید و برایشان اسکلت ماهی می آورد ...
من نمی دانم " روزی" چطور می اید ...
ولی میدانم درشهر تهران مرغ های دریایی چطور ماهی می خورند!!!
" براساس یک داستان واقعی"
هشت:
ترومپ!
جان من ادامه بده و معلوم نیست چرا؟
از لج تو دو کره دارند باهم رفاقت می کنند!!!
نه:
بابا پژو:
بوگاتی جان! من از صب دارم مامان بنز و می گردم نیس!شما نمی دونی کجا رفته؟
بوگاتی:
بابا دی شب که بچه هارو نگر نداشت!یه چیزایی می گفت ...داره می ره المان!
بابا پزو:
چی؟ بدون من؟
پراید: بابا! از وقت ازدواجتون تا حالا مامان بدون شما تاسر کوچه نرفته!حالا بیاد بره آلمان!
" ناگهان آیموی بابا پژو:"
سلام پژو چطوری؟
بابا پژو:
کجایی؟
مامان بنز:
لوکیشن کبری 11!پروژه سه ماهه است .دارم نقش میانسالگی خودمو بازی می کنم!
بابا پزو:
بنزی چرا نگفتی؟ترسیدی من دنبالت بیام؟
مامان بنز:
گفتم!جنابعالی نشنیدین!ببخشید پژو دارم می رم!
بابا پژو:
بوگاتی ! باتو کارداره! ازش بپرس دلمه بادمجونو چطور درس می کرد!
بوگاتی:
بابا ولکن! من الان آن لاینم!


ده:
رهبرم ...
بوی عید پیچیده و دعایمان کنید ...
که سفره هایمان را باهم شریک باشیم ...
" یا علی "


یازده:
خروس میان چشم تو بانگ می زد: صبح است !
و من با ماهی چشمم درگیر بودم: به من ...چه سود!

..........................................................
دوازده:
برم کنسرت یا نرم؟برم برج میلاد یا نرم؟برم پاساژهای شهرو بگردم یا نرم؟برم خرید عید یا نرم؟برم تهرانگردی یا نرم؟برم شمال یا نرم؟برم موزه یانرم؟برم همین بغل ترکیه یا نرم؟برم یه سرتا آمریکا یا نرم؟
ای بابا! دوقطبی یعنی همین!
سرمو می ذارم روی بالش . می خوابم جلو تلویزیونو با آجیل سریال های ایرانی میبینم! والسلام!



ممنونم از خواننده ها عکس ها یه جور انتخابه گاها ربطی ام به موضوع نداره !!!
۰۶ اسفند ۹۶ ، ۱۱:۵۴ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

بوی حلوا می آمد و می دانستم که خوش بختانه تو زنده ای و بلدی بپزی! و من هیچ کدام بودم!


یک:
 می توانستم رها شوم از فکر بیهوده ..." تو"!
نفع داشتی که من همیشه به فکر تو باشم..." میان جمع"!
دو:
خیال کن زمان قدیم است و " بانوان " درپشت پرده ها ...
درحال تخمه شکستن!..." به احوال مردها" می خندند!
سه:
دوست داشتمت ..." یوسفا" با همان پیرهن کهنه ات ...
جدید می پوشی و دیگر دغدغه ات " زلیخا" نیست ...


چهار:
پای بارانیم خیس است و باز برق می گیردم ...
که بیایم تو بخندی و از ته کفش سوراخ باشم !
پنج:
" و ابر" ...
روی مرگ من حساب نکن مثل تابستانم! ...
درزمستان هم با استین کوتاه تا بهار زیر بارانم!
شش:
مزار شش گوشه ات انگار ...دریاست !
همیشه قطره ام که هیچ نباشد ...پرم از موج عشق ها ...



هفت:
به صفر که می رسم ...یاد رقیب می افتم !
که با پوچ ترین حقه ی زمین! " صفر پول" جای مرا گرفت!
هشت:
ترومپ!
" کوچه تنگه بله ! عروس قشنگه بله"!
آه که هیچ ربطی به ارتباط ات تو ندارد!
نه:
مامان بنز:
پراید جان! اومدم خدا فظی!
پراید:
مامان! سرم شلوغه! بذار آخر شب!
مامان بنز:
آخه دارم می رم!
بابا پژو:
حالا کجا؟هنوز شام نداری؟
مامان بنز:
دارم می رم آلمان! پروازم 11 شبه ! باید فرودگاه باشم!
پراید:
مامان! من دارم بار می برم! به خدا وقت ندارم ! باباام همینطور...بذار بعدا صحبت می کنیم!
مامان بنز:
خداحافظ همگی ! فردا می فهمید!
ناگهان بوگاتی:
مامان! تورو خدا یه دقه لامبورگینی و پورشه رو نگر می داری؟
مامان بنز:
دخترم من پرواز دارم! می رم آلمان!
بوگاتی:
مامان به خدا برا شب عید الان تونستم وقت آرایشگاه بگیرم!
مامان بنز:
دخترم ! گوش کن! دارم می رم آلمان! فهمیدی؟


ده: رهبرم ...
کاش سوی چشم هایم کم نبود ...
آنقدر می دید که در افق های دور اینده ...
چه باید کرد ...




یازده:
کمر چشم مرا بشکن ای اشک گران سنگ...
که های و هوی کنم ولی به پای " نامرد" نیفتم!
دوازده:
فعلا وقتم کمه و دارم میون کارا می نویسم!
ولی واقعا ممنون از شما هستم ...
.........................................................
بین خودمون باشه امروز با وایتکس کار کردم ...
یه روز لیوا نارو انداخته بودم توی وایتکس رفتم پیش یکی از استید خوبم سرکار خانم دکتر خسروی ...ایشون هی به من نگاه کردن و بعد درنهایت گفتن:خانم مددی ! فکر نمی کنین امروز بوی عجیبی تو دانشکده هست؟یه چیزی مثل وایتکس؟!
من خندیدم و گفتم:
نه خانم دکتر! امروز من لیوانارو با وایتکس شستم بعد هرکاریم کردم بوش نرفت که نرفت !
......................................


۰۵ اسفند ۹۶ ، ۲۰:۱۸ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

تو مرادوست داشتی؟! آنقدرکه قبل من خودت را موظف خواب در قبر من کردی ....


یک:
می روم سوی دریا و کویر مرا فریاد می زند...
آی ای حسود!آمدیم و تشنه برگشتیم ...
دو:
انقدر به من نزدیکی ...مثل ستاره ها ...
روی بام خوابیده ام و تو ...از سقف چشمم اویزان!
سه:
گفتی" لیلی " برو تا من برگردم از سفر!
رفتم " پی سیاهترین نخود" ...محال بود تو برگردی !


چهار:
قند توی چشمم اب شد و نا بینایم !
کوری ناشی از قند! درمانش " ندیدن تو است"!
پنج:
سراغت را گرفتم از نامه های قدریمی بی آدرس!
سریع یک نشانی از تو پیدا شد:صبوری در خلال زندگی !
شش:
مزار شش گوشه ات مرا خراب داستان تو می کند ...
ای مرد بی ادعا حسین(ع) ...رقیه ات با ما چه می کند...
هفت:
برو و دیگر در اطراف قلب من ...پیدایت نشود!
آن مرد که پای عهد خود نایستد!لایق ایستگاه قلب من ...نیست!


هشت: ترومپ!
دنیا روی ذهن می گردد و تو هنوز دنبال قلبی!
مردم در ذهن خود به خدا پناه برده اند و محبوبیت تو " ول " است !
نه:
مامان بنز:
بوگاتی جان ! به نظرت خونه تکونب رو کی شرو کنیم ؟
بوگاتی:
وای مامان جون!این کارجدید که ما راه انداختیم دیگه وقتی برامون نمیذاره ...بگیم یکی بیاد؟
ننه خاور:
چقدر می دید که بیان تمیز کنن؟
مامان بنز:
برا همه چی ...شستن توالت ها و دستشویی 100 هزار تومن!
ننه خاور:
چی؟من از صب تا شب دارم اینجا کار می کنم برا 50 تومن ! بعد شما دو تا عروس نادون 100 تومن می دید بیان اینجارو تمیز کنن؟
مامان بنز:
آخه ننه جون! دوربرتون رو ببینین روزی فقط 10 تا کاغذ پفک و چیپس تو نو من جم می کنم!
ننه خاور:
یالا ...نفری 100 تومن پیاده شین خودم می کنم !
مامان بنز:
وا! ننه خاور ..کانادا رفتی چقدر اخلاقات عوض شده!



ده:
رهبرم ...
هرچه باشیم و بوده ایم ...سیاه بختی نیست ...
سفید بخت ی ماهم در ازادی و ماندن است ...
جاوید ایران ...


یازده:
سوزاندی پیکر مرا و مرا در پروانگی خویش ...
شرمنده کرده ای ...که خودم باید درعشق خود می شوختم ..." حسود"!
دوازده:
ایران چیپس نیست که خورده شود با ماست موسیر " به سبک غرب" !!!
ایران مثل قورمه سبزی ست که جا می افتد و با اصالت غذایی خود"...
" کاملا ایرانی "
در ذائقه ی مردان ایرانی جاودانه است!!!
........................................................................
با تشکر از خواننده های بولیویایی و اکوادوری و خوانندگان امریکای شمالی از هیوستون تا نیویورک و واشنگتن و نقاط دور و نزدیک آمریکای شمالی .
 از سرزمین های وایکینگها از اسکاندناوی و کشورهای خاور میانه از عربستان و عراق و فلسطین که واقعا برای عشق و علاقه شون یک صفه هم کمه ..." کویت و قطر و امارات "
زبانم قاصره از محبت شما ...
کم کاری من رو به بزرگواری خویش بپذیرید ....



۰۴ اسفند ۹۶ ، ۲۱:۴۹ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

وشروع کن گریه را ...من دارم از سرکوچه می ایم ! تو ساعت هاست منتظری و کلید خانه پشت در مانده! می دانم!


یک:
دربان جهنم ...تو را راه نمی داد...
فریاد که : من دوست ندارم ! ... "حورای "خودم را !
دو:
از بهشت فرار! ...از جهنم فرار!...
به  ان خدای که تورا قسمت من داد و ...برده اند ...پناه!
سه:
" شب عید " " کیف و کفش ها " و " لبا س های مجلسی " برق می زنند ...
و همه چیز به طور " شگفت اوری " ارزان است!...
 " شیرینی ها " و " آجیل ها" و شکلات ها " بوی خوب می دهند ...
. " هیچ کس" قرار نیست ...د ر" بی پولی " بمیرد! ...
" پنجره ها " روشن ترند و " دیوارها" بوی تمیزی می دهند ...
. " راهروها " می رسند به بهار ...!
اما دریغ ! من مرده ام ! لابد مرده ام! که این دنیا "یک طرف "و تو ..."طرف دیگر" "زندگی" ....!



چهار:
یک روز مرگ تو فرا رسید و " اتفاقا " خودت باور نداشتی!!!
می رفتی توی قبر و می پریدی بیرون! و بعد با شخص موردنظر ! " قرار می ذاشتی "!!!
پنج:
زیر شانه ات ای تاک! چوب بغل است !
فردا که بار می دهی ! هزار مست خیال نکنند تو ...دونده ای!!!
شش:
مزار شش گوشه ات را در بوسه غرق می کنم ولبهایم...
درزیارت لبهای تو ...سالهاست تشنه اند ..یا حسین(ع)...


هفت:
برمی گردی و دیگر " لیلایی" نیست! ...
بزن به مجنونی خود!...
درد فراموشی نشانی ها! ...
هشت:
ترومپ!
دیگر گذشت دوره ی جنگ نرم و سرد!
اکنون اگر که " ما " بخواهیم ...جنابعالی سرکارید!
نه:
مامان بنز:
پراید جان! من و بابات داریم می ریم خرید زیر قابلمه ی غذا ته نگیره!
 پراید:
مامان ! ما کار داریم ...از این غذا چه می دونم دلمه بادمجونو اینا نمی خوریم! زیر شو کلا خاموش کن!
مامان بنز:
ننه خاورشما نگا کنید!
ننه خاور:
وا! ننه! یه دقه تا هانی راهه! من از اینجا تا آشپزخونه 5 دقه باید راه برم!
 مامان بنز:
یعنی چی؟یه دو دقه داریم می ریم سرکوچه عکس بندازیم ...
بابا بیوک باخنده: یادگاری؟
مامان بنز:
نه! پاسپورتی!
ننه خاور:
اوووووه! حالا تا تو بری خارج! بو گاتی جان! تلفن یا میلورو بذار رو خودکار بیا!
مامان بنز:
خانواده س داریم؟!!!!


ده:
رهبرم ...
زیبا ترین واژه ی جهان " همدردی" ست ...
 که ملت ایران ...
کنارهمند و رقیب هم که بگویند ش و عمل کنند ...



یازده:
جای تو قلب ماست یا مهدی (ع) ...
اگر که بکنند یا بسو زانند ...
جای تو ذهن ماست یا مهدی (ع) ...
که اگر بکنند یا بسوزانند ...
در زمان ...
جواب جریان عشق تورا چه می دهند ؟ یا مهدی (ع) ...

..................................................................
می خام یه چیزایی بنویسم اصلا حس تایپو نوشتنش نیس! معذرت می خام ازاونایی که اینجارو دوس دارن !
احساسم کمی ...غم دارد!
............................................
مخلص بچه های ملت ایران و شهدا بخصوص بچه های منطقه هفده...


باید از خوانندگان اروپائی این وبلاگ و همچنین از خوانندگان آمریکای جنوبی تشکر کنم ...
خوانندگان لندنی تا پرویی...مرسی.......
................................................................................
برگشتم اینو بگم که یه وق دلخوری بین نقاشای خوبمون پیش نیاد که من اسمشونو نمی ارم ...
این نقاشی ها متعلق به نقاشان وطنی خودمون هس فقط اسم یکی شونو خیلی دقت کردم که خانم رویا  حسینی هستن اگه مایلید که بیشتر بدونید از گوگل ایمیج سرچ کنید

۰۳ اسفند ۹۶ ، ۱۹:۴۹ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

طوری کنار بستر من گریه می کنی ....باور نمی کنم که ...علی (ع) دلاوری....

یک:

یا فاطمه ؛یافاطمه؛یافاطمه(س)...ذکرلبم ...

یاعلی و یا علی ویاعلی(ع)...ختم کلام...

دو:

نزد ابوتراب ...دختر رسول (ص) خاکی ...

ونداند کسی که وی ...کجا...کجا... خاک است ...

سه:

نفس نمی کشم و سیاه می پوشم و هوا تیره ...

برای حضرت زهرا(س) و شهیدان شیعه غمگینم ....


چهار:

بیا و از بین دردهایم ...مرا بردار ...

تو آغوش مادری زهرا(س) ...

که ما غم فرزند تورا ....در گلوهامان ...بغض داریم ...

پنج:

ودیگران مثل ما دردیانت خود ...

اما حسود بسیار است و خاندان نبوت مظلوم ...

شش:

مزار شش گوشه ات امروز سیه پوش....

به آن شیر زن تسلیت ....که مادر سیدالشهدا (ع) ست...

...................................................

بهار آمدو باید در نتظار قوی ..." زین پس"

صدای پای مهدی(ع)...از نزدیک تر می آید....

.........................................................................................................

سنت حسنه ی صدقه رو که علاوه بر برگشت مال و ثروت اثرات خوبی مثل رفع بلا داره رو فراموش نکنیم ...

از گدایان شهر تهران بدمون می اد چون فکر می کنیم همه شون کلاهبردارن بااین حال که خیلیاشونم راس می گن ...

به خدا مراجعه کنیم به مراکزی که این افراد شناخته شده هستن ...ناراحت نشین ولی راحت میشه از مدارس حتی شناسایی کرد و بدون هیچ گونه خدای نکرده آبرو ریزی به کودکان و بزرگسالانی که حتی یه آغوش و بوسه می تونه زندگیشونو عوض کنه ...

بخشید ...

بخشید و و بخشید ...

می دونم ما اینطوری نبودیم و نیستیم و نخواهیم بود ...ولی احتمال صفر رو هم از بین ببریم ...

۰۱ اسفند ۹۶ ، ۱۲:۱۲ ۱ نظر
سیده لیلا مددی