یک:
در آبادی قلب خود شک داشتم ...
بعد سال ها تو رهگذر رسیدی ...
یک جرعه آب از عمق چاه قدیمیش نوشیدی!...
دو:
کلاس درس رها کردم ...و بیسواد شدم ...
آن درس که اسم تو نداشت ..." لیلی " به چه کار ...می آمد!
سه:
خسته ایم و انگشتانمان در کمین درد ...
آه ...ای کار سخت عاشقی ...
آن قدر نوشته ایم برای هم ...
که دیگر" مشهور " شدیم !!!


چهار:
ای کلاغ ! روی سیم برق نشستن خطای محض ...
ما مثل تو نشستیم و ...سوختیم!
پنج:
ادعا می کنمت...مرا دوست داری و پیر شدی!
ته دل می دانمت: از کودکیت پیر بوده ای و بی سواد عشق" !
شش:
مزار شش گوشه ات را آباد کرده اند شیعیان!
صد ها هزار خانه ی دیگر آباد شد ...در کنار مزار تو ...


هفت:
می آیی و می بوسمت دوباره نسرین!
نسرین هزار بار از اینکه خواهر منی ...خدای شکر...
هشت:
ترومپ!
می گویند کچل ها شانس بیشتری دارند ...
برای بار بعد کچل کن ...امتحان کنیم!...
نه:
مامان بنز:
پژو!این چه نامه ایه برا من نوشتی/حالا روز زن هفته ی دیگه اس!
بابا پژو:
عزیزم!منو گذاشتی رفتی بچه ها بهم نمی رسن ...
مامان بنز:
پ ننه خاورچی؟
بابا پژو:
بابا اونا که پیرن!خودت به اونا می رسیدی !
مامان بنز:
ببین پژو!قول بده دیگه به من بی توجهی نکن.من شاید یه ساعت دیگه برگردم!
بابا پژو:
اه چطوری؟مگه ایرانی؟مگه میشه؟
مامان بنز:
من اومدم خونه ی دوستم " ساینا" همین بغل ! یه هفته س پاش شکسته...
بابا پژو:
ای ناقلای لعنتی!حسابی سرکارم گذاشتی ...


ده:
رهبرم ...
شکستم از میان و باز وصل شدم از ابتدا!
که باید از اولم پولاد می بودم نه از چینی !....
یازده:
قربونتون برم!...ممنون...
خیلی خسته ام و راستش دیگه اصلا می خام نوشتن رو بذارم کنارو این مسئولیت بی جیره و مواجب پر دردسر رو خلاص کنم!ولی حس عجیبی دارم !!!
بنابراین ممکنه چند وقتی یه خط در میون بنویسم
" من جای دیگه ای نمی نویسم و اگه بنویسم با اسم خودم می نویسم بنابراین اگه کسی خاست شمارو گول بزنه ! شما گول نخورید! "
" نگید نگفتی"!
" اگه بتونن یه شبه پرشین بلاگ رو به اون گندگی ...بخورن! ماکه ته لقمه ام نیستیم! واللا!..."