بی شمس

ادبی

۲۷ مطلب در بهمن ۱۳۹۶ ثبت شده است

کجا باید برم یه دنیا خاطره ات تو رو یادم نیاره کجا باید برم ک...

یک:

درقلب تو باز بود و من آمدم ...به خیال خوش روئی ...

قلبت چنگیزخان مغول بود ! غارت می کرد دل هارا!

دو:

درانتها ی گفتن شعرهای بیهوده من!

تو ایستاده ای دست به کمر!که:بنویس!کوتاه دست!

سه:

غریبه درشعرهای حافظم و بیگانه ترینم!

من نسوزم که بسوزد ؟کدام مخاطب بی دفاع دربی خویشتنی!

چهار:

یوسف از بازار برنمی گردد "ای ثروت مدار"

من به چاه افتاده ام ! می خواهم از بازار برگردم!

پنج:

ماهی به دلش افتاد ...هوانیست!

از پنجره ی تنگ ...

نگاهش به "خدا" رفت!

شش:

مزار شش گوشه ات را اگر تسخیر کنند...

مرگ شیاطین را که می بینند "هیچ"....خود دردام "خدا"می افتند ...

هفت:

چند واژه ی کوتاه و پشت هم!

تند تند خداحافظی!

واگر قرار است تا انتهای دنیا بمانم!تنها!

"با دوچشم"

عاقبت خداحافظ!

هشت:

ترومپ!کلا عقده ی مو داری و کسی نمی داند!

که مردان ایرانی مو نشکی اند و خوش تیپ اند!

نه:

مامان بنز:

آقای دکتر اینهمه دارو برامون نوشتی که آدممون کنی؟ما آدمیم!بابا پژو...

آقای دکتر:

خانم!با میلیارد قیمت تو شهر می گردی که چی بشه؟آدم شو!

مامان بنز:

آقای دکتر من بنز قدیمی ام !باباپژوهم همین طور !اصلا عجب غلطی کردیم با پای خودمون اومدیم!

آقای دکتر:

پسرتئن پراید اصرار دارن!

مامان بنز:

چی؟مگه دستم بهت نرسه پرایدو!!!

ده:

رهبرم ...

این روزها که مردن "ریالی "نیست!

ما برای هیچ مرده ایم!کسی باور نمی کند!

یازده:

غلط نمی کنیم تاچه رسد به اشتباه...این راه مهدی (ع) است ...

که درحال "طی می کنیم ما"

دوازده:

اگر قرار است انقدر رئال بسازیم برویم مستند!

بعد فیلم را تقدیم کنیم به دولت تا مشکل را چاره کند!

منی که امکاناتم درحد خودم نیست!با این همه معضل چه کنم ...جز گریه!

نه به صدا و سیماو تبلیغاتش که اگر ببینی خیال می کنی کجایی!ونه به سینما با این همه پرو پوزال!

وطرح مشکلش!

نه به این و نه به آن!

این روزها وقتی به خانه می رسیدم تلویزیون خانه را ناز می کردم!باور کنید!

که همین هیچی بعد ماهواره که هیچ!بعد تلگرام و اینستاگرام که پوچ!شده اند تسکین ملت!

بعضی از این داستان ها ی عجیب و غریب در اکران هم پول برق سینمارا در نمی آورند!تازه فیلم ها را می خواهند ببرند بورس!"جل الخالق"!

......................................................................

ممنون اونی که اول صبی برام این ترانه رو فرستادی !هرچند من جینگول پینگول دوس دارم ولی خوب!

.........................................................................

ممنون از مخاطبانم در ایالت های مختلف امریکای شمالی ...نیویورک و سان فرانسیسکو و هوستون و غیره دیروز از همه تشکر کردم الا این گروه از کشور خودمون کلا همه ی شهرها اومدن و منو شرمنده می کنن

...............................................

ترانه ی بالارو آقای روزبه بمانی خوندن"تیتر"

..................................................................

یادم رفت دوستان ایتالیاییو پی گیر در بلاگ های قبلی ام و همین وبلاگ رو بگم از دوستان اسپانیائی و هندی ممنون...اگه یادم اومد بازم ازشون می گم...اونایی که با مترجم گوگل می آن ...

۲۰ بهمن ۹۶ ، ۱۰:۳۶ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

یا صدیقه کبری

یک:

درحضور خدا شرمنده ی گفتار خویش نیستم...

خدا شاهد است که کارمن ...شاید "بیان چشم تو باشد "!

دو:
دستم نوشت ولی ...عقلم پاره کرد ... "بی اختیار"

تمام شعرهای من ...روی احساس تو بود ...

سه:

روی گونه های تو اشک می رفت و جان من هم ...

میان لبخندهای مردم ...چه دلسوزانه پیدایم شد ...

چهار:

فضای شعر تو پر بود از ناسزای به من !...

هزار خواننده خریدند !که بخوانند ترانه هایی نو!

پنج:

مرد بودن یعنی دست به جیب بودن ؟...فقط!؟

من که جانم به کفم بود ...کجا مرد شدم؟!

شش:

مزار شش گوشه ات کسی نمی داند عاقبت ...محل ظهور چه کسی خواهد بود ...

اگر مهدی (ع)بیاید ...از میان میلیون ها خون خدا ...عبور نخواهد کرد؟

هفت:

تنبیه من گذشتن از من و همدستی با رقیب ...

نه هیچ کدام که ...خود می دانی کشتن من است!

هشت:

ترومپ!

می نشینی و دیالوگ نداری و یک طرفه به قاضی رفتن ...

آه اگر بدانی چقد رخوب است بروی ...و ...پیروز باز گردی !

نه:

مامان بنز:

اقای دکنر از دسش خسته شدم منو دیونه کرده!ببریدش آسایشگاه ...ببریدش تعمیر گاه ...ببریدش تیمارستان!

آقای دکتر:

یه چیز جالب درمورد خونواده تون هست !چرا اینطوری هستین؟نمی دونین خودروئبن یا آدم؟

مامان بنز:

نه!

آقای دکتر:

یعنی چی؟همتون این مشکلو دارین؟

مامان بنز:

آقای دکتر!ماشین تو ایران هزار ساله اشم باشه عمر میکنه!و جای خودشو داره!میتونه راحت آدم بکشه نهایت غیرعمد!بالای یه عمر کار کردن یه کارمند پولشه!خرجش به کنار!

قلب نداره!مغز نداره!کلا ...

آقای دکتر:

خانم !واقعا...

خانم پرستار از همه شون تست رور شاخ بگیر!

ده:

رهبرم ...

اگر مانده ایم بازهم میمانیم ...

یک عمر مانده ایم و وطن جایگاه ماست ...

یازده:

یکی از رفتارای غلط اجتماعی نقطه ضعف پیدا کردنه...برا کوبیدن!

متاسفانه همه نقطه ضعف دارن!

البته اسمش حق السکوت باج این چیزا نیستا!اسمش دست برتر بالا دست ....یه هم چی چیزاییه!

ما مسلمون شدیم که همه باهم برابر باشیم ...الا به تقوی .

حتی دین زرتشت با همین شعار تسلیم اسلام شد .

چون پرهیزکاری انسان هارو از هم جدا می کنه ...نه طبقات و تو سری و اینها !

دیگه چی بگم!

.....................................................................................

باید از خواننده های ثابت اینجا یه تشکر با حال کنم و هم چنین بگم قدرشونو می دونم ....از چین از جمهوری ایرلند از روسیه واز قاره آفریقا عراق و خیلی جاهای دیگه ممنونم ازشون"هم چنین دوستای پی گیر از  "موتور جستجوی یوز و پارسی جو"



۱۹ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۰۱ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

در اندرون من خسته دل...ندانم کیست؟...که من خموشم و او درفغان و درغوغاست ...

یک:

در آمدی از دلم ...ودیگر کجا اسیر من شوی ؟

مگر تو بیکار می شوی ؟که مشغول من شوی؟

دو:

سرد بود نوک انگشتانم و برف نفوذ می کرد ...

به پاهای گرمی که هنوز مقاومت می کرد ...

آهم درهوا جاری بود و دردداشتم ...

لعنت به فصل سرد!اگر نبود با تو ده دقیقه فاصله داشتم ...

سه:

خیلی سوختم که تو رفته بودی ...اه از شعله ...شعله ...شعله ...

من پروانه ام ...!دیگر کجا برای گل سرخ پر پر شوم...

چهار:

انقلاب شد و من 6 ساله بودم هنوز ...

که تو مثل من دبستان می رفتی ...

حالا ببین که من بچه ام بعد چندین سال و تو ...

چقدر بزرگ بزرگ حرف می زنی !!!

پنج:

وعده داده بودی که بوسم کنی وقت خدافظی ...

صورت خودرا شسته بودم ...بعد گریه ها ...

شش:

مزار شش گوشه ات کنار قلب من ...

جای داشت ولی ...جای آل علی (ع) جداست ...

هفت:

اگر که بشکند دست من که نمک ندارد اتفاقا هم ...

صد دست شکسته به نخورده "قضای"تو ...

هشت:

ترومپ!ول کن بیا و کش نده بیا!

اگر که به ایران سفرکنی ...تا سال 5000هم رئیس جمهور می شوی !!!

نه:

پراید:

مامان !گریه نکن ! بابا  دس خودش نیس!

مامان بنز:

نه پراید جان !بابا اتفاقا عاقله منم که خلم!اینستاگرامشو ببین!عکساشو ببین!رفته با دخترا مهمونی !

بابا پژو:

عزیزم!من که دیگه موهامو رنگ نمی کنم !تو مهمونی تشریفات بودم بچه ها گفتن بیا عکس بذاریم !!!

مامان بنز با پرتاب قندان:

فعلا اینو بگیر!تا تشریفات خونه رو یادت بیارم!

ده:

رهبرم ...

دیوانگی جداشدن از راه کربلاست ...

صد سال اگر به شهادت نظر کنیم ...زنده ایم ...

یازده:

راستش هنوز م دارم به وقت شام فکر می کنم ...ولی جدای از پزوداکشن و کمک دنیای مجازی و بعد کارجنگی که سختهالبته ...

نمی تونم رابطه های عاطفی فیلم ...رابطه ی پدرو پسری توش رو که به اون قشنگی بود فراموش کنم ...خیلی قشنگ بود ...

آقای حاتمی کیا ورای جایزه هاست ...اونور جشنواره ...اصلا یه جای دیگه ست ...اون جایی که فکر شهدای مدافع حرم و ...

.........................................

امروزم فیلم جاده قدیم رو دیدیم ...

که چه عجبا !یکی اومده بود تو سینمای به این تلخی مخاطب رو بی دفاع نذاشته بود و با بادبختی نقش اصلی فیلم ذهنش درگیر نمی شد ...

البته از نقش اصلی آرنولدم نساخته بود ولی زنی رو ساخته بود که با وجود تعرض و تجاوزی که بهش شده بود با این قضیه مقاومت کرد یه زن عادی که به زندگی برگشت با تموم سختیای این قضیه ...

البته شوهرخوبیم داشت یادمون نره!

........................................................................

موسیقیای فیلما خیلی خوب شده و تو مخ نیست و دیگه دهاتی بازی در نمی آریم !

....................................................................

آها اه ببخشید فیلم سوتفاهم که قبلا صحبتش رو کرده بودم کار آقای حاتمی کیا نبود؟وای ببخشید!

................................................................................

بعدش ام همون اول گفته بودم که امسال خانمای ایرانی بازیگر  عجب کولاک کردن ...گوش نمی کنید حرفای آدمو ...

۱۸ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۵۲ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

دریا چه شور است ولی نه مثل اشک تو ...ما می چشیم!و بعد ...عاشقانه رفتار می کنیم!

یک:

تولد تو مرا دعوت نکرده بودند ...چراکه هنوز...

دنیای من درراه بود...

چقدر می سوزم که آن سال ها قبل ...دست های من ...

دردست تو نبود!

دو:

ویژگی کیفیت نگاه تو نیست/

صدهزار مرد می خواهد که با نه گفتن خود ...بروند!

سه:

چه کژخیال که من راست راه نمی رفته ام!

تو خود روی کژی جاده ایستاده ای ....

زاویهی نگاهت کژاست!

چهار:

از اداره چشم ات بیرونم کن رئیس!

این اداره که قانون مدارنیست!

صبح ها تعطیل و شب ها بیدار است!

پنج:

سوخته قلب من و قانون مدنی واژه ندارد !

که اگر فواد بسوزد!چمیمی شودکه ...تو دانی!

شش:

مزار شش گوشه ات را که می نویسمش هرروز...

هزار برکت اورده است ..روی دفترم ...فقط...

هفت:

بوسم کن!

و از کنارمن بگذر ...حافظم!

صد هزار بیت بین ذهن من و تو ...فال توست!

هشت:

ترومپ!

جالب شده ای ای خراب بماند این جهان!

دستم به موی زرد تو نمی رسد که بکنم!حروف بهانه اند!

نه:

پراید:

بابا جان!تو نمی گی ما نگرانت می شیم ...بدون هیچ حرف و حدیثی پاشدی رفتی قشم ...این مادر من چه گناهی کرده آخه؟

بابا پژو:

سکوت!

مامان بنز:

بیا رفتم دفترخونه طلاق غیابی گرفتم!

بابا پژو:

سکوت!

بوگاتی:

پدرجان!یک کلمه حرف بزن دلمون نسوزه بگو کجابودی؟

بابا پژویک تکان می خورد و لیوانی آب یخ می نوشد.

لامبورگینی:

آفلین بابا بزلگ!من دوس دارم بزلگ شدم مثل شما بشم!

بابا پژو:

آفرین پسرم!من رفته بودم قشم یه چیزایی بیارم بفروشم!رفتم دنده ی قایق موتوری خریدم!مامان بزرگ ناراحته!نمی گه ده سال دیگه دنیا چطور می شه!افق دید نداره!

مامان بزرگ:

اووووووووووف!

بابا پژو:

تو ده سال پیش وقتی من رفته بودم لندن بعد 6 ماه رفتی طلاق غیابی گرفتی !این همونه!وگرنه برای مسافرت دوروزه نمیشه !

مامان بنز:

پژو!زنگ زدم مامان و بابات برات دعوتنامه بفرستن تو بری!اگه می خای با من زندگی کنی ...باید "آدم"شی..می فهمی؟!

بابا پژو:

با قرص؟!

مامان بنز:

با هر کوفتی!

..............................................................

ده:

رهبرم ...

صدسال گریه برای ملت من ...فایده نخواهد داشت ...

پس کار می کنم ...مثل شمع ...

که فوت طوفان هم ...کارسازم نیست!

.............................................................

یازده:

سال ها پیش دو وچند نویسنده ی مشهور معاصر در پی یک انقلاب نوشتاری در بین کلمات و جملات خود و درجهت تاثیر گذاری درذهن مخاطب ...چند ناسزای مشهور آورده اند که ...انقلابی شد در ادبیات که حالا بماند که "اسمش ادبیات است نه بی تربیتی ات !"

بعد آمدند و هی فیلم و فیلم و فیلم که هنر هفتم است و اینها .

رد شدیم و رسیدیم به امسال...که باورکنید واژه ی کثیف " گه خوردن" شده است نقل و نباتش !

نوجوان چهارده ساله برده ایم سینما که باز شدن و بسته شدن فلان جای آقای هنر پیشه را ببیند و بخندد !ای وای که همه دارند نوجوان را می کشند که نخند!بابا فیلم نگر نباید برای همه سنین و مخاطبین جذاب باشد ...قربانتان این داستان هارا از کجا آورده اید؟

دی شب منتقدان محترم برنامه هفت با حضور آقای رشید پور عزیزدارند نمره بذل و بخشش می کنند و به فیلم امیر هرچه کردند نتوانستند بیش از نیم از پنج بدهند!

درحالی که دوران فیلم برداری جدیدی در ایران را نوید می دهند!

به جان چه کسی قسم بخورم که درهمین تهران می روم و بچه هایی را می بینم که با آرد و آب دارند شکم سیر می کنند و چنین هزینه هایی اسراف است ...

یا بلد هستیم یا نیستیم!

بیچاره ها آمده اند به این فیلم ها مجوز داده اند که فردا نگویند سانسورهست!

بعد تورو خدا ببین که با مخاطب 70 میلیونی چه می خواهند بکنند!

پارسال بعد جشنواره در سینما عصر جدید به تماشای فیلمی رفتیم د رسالن بزرگ پنج نفر بودیم!

ما و یک زوج!آن دوزوج که جهت امر خیر آمده بودند دیدنی تر بودند!ماهم دیدیم دیگر چه بگویم است پاشدیم و آمدیم!

نکنید که فردا بچه های این مملکت تاریخ را گواه بگیرند!

...........................................................................

دیروز به بچه ها می گویم که فردوسی تاریخ را از روستاها با پول خرید و شاهنامه را نوشت که برای محمد غزنوی بنویسد داش چشم هایشان از حدقه در می آمد ...

یک عده فردوسی را نمی شناختند!

یک عده برای خرید تاریخ به خنده افتاده بودند!

ویک عده هم باور نمی کرند سلسله سی کیا نی در ایران واقعی بوده باشد ...

می بینید؟!!!!


۱۷ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۳۷ ۲ نظر
سیده لیلا مددی

جگر پاره چرا؟ ....بهشت!....اگر سلیقه ی ما شکل همدیگر نیست!

"وقتم کم است و نوشتن وقت می خواهد وتا می آیم همین چند خط را تایپ کنم ...عکس گذاشتنم نمی آید"!

یک:

درگیر چشم های تو ام و کسی نیست ...

با میان جگری مرا ازچشم تو ...جدای کند ...

دو:

سربه بیابان بگذارم و نبینم دیگر کسی .

درهیاهوی دیگران ...من چطور تورا پیدا کنم...؟

سه:

بیدارشدن از تن سرد زمستان چه سخت!

کوچ روح...به این راحتی ها ...جبران پذیر نیست ...

................................................................

فیلم خجالت نکش بقول جدیدی ها یک فیلم آبرومند بود " نه آبرودار!(با توجه به متن فیلم)"

ولی خنده دار بود و خوب بود وآدم را یاد پیرمردهای قدیمی می انداخت .

..........................................................................

من جناب آقای اکبر عبدی ام درسوتفاهم.

وخیلی دور نخواهد بود که خواهید فهمید و تعجب خواهید کرد!

.....................................................................................

وبانوان سینمای ایران درخشان اند و دراین نکته نمی خواهم نقش آقایان را از سکه بیندازم ولی تا به حال بازی های عالی تری نسبت به دوره های قبلی دیده ام و بخصوص امشب سرکار خانم هانیه توسلی درفیلم سوتفاهم که عجیب و غریب بود ...

این فیلم دکور فوق العاده ای هم داشت وبا اینکه فیلم های آقای حاتمی کیا همیشه اکتیو و پر لو کیشن هستند این فیلم تئاتری بود و با این حال که انتخاب این طورفیلم ها سلیقه خاص می خواهد داستان قشنگ ...طراحی لباس خوب و بازی های درخشانی داشت ...

گویا فیلم های امسال جشنواره با محوریت بانوان جلو می رود و تابه حال که 80 در صد فیلم هایی که دیده ام این طور بوده است .

ما گروه اول فیلم هارا می بینیم "اگه اشتباه نکنم"ودرکل خداراشکر از زهر داریم به عسل می رسیم!

شش:

مزار شش گوشه ات...یا حسین شهید (ع)

همین الان مقابل چشمم است که ...ببوسم پایت...

۱۵ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۰۴ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

در عشق تو مرگ یک لحظه است ...خشم نگیر ای توفان من!...من فقط یک قطره از دریایم...می دانم!


یک:
وسلام برروی آینه ها ...
که می خندند ودرچشم هایشان ...رنگین کمان می درخشد ....
من زشتم!
وسال هاست دنبال عشق می گردم ...
مبادا فکر کنید که نیست!...
روی وسعت قلب من!...حساب ...نکنید!
دو:
درمان دردعشق کتک بود ! اگر نبود!
پس آنچه من از دست تو خوردم ...چیست؟چیست؟
سه:
وارد حریم بزرگان شده ام چن سال است!
ای وای اگر کودک ...وارد دنیای بزرگان بشود!"خسران است"!



چهار:
حیف!
چشم های مرا دزدیده اند و من در هیچ کاری دخالت ندارم!
حتی عشق!
که می گویند :که چشم نداشتی وقتی ...عاشق می شدی؟
پنج:
سالن عشق خودت را روی سرمن خراب کن!
ایول!بولدوزر!که عروسی ذهن من ...تمام می شود!
شش:
مزار شش گ.شه ات را کلام اولین امام پر می کند ...
می خوانمش کنارگوش تو ...که خودم عشق می کنم!


هفت:
دست به سینه به زیارت امام رضا(ع)
یعنی که من خدمت ایشان رسیده ام ...غلام وار ...
هشت:
ترومپ!
تو جوان بودی و درتاریخ کشورمن ...دست نداشتی !
از دست تو!برو کنار دوربزن!
نه:
مامان بنز:
الو پلیس!یه پژو به شماره ؟ گم شده از دیروز صب تا حالا منزل نیومده!هرجا سر زدیم نبود!...
اوهو اوهو اهو!حتی پزشک قانونی!
پلیس:
سرکارخانم!از گم شدنشون 48 ساعت باید بگذره!درضمن ایشون سن پدرمنو دارن !گم بشن؟تازه آلزایمرداشته؟
مامان بنز:
آقا!من تو این دنیا دیگه کسی رو ندارم ! می فهمین؟اون شوهرم بود !!!
ناگهان پراید از ته سالن:
مامان !یه نامه پیدا کردم پشت یخچال افتاده بود!بابا با دوستاش رفته قشم!


ده:
رهبرم ...
کلا ...اگر به هیچ خریدند مثل ما!
بگذار هیچ ما!
صدهزار زلیخا برآورد!


یازده:
دوس داشتم به قول قدیمی ا نی قلیون بودم!
وبقول جدیدی ا پر کاه!
بایه نسیم اینورو اونور می رفتم!
الن اگه زلزله بیاد بعد من مصدوم بشم!کی می خاد منو از زیر آوار در بیاره؟اصلا اگه آدام خوارا به ایران حمله کنن !من گزینه ی بهتری نیستم!
عذاب وجدان دارم!وقتی تو آسانسورای فروشگاه های قلابی نوشته 1000 کیلو !13نفر!بعد دونفر که می شیم بوق می زنه و نفر اول به من نگا میکنه!وبعد پیاده می شه!
آقا رفتم معتادبشم!لاغربشم!خوشگل بشم!اصن شیشه می کشم!ها؟صدا دراومد؟
"تو همینجوری خوشگلللللی..."ولی نه!اون صدا صدای شیطون بود!
"لعنتی کم بخور!کوفت خوردی؟برنج نخور!اوهو!اوهو! اوهو!
باورکنید لقمه های ما چاقا!با عذاب وجدان پائین می ره/
نه!همه شو ما خوردیم؟فست فودا!؟پلوها و چلوهای خوشمزه ی گرون رو؟
نه!این امکان نداره!؟
"چرا هیچکی این راز بزرگ رو کشف نمی کنه که تهران چرا انقدر خوش تیپ و لاغرداره ؟به من بگید!!!
"اوهو اوهواوهو!"


دوازده:
دیشب فیلم کار کثیف!
من موندم !اگه این فیلم ممیزی بخورهدیگه چی ازش می مونه؟!
سیگارکشیدن نیم ساعت!عرق سگی درس کردن 45 دقه!لخت بودن دودقه!ومردن براثر خوردن عرق سگی 2 ثانیه!
ولی درکل دم کارگردان گرم!شمال رفتیم ارزروم رفتیم کلا من از فیلمایی که ادمو از مرز ایران خارج میکنن خوشم می آد!دیگه حسرت به دل نمی میرم با 15000 خارجم رفتم!
...................................................
دم ملت گرم بازدارن یه کارکثیف دست بچه ی مردم بدن !!!
"رجوع شود به متن داستان"
از نقدای من ناراحت نشین!بالاخره اگه قراره شما یه میلیون آزادی بیان داشته باشین حالا بطور فرضی من به اندازه ی یه نفر ندارم؟
...........................................................
نکته آخر دم بعضی هنر پیشه ها گرم !پشت دوربین هرچی!چطور بعضی ای دیگه قبول میکنن جلو دوربین بالای ده تا سیگار بکشن!؟
"جل الخالق"
.................................................................

ممنون از احوال پرسیاتون.....خوبم!خیلی!ولی شما بهترش می کنید ...دم ملت ایران گرم...


۱۴ بهمن ۹۶ ، ۱۰:۵۳ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

دومانلی گوزلر!

یک:

سخت است بی تو ماندن و سخت است باتو بودن ...

دراولی به عشق بمانم!مرا بس است!

دو:

کهکشان جای عشق بازی نیست!

یاکه هست!ما چطور بلدیم عشق بازی با ستاره ها!

سه:

بطور افقی روی تخت!

وبیمارستان کلافه ی من!

پرستار بی هیچ نبضی!

و سرفه های مرد پیر درانتهای راهرو!

مرا بکش ای درد کهنه ی کثیف!

که بدون عشق!

اینطور جاهادوام نمی آورم!

چهار:

خدارحم کنه!

ریروز یک بمب عاشقانه بهمون زدن!

خوب دیگه!

امروز م داریم می ریم سراغ یک کار کثیف!

وای وای وای!

پنج:

سبحان الله!به ابروی تو ...یا مهدی!(ع)...

ماها ندیده ایم!صدها هزار قل هوالله ...نذرتو!...

شش:

مزار شش گوشه ات کنار دریای عشق من!

عباس(ع)گویان!آمده ام تا ببینمت!...

هفت:

یعنی حال و حوصله ندارما!

بعد بدبختی!غرم بزنم!چون جوون موندم!ماشالله!همه چپ چپ نگام می کنن!

بابا بسه!ولم کنین!مخصوصا با شمام خواننده محترم!

هفت به بعد فعلا نداریم!عکسم نداریم!همین لخت لخت!!!!

۱۳ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۳۴ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

درد دارم چه کنم؟

یک:

از میان شعر عبور می کنم ...و تو درمه خیال خود ...

تصور کن من عاشقم که نیستم !...

من مرد عشق نیستم ...!

دو:

بین شب های عاشقی کدان شب مرا پسندیده ای بگو ؟

شاید ان شب که میان ماه رو بسته و تو ....

ماه دیگر درفکر من نبود!!!

سه:

دست هایم می لرزد و مرا کوفته اند به دیوار ...

دیوار عاشقی مگر همیشه کوتاه نبود ؟



به نام خدا

نامه ای به بردارم "آقای پیمان معادی"!

سلام ...

چه شب هابود که دوستانمان به زور درجوانی مارا به سینما می فرستادند و ما نمی رفتیم !

از قضا بلت های اهدایی را می بخشیدیم و بعد درمیانه ی سال به دیدن فیلم های مورد علاقه مان می رفتیم ...

ازقضا امسال توفیقی شد که خودمان برویم و خوشحال و خندان به تماشای فیلم امسال شما رفتیم . خدا می داند با چه حالی از سالن سینما بیرون آمدیم !!!

برادرعزیزم آقای معادی ...

همسن هستیم و بدبختانه یا خوشبختانه دوران تاریخی بدی را پشت سر گذاشته ایم ...نه دراین کشور پهناور شهید پرور ...که دردنیا !

ولی خدا می داند که عشق با دروغ نمی سازد و دیگر تخیل شما مارا چنان به عشق کلاس اولی ها خنداند که مردیم!

لعنت به کسی که جانمازش را اب بکشد ...

کم امشب به یادخواهرم افتادم که از شدت تر سدر شب های بمباران قندان قند را جلویش می گذاشت و آنقدر قند خورد و ترسید که فرزند اولش با مشکلاتی فراوانی به دنیا آمد وحالا داستان همان است که همه میدانند ....

چرا تاریخ زندگی مارا انقدر زشت توصیف کردید مگر عشق های ما همه اش در بمباران گذشت ؟

جگرم خون شد تا فیلم تاریخی شما تمام شد و این درحالی بودکه همنسلان من با سر پائین و غم زده و جوانان این دوره با حال شاد بیرون می آمدند و چه اشک ها که فرو خوردم وبعد سیو هشت سال دست به قلم شدم ...

برادرم نه این جایزه که حتما جوایز ریزو درشت جهانی منتظر شماست ودراین دوران که سلام کسی را جواب می رهی به خودش شک می کند!حتما مجوزهای قوی برای ساخت فیلمتان داشته اید ...

غم بسیار بوده و هست ...پس کجاست دست معجزه گر سینما وهنر که غم را چ.ن شوکرانی با همان عشقو شادی به ما بخوراند ...

باورمان شد که بدبخت بوده ایم و با فرزندانمان که به سینما رفته بودیم سرافکنده آمدیم ...های از معلمانمان که چه بدبختانه کریه و نفهم بوده اند!

برادرعزیزم جناب آقای معادی منتظر صحنه های شادی از جانب نسل جدید و غم از جانب نسل ما باشید ...

زیادهم با دوران گذشته فرق نکرده ایم و هنوز بی هیچ عشق و فهمی به کشورهای بزرگ فحش می دهیم ...

بگذار در تهران لقمه های دویست هزار تومانی قورت بدهیم و دلار 4500 تومانی را بخریم و هزار بیمار کور و کچل داشته باشیم که داروهایشان از همانجاها نمی اید ...

وعاشق نباشیم !

سینامی شما مگر چقدر هزینه دارد اگر نفری 15000تومان است پرداخت می کنیم و با بچه هایمان می آئیم تا توسط هم نسل خودمان هم تحقیر شویم ...جهنم!

درپایان ضمن تبریک به بازی درخشان و بعضی صحنه های خوب ...بدون درنظر گرفتن کپی های کامپیوتری دردهه ی 60 !و خانه های مرمری !!!

برای شما و هم نسلان شما که خودمان هم باشیم آرزوی توفیق داریم !

این هم از شانس و اقبال ما بود!شما نگران ما نباشید !!!

"واقعا نمی شد درابتدای فیلم برای کسانی که مشکل دارند بنویسید که فیلم خوب نیست!بعضی ها مردند!"

من الله توفیق!!!

..................................................

چه بگویم انقدر سینما نرفتیم تا پا شدیم رفتیم فحش به خودمانرا دیدیم!جل الخالق!!!

می گویند نام فیلم را بگو می گویم:بمب!...یک عاشقانه !

درضمن خانواده به شما نمره عالی دادند !!!!


۱۲ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۰۲ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

وفاطمه (س)... عاشق علی نبود(ع) اگر قبل او .... شهید نمی شد!!!

یک:

می سوزمت ...ای فاطمه (س) امشب ...

که ندانستمت ای وای ... تو رفتی و علی (ع ماند ....

دو:

به مهریه ی خویش دل مرا سیراب می کنی ...

نه فدک ...که آب ... ثروت بیکران عشق توست ...

سه:

حاصل تربیت عشق ...هزار دانشمند  ...

حاصل تربیت بی بند وبار ...هزار یزید ...

چهار:

بیرون قلب من ...جای مزار تو ...کجاست؟

آن جای سوختن ...مثل شمع ...توی توی قلب من ...سال هاست جای توست ...

پنج:

نخواستی ...نه عمر را و نه ابوبکررا!!!!

نه صاحبان ثروت!

علی (ع)اگرکه هیچ نداشت ...زره داشت ...شمشیر داشت ...

ذوالفقاری که ...بجنگد ...

شش:

مزار شش گوشه ات حسین(ع)...به اشک آباد شد ...

هزار سال پیشتر از فاجعه ی کربلا ...فاطمه (س)برای تو می گریست ...

هفت:

به هر حال فاطمه (س)بعد از پیامبر(س)...بانوی اول اسلام می شد ...هم چنان که درمورد پنج گفتم ...اگر حتی به درخواست ازدواج مردان قدرت و ثروت ...پاسخ می داد ...

درعجبم از سکوت برخی که نمی گویند ایشان از ظاهر شبیه پدر و از سلوک به مادر ثروتمند و قدرتمند خویش شیبه بودند ....چه اگر این طور نبود پشت علی (ع)...تا آخرین لحظه ی زندگی نمی ایستادند و خطرات و مشکلات زندگی با قویترین مرد عالم را نمی پذیرفتند .

امشب شب شهادت ایشان است .این عروج ملکوتی را به شیعیان و کلیه ی دوستداران خاندان نبوت تسلیت عرض  می کنم.

هشت:

واگر دقت کنیم می بینیم بین نزدیکان پیامبر(ص) گفتار و کرداری مرسوم بود که به کتاب از نوع ماندگار تبدیل شود .

نهج الفصاحه ...نهج البلاغه...صحیفه ی سجادیه ...ودیگر آثار و احادیث که زندگی انسان های زیادی را دستخوش تغییر کرده است.

از یزید چه مانده ...متاسفانه از بنی امیه و عباسیان حتی سلوک ایشان هم قابل بحث نیست!

۱۱ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۰۵ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

لیلون نامه!


یک:
درصورت امکان ...دل مارا بدست ...
گیرید!...اگر شکستن قلب ...درمرام شما ...نیست!
دو:
روی سرد خودت را ...هوای عشق ...دیگر نشان مده!
من با دست های سرد دیروز خود!هنوز مشکل دارم!
سه:
کیلومترها آنورتر هم ...هوا برفی ست ...
در آسمان چه خبراست؟
که در آب و هوای همه جا..."برابری " ست!!!


چهار:
آن وقت که من...بال داشتم ...دیگر گذشت!
اینک تمام فرشته ها ...روی زمین ...ماندگار می شوند!
پنج:
لیلون! جیغ نزن!گوش ما گرفت!
مجنون تو با شیرین ...نسبتی نداشته است؟!!!
شش:
مزار شش گوشه ات صفای کعبه را نداشت!؟
پس من چطور با هروله می روم ...مسیر کربلا؟!


هفت:
به بیدادخیزش موی سیاه تو ...
گرفته ام دو جایزه:"مرگ خودم "و "صفای تو"!!!
هشت:
ترومپ!
تازه داریم می فهمیم چطور...به جنگ بحران برف می روید!
ما قدرت خدا ...فقط یک روز ...افتاب نداشته ایم!!!
نه:
پراید:
مامان!ما بلیط گرفتیم یه چن روزی بیائید پیش ما!
مامان بنز:
نه!پراید جان!توکه اون جا کاری نداری...بچه هام که مدرسه نمی رن!بمونید پیش ما!
بوگاتی:
ما نمی خائیم مزاحم شیم!باباپژو ناراحت میشن!
بابا پژو:
نه!بمونید!من و پراید امروز قراره اصلا یه جایی بریم!
مامان بنز:
کجا؟
بابا پژو:
بازار مبل!
مامان بنز:
برای چی؟بالاخره ما آدمیم یا خودرو؟!
بابا پژو:
چه ربطی داره؟ما می ریم جعفرو ببینیم!
مامان بنز:
ببیم پراید!ایوایییییییییی!
بابا پژو:
من قبل مرگم می خام حسابامو صاف کنم!
پراید:
بابا ! من از دعوا بدم می آد!
بابا پژو:
سال40 ده تومن دستی ازش گرفتم!
مامان بنز:
چطور پیداش کردی؟
بابا پژو:
از فیس بوک!گفته اگه سه میلیون بیاری !حسابت صاف میشه!
مامان بنز:
پرایدقرصای منو از رویخچال میاری!!!



ده:
رهبرم ...
کوچکیم ولی قدرت ماها کم نیست ...
ان که زیر پرچم علی (ع) برود ...
قدرتش خداست ...





یازده:
مرگ من فیلم بودو ...خودم هنر پیشه ای ...
که تاآخر ...
معنی واقعی زندگی را ...نفهمیدم!
...............................................................
من عاشق فیلم هندیم!حالا رقص و آوازش جدا!اینکه در 80 درصد فیلمای هندی مسئله ی دوقلو بودن مطرحه!جدا از این که این برمی گرده به اعتقاداتشون ونه تناسخ بطور جدی ...
این موضوع جالب من رو به وجد می اره :یا آخرش باداداششون عوض شدن!ووضعشون یه جوردیگه ست ...یا یه خواهر دوقلودارن!یا دو قلوشون بچه خوشگل محله ست!یا اصلا خواهرشون بایه پولدار ازدواج کرده !کلا همش همینه!که از هنرپیشه های قدیمی مثل خدابیامرز راج کاپور بگیر تا هریتیک روشن خودمون!همین نقش رو بازی کردن!
از نظر جامعه شناسی سینمارفتن توهند یعنی چی؟
یعنی قطار هندی سوار شدن؟!
اصلا طعم اینکه شماخانم مورد علاقه ی جوونیتونرو تو 75 سالگی پیدا می کنید یعنی چی؟
این سینما که در آمد میلیاردی تو جهان داره ...دیگه جایزه می خاد براچی؟!!!
حالا تو سینمای ما کلی فیلم داریم که گیر کرده تو دنیای رئال!!!
حض می بریم!
خو حالا آقای کارگردان ...تهیه کننده ...بازیگر!اینهمه افتخارات رو می گیری جلو چشممون چیکار؟
بیرون یه جور حالمونو عوض می کنی توام یه جور!
من اصلا از این می ترسم که ما تو ایران هندی بسازیم ! متوجه منظورم که میشین؟!
خالتور بشه کیلوئی 1000 هنروتجربه بشه یه میلیارد!
بعد اولی مردمو بکشه با سینمای 1000تومنی!هنر و تجربه با سینمای خالی هیچی روشنفکر حتی عینهون خودش بدلیل انحصاری بودن!نده بیرون!
وآخر سر بره با هالیودیا!...اصلا هیچی !
"امروز من لیلونم!"!!!


دوازده:
ارغوانی:
من از آن سرزمینم...
که آفتاب را درآن ...
به حراج نهاده اند ...
اما هرچیز؛درآن چون دوست داشتن ...
ارغوانی است...

..................................................
آسیاب تاریخ
تاریخ انگار ؛آن گوشه
مثل آسیاب پشت دهکده
ایستاده است ...
خرسنگ زیریمش با ریزش اب درناوک ؛
می گردد و می گردد...
وآنچه خرد می شود ...
دانه های ریز ...
مردم خرده پاست
..........
آسیاب تاریخ ...
انگار ...
مردم ارد می کند!
.............................................

از کتاب صدای سبز"بهگزیده شاعر از همه ی دفترهای شعر خویش"
ازجناب اقای دکتر سید علی موسوی گرمارودی
تهران انتشارات قدیانی 1382
................................
من این کتاب رو با امضای خودشون دارم و لذت می برم ...هنوز ...زنده باشن و سلامت



۰۹ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۲۸ ۲ نظر
سیده لیلا مددی