بی شمس

ادبی

۲۷ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

برباد رفته را یارب خزان چه بود ...بهار شکفته را ..."تصنیف لاله بهارشهرام ناظری"

یک:
دردمند بودم و تو درد مرا می فهمیدی...
دیدم داروی مرا شکسته ای و می خندی بازکه :درد!
دو:
سوی لبخند تو ...لبخند ...لبخند ...لبخند ...
اه از آن گریه سخت که مقدور نبود سوی تو کردن ..."یارا"
سه:
می پرستیدمت آن قدر که از جانب خدا خجالت بودم!
خجالت من!که با شناختن خدا ...
بازهم کفر می ورزیدم از ته قلب!!!


چهار:
ترکم کن و بفروشم زلیخا باردیگر ...
که من از برادران خود آموختم ...نیاز به پول همیشه احتیاج نیست!
پنج:
وقت صرف کردیم و باهم سوختیم ...
دوکبریت خلاف پیر بودیم ...پای منقل!
شش:
مزار شش گوشه ات حسین(ع)مرا فراخوانده...
اگر نباشدم دوپا با دو دست می آیم ...به پای بوس تو ...

هفت:
روز عاشقان مرده !هیچ روزی نیست ...
چون تا زنده ای باید عشق ورزی کنی ..."دانا"
هشت:
ترومپ جون!تهرونو بفروشیم؟نه جان من؟خلیج فارس؟نه جان من؟تبریز؟
کجا ی را بخریم؟مثلا مریخ مرده یا پورتوریکوی خراب شده؟
نه:
پراید:
مامان!تولد لامبورگینی داره میرسه چی می خای براش بخری؟
مامان بنز:
چی؟لامبورگینی یه سالش شد؟
پراید:
بله!مامان بزرگ!
باباپژو:
یه بنز شارژی دیدم ..مامان!عین مامان بنز میخام اونو براش بخرم!
مامان بنز:
ببین پژو!لامبورگینی یه دفه توش جیش کنه !من تورو می کشم!
بابا پژو:
یعنی چی؟اسباببازیه!
پراید:
نمی خام !پولش رو بدید میخام یه کار خیر کنم!
مامان بنز:
مثلا؟
پراید:
یه آقای ون هست عیالواره!می خام تمام هدیه های لامبورگینی رو ببخشم به اون...
ننه خاور:
اون جدا!من برای لامبورگینی یه پارکینگ تو شهر زیبای یزد خریدم!
همگی:
چی؟!!!

ده:
رهبرم ...
هزاران شهید هست امروز روز ...
منی که هستم و قدر می دانم ...
باید بشناسم یکی به یکی ...

یازده:
:
میو!
:
میگم مامان!چق خوشگله این همیشه اینجا کنار پنجره وامیسته!
:
آره پسرم!
:
ولی معلوم نیساز کنار پنجره میاد تو یا میره بیرون!
:
منظور؟!
:
مامان !من هیچ وقت سوسیس ای صبونه ی بابا رو نمی خوردم!
:
اره پسرم کار گربه بود!
:
یعنی چی؟یه دفه کم مونده بود کمربند سیاهم کنه!
:
اینا مهم نیس!چشماش منو یاد پسرعمه ی دخترخاله ام که جوون مرد میندازه!
:
من شمارو بخاطر سوسیسام که بابا همه شونو با عصبانیت خورد نمی بخشم !
:
اوه مای گاد!نبخش!



۰۸ آذر ۹۶ ، ۱۹:۲۸ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

سوات رسانه ای یا آیا آن چه دارم می بینم واقعی ست؟


یک:
درصد عشق خون من یک بود ...
ویروس عشق تو ....آمد شدش 90 درصد!!!
دو:
سراغ بهاررا از که بگیرم که نداند ...
این ماه ...پائیز تا بهار چار پله کمتر!!!
سه:
شیرین تو دروغ بود و من فرهاد کم خرد!
با سوزن واقعی قبر خودرا می کندم ...
وشیرین با خسرو درکافه ها ...تکرار می شد!!!


چهار:
بین مرده ها یک گور پیداشد ...دویدند!
تا عاقبت یکی که از همه زرنگتر بود ...خودش را کشت!
پنج:
روی زمین به دنبال تو و هیچ اثری ...
پیدایت می کنم...
و دستهایت را با زنجیر می بندم!
تا این بندر نحیف!
که جای چند کشتی کوچک وقایق های کوچک تر است ...
به چشم خود ...
باران را ببیند!!!
شش:
مزار شش گوشه ات یا حسین (ع)مرا به عشق انداخت ...
چنان که دوراز تو قلب می ایستد ...چگون بگویم یا حسین(ع)...



هفت:
درد ویرانی تو ...مرا به مرگ انداخت ...
ولی تو ...پاشدی و گفتی به من:مردنی!دوباره می سازم!

هشت:
ترومپ جون!دندون خوردن کباب دنده نداری؟
برای تو اشی بپزیم که یک وجب روغن رویش باشد!!!
نه:
پراید:
مامان!مامان بوگاتی براتون سوغاتی فرستاده...
مامان بنز:
وای دسش درد نکنه ...اوه این همه!
پراید:
کت و شلوار برای بابا...لباس برای شما ...عینک افتابی برای ننه خاورو بابا بیوک و کلی شکلات...
مامان بنز:
دسشون درد نکنه!وا پراید این لباس رو چه جوری بپوشم ؟یه مدلی نیس؟
پراید:
مدل حلزونه!یه خورده تمرین کن!
بابا پژو:
ولش کن!مگه زن من میخاد نمایش بده!
پراید:
اوووووه!


ده:
رهبرم ...
بسیار بدم که خوبها را کمتر می شناسم!
درکلاس عشق ایران ...
مگر از بدها ...داریم!!!


یازده:
:
ساندویچ ها بالا می پریدند و دندان های مصنوعی از توی لیوان قهقه سر می دادند ...
سیب ها روی درخت نارنجی شده بودند و کلاغ ها آبی بودند ...
آسمان صورتی بود و ابرها بنفش بودند ...
...:آره جون خودت رفتی آمریکا دوتا بستنی خوردی این جوری شدی!!!
:
آقای دکتر ما وسع مون نمی رسه !پسرم عاشق شده !!!
...:
چی؟این عاشق بود ...الان شعر مولوی می خوند ...
:
وقت آواز خواندن فیل ها من روی لبه ی پل حافظ بودم ...داشتم کلیان "هستی مهدوی فر"را ورق می زدم!!!
..:
چی؟خانم پاشوپسرت رو ببر!
:
آقا!از نظر روانی پرمن به فوق تخصص مثل شما احتیاج داره ...شما سوگند یاد کردید!!
...:
اه چرا من؟تابلوی بالای سرمو نخوندین؟"هادی مهدوی فر"!!!
:
اخ آخ !مادر منو ببر کلانتری وبه جرم کشتن مورچه های آفریقایی لو بده!!!
...:
نه پسرم!می برم خونه ی خواهرم !دختر خاله ات یه هف سالیه منتظره!!!


۰۷ آذر ۹۶ ، ۱۹:۰۳ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

...وز شوق این محال ...که دستم به دست توست ...من جای راه رفتن ...پرواز می کنم!

یک:

سلام یا مهدی (ع)که به انتظار تو تاریخ ...

نشسته بود و می نشیند و خواهد نشست ...و...ماهم!

دو:

تو می ایی ..

آن جا که قرار است زمان زنده بماند ...

و کشیدنفس هایش ...مدیون توست ...

چه انتظار عشق خوش است؟

همه مان داریم !

خوشا!که درپیری هم به عشق تو...

ودر مرگ هم به عشق تو ...

افتخارهست ...

سه:

بوی تو درنفسم پیچید و ذهنم باز شد ...

صد پنجره دیدم که رو به باغ خدا ...منتظر صبح ...


چهار:

توی چشمانت نه سبزبود و ونه آبی ...

هرچه دست و پا می زدم ...من سیاه بودم و تو ...سبز آبی !!!

پنج:

کشتی مرا و کشتن بی گناه خطاست ...

ای گناهکار ! می بخشمت !فقط برگرد محل جنایتت!

شش:

مزار شش گوشه ات جای صاحب الزمان است امشب ...

یا جدا!سلام ما برسان که از راه دور مخلص ...هر دوئیم...


هفت:

ای بوسه ی خدا !مهربانی ...ای بودن تو امید به آینده ...

نگاهم کن که میمیرم...

درهرلحظه ای که تو ...

درفکر من عشق می شوی ...



هشت:

ترومپ !امروز اصلا ارزش نداری!

نه:

پراید:

مامان!ماداریم می ریم عروسی لامبودگینی رو نگر می داری؟

بابا پژو:

بده بابا بزرگ قربونش بره!بیا بابا بزرگ بیا قربونت برم ...

لامبورگینی:

اق اق ...به به ...به به !

باباپژو:

چشم!پفک و شکلات می خوری؟

بوگاتی:

بابا جون!اون دفه گلاب به روتون تا صب شکمش ناراحت بود!

پراید:

ول کن ببینم!این سوسول بازیا چیه ؟چطور مامانت نستله آورده به به!ما این جا شیرین عسل بهش می دیم اه اه!

مامان بنز:

بس کنید!من برا ناهار ابگوشت بار گذاشتم ابشو تیلیت می کنم بخوره !شبم وعده ی پیتزا داریم !

بوگاتی:

مامان توروخدا!بچه میترکه!

ننه خاور:

کی گفته!نصف مون خارجیم!با همین غذاها م بزرگ شدیم!


ده:

رهبرم ...

چراغ کشورمان روشنست و روشنی اش ...

هزار بار ...هزار بار ....هزار بار ...توسل است 

به مهدی (ع) صاحب زمان و می دانیم ....


یازده:

این جمله قبلا سر در اتوبوس های شهری نوشته بود :

ارائه ی بلیط نشانه ی شخصیت شماست !

به نظر شما الان دیگه همه چیز کارتی شده و اصلا می گی قبلا بلیطی بوده ...کسی باورش میشه!!!ما با شخصیتیم!!!

حالا یه شعار یایه جمله ی دیگه!...

هیچ کس تنها نیست همراه اول!چن تا سئوال:

یک:

اگه تا ده سال پیش بلیط می دادیم الان نمی دیم !پس الان یه همراه تو زندگی مون هس !بعد ده سال دیگه ام هس؟!!!بعد تا اخر عمرمونم هسن؟!یعنی مثل بلیط نیس؟!

دو:

به ماچه هیچ کس تنها نیس؟می خاست مثل ماتک فرزندا تنها باشه!مگه ماچه کاره ایم؟بلد نیسیم!با کل فامیل از تنهایی دربیائیم!

سه:

یعنی این خانمی که ترکی میگه مشترک دردسترس نیس صداش رو شنیدید ؟نشنیدید؟من نمی دونم چرا یه بار آقویون این کارارو نمی کنن!؟

چهار:

من که می گم هیچ کس اصلن وجودنداره ! همه کس و اینا وجود دارن!درصد گرفتیم بیشتر همه کس و اینا بوده تو ادبیات!بطورمثال:

ایتو که همه کسم!تو نمیری نفسم!

پنج:

همراه اول منظورتون از صب تا حالا م.بایله؟!ای وای خیل خ.ب نمی گی ها!ایرانسل ام داریم!

خوبیچاره چیکار کنیم!

شش:

ای همراه اول ...ای تماس ماهواره ای ...این بیچاره ی هی چکس رو فراموش نکن!!!!

هفت:

ببین !هیچ کس مثل تو تو زندگیم تاثیر نداشته!چون وقتی بهت نگا می کنم یاد شماره تلفنایی می افتم که مادرم جهت خواستگاری می داد و هر دفه می رفتم نمی شد ....

باباهه می گفت:

گذشت!با یه همراه اومدی؟پس خونه ات کو؟

ترق!

شکست پوسته ی تنهایی من!

هشت:

پدر:

هی پسر تلگرامو روشن کن!من تنهام!

پسر:

بابا تلفن همراه رو روشن می کنیم ...تلگرام...

پدر:

زود باش علی اقا بار آورده!بیچاره دیکسش اش گمر داره!

نه:

...:ببین عزیزم!فالو ئر دارم!...حالا اصن توفک کم من خریدمشون!تو چی داری؟یه موتور!

:جهنم!دیگه کی تنهاست!منم می رم می خرم !موتورم بنز بود !بیچاره خوب نگا نکردی!!!

ده:

ده سال دیگر:

:وا اینا چیه تو خونه تون ؟

:اینا موبایلای ئن که بابام خدابیامرز همه شونو مثل اضر بیچاره نگر داشته ...

:

ایش!مرکز مکروب !می دونی ما چی داریم؟

یازده:

:هیچ کس هیچ کس خانی!

:بله!

:همراه نداری؟

:نه!

:اتاق 110 لباساشو ببرین بنشونیونین انشالله دیگه پدرجان تاآخر عمر با مایی !!!!

....................................


شعر تیتر از فریدون مشیری و نامی از مرحوم اصغر بیچاره ...خدا بیامرزه رفتگان رو

۰۶ آذر ۹۶ ، ۲۰:۱۰ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

رفتی ...دی ماه بود ودارد باز می اید دی ...انقدر سردم است که تو ودست هایم را یکجا...فراموش کردم!


یک:
بازوی من دراختیار ...پاهای شما بود!!!شکستی از آرنج!
چون طاقت زیبایی را از ریشه نداری!!!
دو:
سوی حکمت های بی حد شما ...ذهن من قاطی ست ...
فرمودید:مرا می کشید!...تا دراینده ...به عشق شما مشهور باشم!!!
سه:
بی حوصله است ...پروانه و طاقت دگرش نیست ...
صد بوی گل از پنجره می اید و"شمع"خبرش !نیست!!!


چهار:
درواقع اگر بشمارم ...صد بیشتر است ...
آن روز سیاهی که مرا با قلب پر از عشق ...باز فرستادید!!!
پنج:
تقریبا سکوت بود و من باید ازجمع می رفتم ...
کبود بودم و جنازه ای که صد هزار کشته بود !!!
شش:
مزار شش گوشه ات جای هزار مرد است ...
که با نیت شهادت می ایند و به حفظ نام شما معتقد...




هفت:
ایه الکرسی که می خوانم ...فدای چهره ات ...
نور می پاشد که :مادر....باز می گردم ...خدایا!
هشت:
ترومپ جون...به یکی از اشتباهات خود پی بردی ...
که هیچ سیاست مداری امروز ...با فرزند خود معامله ...نمی کند!
نه:
پراید:
مامان!بیا برات سیر ترشی اوردم!
مامان بنز:
وای دستت درد نکنه پراید چرا زحمت کشیدی ؟
پراید:
فشارت می آد پائین زیاد نخور!
مامان بنز:
رفته بودید شمال؟
پراید:
نه! اینو خونگی مامان یکی درست کرده!
مامان بنز:
کدوم ؟تو دوست شمالی داری؟
پراید:
نپرس دیگه !
مامان بنز:
همین حالا!
پراید:
مامان بوگاتی درست کرده!
مامان بنز:
چی؟مامان بوگاتی ؟اووووف!
پراید:
اره!دیشب رسیده تهران برامون سیر ترشی ام آورده!
مامان بنز:
هنور چمدوناشو باز نکرده سیر ترشیش رو آوردی ؟!
پراید:
بله!


ده:
رهبرم ...
اگر قرار بود که ویران و خراب شویم ...
دیگر چه سود ...غیرت ما ...؟
که داریم و نمی گذاریم ...


یازده:
بعضا فک می کنن نوشتن تو فضای مجازی یعنی فضولی !...بعد "به هیچ کس آدرس اینجارو ندادم !کسی هم نمی دونه!"
بعد یهو تو یه جمع یکی میگه:
خانم یه خوره اونورتر !!!
حالا مثلا داره جدایی دوم دخترش مطرح میشه!!!
خواستم بگم امثال من زیادن!اتفاقا این جور جاها رو درست کردی دیگه از هیچ چیزی در امان نیستی!از شماره ات و آدرست بگیر تا جاهای دیگه که مثلا خانم گلبرگ می خوان بدونن مخاطب خاص شما کیه؟!!!!
خدائیش ام تا حالا چنین افرادی کم نبودن!
بعد از اون طرف حرف زدن خیلی قشنگ نیست ...می فهمید که ...
کسی حتی مادرم ادرس اینجارونداره !فقط یکی از نزدیکانم داره که بهش گفتم خیلی مریض شدم یه پست بذاره ...اومدم دیدم قشنگ وسط .بلاگ....؟....
ازش به خاطر زحمتی که داده بودم تشکر کردم ...همین!
فقط همسرم می دونه من ...چه رنجی کشیدم !
خیالتون راحت!
انقدر خدا بهم لطف داشته که میون تنهایی خودم باشم و هزار نفر دیگه ...
والسلام!"قربون مشتی گری بعضیا "


۰۴ آذر ۹۶ ، ۱۱:۳۸ ۱ نظر
سیده لیلا مددی

چگونه با حسادت اطرافیان برخورد کنیم یا بعضی ا از حسودی نمی میرن ...می کشن!!!اینطوری راخت تره!

یک:

باز از پنجره آمده ای میان چشم خلق الله ...

درها همه باز است ...با خصلت پرنده گی تو چه کنیم؟

دو:

سند قلب تو را هم زده اند به نام پری؟

من آدمم!چگون دلم را به این عشق را ضی کنم ؟"تو بگو"

سه:

وارد ایستگاه قطار شدیم با یک چمدان...

و 

پیراهن هایمان را ریخته بود"م"توی دلش!

سنگین بود و تو برداشتی و بعد ...

از میان جمع از پن جره قطار با من خداحافظی کردی ...

...

می رسی!

وبعد میبینی تمام عطرهای من!

تو را درغربت رها نخواهند کرد...

"موازی"!



چهار:


توی سی دی و فلش ...فیلم شدیم ...

عیب تو این بود مهندس!

مجازی را با خودت توی شهر ...گرداندی!

پنج:

صدمه به من می زدی و کسی خبردار نبود!

یک شب ترانه پخش می شد و خواننده 

گفت:

ما با خبریم!از درد تو...

هزار مثل تو هست ...چه کار کنیم؟!!!

شش:

مزار شش گوشه ات سرای جاودان عشق ماست ...

خدا آباد کرد جایی که دشمن می خواست ...صدبار ویران باشد ....


هفت:

ای حسود نگون بخت ...آخرش سوختی ...

مثل مهره ای که شاه بود و با وزیر خود بیرون شد !!!

هشت:

ترومپ جون!بیا تهرون!تا بگیم بچه ی تهرون یعنی چی؟

تا نیای!درحسرت دیدار ازادی ما جون می دی ...باورکن!

نه:

پراید:

من از اینجا نمی رم!

پلیس:

آقای عزیز!موندن شما فایده ای نداره!این پراید"پراید دیگه"تخلف کرده زده به یه آمبولانس ...از بس پشتش راه افتاده بوده!

پراید:

فامیل بودن!؟

پلیس:

کی با کی؟

پراید:

سرنشین پراید و امبولانس!

پلیس:

سرنشین هردو...مردن!

پراید:

اه ...چرا نمی گید خو مردم کاردارن!

پلیس:

همین دیگه!هردو درجهان دیگر هستن و جنابعالی بیخود واستادین!برو آقا!


ده:

رهبرم ...

سوختیم ...اگر چه باک ...که پروانه بودن این است ..

دور گل ها بگردی و کسی ...نداند شمع چیست؟


یازده:

بالای چشممون ابروست ...تایکی میگه ابرو!ناراحت میشیم و دیگه دنیا خرابه!.......................

.........................................

بعضی وقتامی خای خون ناشی از تو دهنی ای رو که خوردی نریزه بیرون!حق ام داری...همه ام می دونن ولی چاره چیه....یه جای قضیه اشکال پیدا میکنه ...می فهمی !

....................................................................................

یه روز دوتا گوجه فرنگی داشتن می رفتن یه پیکان جوانان"چون این جوک قدیمیه"از روشون رد میشه ...تبدیل به رب می شن!

سئوال های فلسفی :

یک:

ایا دیگه هیچکی به غیر از پیکان از اون جا رد نمی شده !

دو:

ایا ما باید درجه حرارت خورشید رو درهر تصادف فیزیکی در نظر بگیریم؟

سه:

میزان رب بدست آمده را محاسبه کنید؟

چهار:

پس نمک چی؟

پنج:

کلا خیابان گثیف است و ما چنین محصولاتی نمی خریم!و نمی خوریم!.

شش:

گوجه ها:

محکم دروانت های ابی نیسان همدیگررا بغل کنید !

هفت:

همین شدکه رب گوجه گران شد!!!

هشت:

آقا همه اینها شایعه است!.

مه:

گوجه ی اول و دوم نامزد بودن ...اوهو اوهو!

ده:

لعنت به رب!رجوع شود به شماره نه!هشتگ من دیگه رب نمی خورم!

یازده:

کدوم کارخونهی رب؟قاضی سیار بفرستم؟

دوازده:

با توجه به موارد بالا و درگیر شدن چندین سازمان و وزارتخانه ...کلا بی خیال ...خدا بیامرزه!

سیزده:

درصورت شنیدن چنین داستان هایی با شماره 50 و5...تماس بگیرید تا دل شنارا بدست آوریم ...

چهارده:

مجلس ترحیم دو گوجهی نورسته فردا ....ای اقا کو دل خوش!!!


۰۳ آذر ۹۶ ، ۱۸:۵۱ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

جایی که معیارپرنده...طعم کباب اوست ...پرواز نقش لعاب است برکاسه های خورش(علیرضا روشن)

یک:

از رفتن تو مرا ارثی  ست که باید بروم...

و سال ها...به من نزدیک می شوند ...به معنی رفتن...

دو:

چقدرگونه های تو ...سرخ بود و می بوسیدم ...

آن گرمی تب دار که با طعم عسل می خوردم !

سه:

تو برو و به من فکر نکن و دورشو خیلی خیلی دور ...

که من اصلا به تو فکر نکنم دیگر!که اصلا بودی!


چهار:

روی دوشم سال ها...بارسنگین تنهایی تو ...

آمدم دیدم ...چند تا بچه ی قدو نیم قد داری!!!

پنج:

ویاس ها ...

از روی کول هم بالا می رفتند ...

تا بویشان به همسایه برسد ...

ووای از مهربانی دیوار ...

که شانه های اش را به یاس ها بخشیده بود ...

شش:

مزار شش گوشه ات را به یادگار به عکس ...

گرفته ایم که با دل تنگی ...اشک بریزیم  ...یاحسین(ع)...


هفت:

چقدر صبوری کنم که تو خودت شوی ...

میان شهرت و طرفدار..تو ...خودت نیستی!

هشت:

ترومپ جون!اصلا کباب نخور !گیاه خوار شو!

تهرون جای تو نیست!کباب سیخی ...جیگر همه است!

نه:

پراید:

مامان!عکس ای بچگی من کجاست؟

مامان بنز:

زنون یه روز همه رو برد!

پراید:

کجا؟یعنی چی؟

مامان بنز: 

به من گفت براتولدت می خواد یه کلیپ بسازه!

پراید:

کو؟ا

لان بهش زنگ می زنم!

بوگاتی:

ولش کن!امروز روز عروسیشه!

پراید:

باکی؟

بوگاتی:ا دوست دائی لئوناردم!....جی جی تو!

پراید:

چی؟چه خبرا؟

بوگاتی:

حالا میگی چیکار کنیم؟

پراید:

هیچی!برولامبورگینی رو بیار بریم پارک ملت !

ادامه مطلب...
۰۲ آذر ۹۶ ، ۲۱:۲۰ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

من غلام قمرم ...غیر قمر هیچ مگو ...پیش من جز سخن شمع و شکر ...هیچ مگو ...


یک:
تو به من چه؟....من به تو؟
هرکدام سوی برپایی یک عشق دگر ...
به فراموشی قصه های قبلی مشغول...
دو:
آه ...ای سال قبل ...
که پدر زنده بود و من ...
به جان دادن پدر رو بروی چشم خود ...
ایمان نداشتم ...
سه:
می روم ...سوی خواب دیگر ی ...اگر تو خواب بودی ...
که کابوس ها هم گاه ...از خواب بی تعبیر ...بهترند!


چهار:
سند مرگ مرا باز نوشتی با خون ...
چقدر خون؟چقدر خون؟چقدر خون؟بمیران دیگر!
پنج:
ودرکمین ...صدایت پشت درکلاس نشسته بودم ...
آه که نمی آمد ...
پایان ترم ...
یعنی استاد هم رفتنی ست ...
شش:
مزار شش گوشه ات یا حسین(ع)کنار دستم بود ...
آن قدر زیارت خواندم تا که تمام روحم ...آمد کنارتو ...


هفت:
بیزارم از تو و دیگر جدا نمی شوی...
آن جا که اجبار است ...چرا تقلای بیشتر کنم؟
هشت:
ترامپ ...ما ندانستیم که کچل ها خوش شانس ترند؟
که تو با موی طلایی به فلک حقه زدی!!!
نه:
حوصله شونو ندارم !
ده:
رهبرم ...
درخیال خود اگر مثل مرا کشته اند ...
بگذار ...
هزار دانه بروید ...از من بهتر!


یازده:
یه رو زیه پشه روی سر یه آقای بی مو می شینه بعد می گه اوه خدای من !کوجوونی ؟اینجا عین جنگل بود!!!بعد سرشو می گیره اینور ...اونور ...یه حرف با دلش می زنه و می گه:
هیهات!اونوقتم....؟.....نبودیم!!!
بارها از میز نوشتم و معجزه ی میز!
که پدرم می گفت:خیلی بده !خدا بیامرزدش !ولی بعضیا عاشقشن!
فک کنم هدفشونم از بعضی عبادات همینه مه اون میزه رو داشته باشن ...نمی دونم شاید دعای میز نگه داری یا شاید میز بدست اری هم باشه!
باورکنید دورو بر کسانی رو می شناسم که بعد یه روز دو روز از جدایی میز واقعا مردن!
میز که یه اصطلاحه!موقعیت شغلی رو می گم!
خدایا مارو گرفتار نکن!کردیم یه جور بکن!که بعدش مردیم نگن خودشم اونجوری بود !الهی آمین!
.....................................................
از محبتتون متشکرم ...ممنونم...
قدیم بلاهای زیادی سر نوشتن سرم اومد ....ولی حالا دیگه بهتره !
ممنون که هی جایی ته قلبتون مال منه ...
بگم کف زیر پاتون هستم دروغه!حالا اگه می خاید دروغ بگم!
..........................................................
اونایی که این وبلاگ رو می خونن می دو نن از قدیم که اینجا دل نوشته س...
منظور پشت عکس ها ... هم عکس نوشته س ...زیاد دنبال ربطشون نباشید ...می خام بایه تیر دو نشون بزنم ...
هم دل نوشته ...هم عکس نوشته ...
عزت ملت ایران زیاد ...مخلص همگی
....................................................
سیده لیلا مددی


۰۱ آذر ۹۶ ، ۰۸:۲۷ ۱ نظر
سیده لیلا مددی