بی شمس

ادبی

۱۸ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

تشنه...

یک:

پای به جهان می گشاید و...زمین...تشنه میشود...

تاعشق بگیرد و...تمیز دهد... حق وباطل را...

دو:

نان شیرخدا... خورده ای...حسین

باعشق ولایت...رشدکرده ای حسین

بامادری چون فاطمه داشتن...

به مقام شهادت درکربلااندیشیده ای...حسین...

سه:

وطن ندارد عشق...

بدون مرز...

یک هو...دیدی تاسپیدی چشم هایت...

سیاهی رفت!

چهار:

برای آشنایی باتو...

به دوست نابابم عشق می ورزم :قلم روسیاه!

۲۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۱۸ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

به مجنون...نخندید!

یک:

یک به توان تو...

همین بود...

هزاران بار تادو... مانده!

دو:

عاشقی درد داشت...

وقتی دندان عقلم را کشیدم...فهمیدم!

ربطش رابگذار...

پای قندی که هرگزباچای تلخ عصر....باتو نخورده بودم!

سه:

پرپرش کن... لابه لای کتاب خشک اش کن!

عشق می کنم..باگل رز مجازی...نمی توانی!

چهار:

لبخندبساز...

من...عاشق دست هایت شدم...

حالا شاید... موقع لبخند... دستت را...جلوی...دهانت گرفتی...

پنج :

یوسف...برادرکشی نمی دانست..

مگر ماه...می توان ستاره ها رابکشد؟

شش:

کنج دیوار....پای مرابوسیدی...

باز می گردم...

به حرمت تکیه گاهم...

نه فراموشکار مثل تو...

هفت:

ممنون... خوانندگان عزیز....دوستتان دارم...روزهای خوشیست..........

۱۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۱۷ ۱ نظر
سیده لیلا مددی

فدای تو مادر....

یک:

مریم...پیام آور شد...

آسمانی شد...

عشق شد...

و...

بالاتر ازآن مادرشد...

دو:

دیوانه توبودن...

بیمارستان مخصوصی نمی خواهد...

همین دفتری که... می نویسم!

سه:

زیربارشادی...

اشک می ریزد چشم هایم...

غمی که ازتودر دلم بود...

مرد!

چهار:

مریم... درکنارگهواره!

پسرچنان سخن بگوی!

که...

هدیه ی خدا...زبان گشود...

پنج:

صندلی...غم دارد...

پاییزنیست...

ولی توهم دراین بهار...

پابه باغ نمی گذاری!

شش:

برای پول...

کفشی هست به نام جیب!

ولی این پا...

گاه جایی نمی رود!

هفت:

هفت دل شکسته ای؟

انگارهفت خوان بود...

رستم من!

هشت:

ماه شعبان آمد...مبارک باد!

۱۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۱۲ ۱ نظر
سیده لیلا مددی

دل از من برد و روی از من نهان کرد...

یک:

به قدر سلیمان......

جاذبه شکسته شد...

جادوی قالی او رفت...

تاملک صبا...

دو :

ببین درد کجاست..

که خسرو را می بینی و...

کوه را می را می شکافی..

تا  فاصله طبقاتی ات با....

شیرین معلوم نشود...

سه:

شکستن یک انسان کاری ندارد....

وقتی قدرتمندی طوری بشکن....
که برای بازسازی......

نروی از چین کارشناس بیاوری!

چهار:

تو...

یک قهوه ای...

میان بلد نبودن های سیگار کشیدنم....

لطف کن.... 

کمی چای باش که با...

توت هضم ات کنم....

پنج:

پناه بر خدا......

آمده بودیم مکتب.....

نگو!

نگو که هر مکتبی یک صندلی جدا.....

برای لیلی دارد!

شش:

قایم شو.....

پنهان شدن کار من است.....

پشت کلمات...

هفت:

پا انداختی تا بیفتیم....

یادت رفته بود.....

ذکر افتادگان یا علی ست.....

هشت:

تن مرد....

یک روح خدا داده بود.....

برای همین که تو نتوانی بکشی....

نه:

دیگر به جاده اطمینانی نیست.....

وقتی پایان ان....

مردن پراید و من است....

ده:

دروغ...

خالی بندی...

چاخان....

بالا خره یکی در باز کن است


۱۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۳:۳۹ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

بامن صنما دل یک دله کن...

یک:

پیاله ی چشم هایم...

برای تو...پراز شراب بود...

تااشک می دیدی...

مست می شدی...که...

عشق من...

طعم انگور داشت!

دو:

شرایط...زلیخاهامی سازد...

وای ازدرهای و بسته و...

یوسف نشدن...

سه:

تکه کلامت عشق بود...

بعدها...فهمیدم...

که...تکرارمغز... تقصیرتو...نیست!


۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۳۴ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

جانان...

یک:

تو گفته ای مرا بخوان...

سواد عشق رسولت... که آموخته ای...

قرنهاست...

که اززبان مردم جاری ست..

دو:

هنوز نیاموخته ام که قلبم رابدوزم...

تا این حد آموخته ام که رگ دارم....

بند می زنم...که نریزد...

خون عاشقی... میان پیراهنی به نام قلب...

سه:

آمده بودی...

یک جان داشتم..؟

توراکه دیدم...

اما ده ام برای صدسال قربانی...

چهار:

یک دانشگاه میان چشم هایت داشتی...

ولی...من راهنوز...فارغ از تحصیل... نمی کنی...

پنج:

اسماعیل...

طواف کعبه بیاموز....

که عشق خدای ازعشق پدر بالاتر است...

۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۰۱ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

چرامن؟

یک:

در حسرت یک نارنج...

عشق تورا که یوسفی...

تن زخمی نارنج... فقط رسواتوان کرد!

دو:

پای شکسته... ازکمراویزان است...

دنیای زیرپا...

هوایی می شود... که قابل لمس نبست!

سه:

دیوانگان...

عشق ازیادشان می رود...

روانشناسان... بهتر می دانند که عشق را...

با چه قرصی به خوردشان... بدهند!

۰۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۳۵ ۱ نظر
سیده لیلا مددی

وضو...حالا

یک :

وضو گرفته و نیت به دیدار تو نیست.........

قسم به عشق فراق تو... عبادت هم هست.

دو:

بکش درد فراق مرد کنعانی...

که ماه قوم خویش به دست گرگ... سپرده بودی. 

سه:

آنقدر زنده ام که بمیرم برای تو....

شیرین من... که به فریاد فرهاد می رسی...

چهار:

درد قلب بد تر از درد سر نیست...

خریده ام که به قرص ماه تو شفا شوم...


۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۰۴ ۰ نظر
سیده لیلا مددی