یک:

مریم...پیام آور شد...

آسمانی شد...

عشق شد...

و...

بالاتر ازآن مادرشد...

دو:

دیوانه توبودن...

بیمارستان مخصوصی نمی خواهد...

همین دفتری که... می نویسم!

سه:

زیربارشادی...

اشک می ریزد چشم هایم...

غمی که ازتودر دلم بود...

مرد!

چهار:

مریم... درکنارگهواره!

پسرچنان سخن بگوی!

که...

هدیه ی خدا...زبان گشود...

پنج:

صندلی...غم دارد...

پاییزنیست...

ولی توهم دراین بهار...

پابه باغ نمی گذاری!

شش:

برای پول...

کفشی هست به نام جیب!

ولی این پا...

گاه جایی نمی رود!

هفت:

هفت دل شکسته ای؟

انگارهفت خوان بود...

رستم من!

هشت:

ماه شعبان آمد...مبارک باد!