یک:

بیرون ریخت پائیز دلم را که از بهار سبز بود ....

رفتم!

جهان غریبی ست از بابت جنوب!

تا هرچه مغز چوبی است بسوزد ... از بهار!

دو:

فریب خوردی از رفتن من و ساختی " شعر"!

و شعر توی شعر یعنی بیا که : " دلتنگم"!

و دلتنگم یعنی : مرگ دارم از " رفتنت" !

و...رفتنت برای من " اسیب روحی"!

و... آسیب روحی یعنی : غلط می کنم دیگر" دوست داشتن"!

و ...دوست داشتن برای توشد " پایان"!

و پایان یعنی عشق را " درمان نیست"!

و درمان نیست یعنی " درد بی درمان"!!!

سه:

توی موهای تو ؛ جنگل پرسشهای من ؛

هنوز سبز است!

می پرسم؛ پیچا پیچ ؛ هوهو؛...

" ضربان قلبم کو؟"!

 

 

چهار:

می دانستم که از تمام حرف های قدیمی خواب می بینم.

از خواستگاری!

از نامزدی!

از عروسی!

بخت روی من می افتاد و توان بیدارشدن ... نداشتم!

پنج:

مثل چشم هایت دریغ می کنم ؛ دیدن خودرا!

می افتم میان آتش عشق و ... عجیب می سوزم!

شش:

مزار شش گوشه ات را حسین(ع) نخواهم دید!

هرگز دو چشم کور کجا نور نور نور؟!

 

itهفت:

یک/

اسباب کشی بدبختانه! انجام شد و من همه سعی کردم هیچ چیزرا جا نگذارم ؛ مخصوصا سیبیل هایم را!

یک طبقه از همان آپارتمان قدیمی رفتیم بالا چون قیمت؛ متراژ؛ آسانسور ؛ گلاب به رویتان توالت

فرنگی ووان؛ رنگ درو دیوار و کمد ؛ لوستر؛ مبلمان و همه چی عین مال خودمان! و به اندازه ی

آپارتمان خودمان تمام می شد!

من عقده نداشتم؛ کینه ای نبودم و برایم اهمیت نداشت!

ولی برای همسرم این مسئله آنقدر مهم بود که تقریبا یکسال تمام ؛ پیگیری کرد " ماجرای سقف

توالت و حمام"!

بالائی هم بی توجه و هم بی پول؛ توان پرداخت تعمیر سقف را نداشت و حاضر شد جابه جائی را بپذیرد!

الان یک هفته است که بالائیم و ایشان پائین!

همسرم کفشهای چوبی مخصوص؛ طبل و شلنگ مخصوص توالت خریده تا جبران کند!

درخانه که راه می رود انگار پینوکیو را می بینم ؛ طبل بر می دارد یاد شیپورچی پسر شجاع می افتم

و وقتی می دود سمت دستشوئی می دانم می خواهد از شلنگ مخصوصی که خریده استفاده کند!

شلنگ را روی سر پائینی می گیرد تا سقفی را که تازه درستش کرده روی سرش خراب کند!

می گویم" نکن زن دیوانه می شوی!بیا برویم مسافرت ؛ دست بردار! بیچاره شد ...

پاسخ می دهد : بتوچه؟ تو صبحها می روی سرکار ! بگذار خانمش که می رود پارتی بین همه ی زنها

ی شهر بگوید که یک هم چین احکام قضائی هم هست... که یاد آوری می کند حد هرکس چقدر است!

حداقل یکماه طول می کشد تا آرام شود...

باید ببرمش دکتر! جل الخالق!

دو/

زن دارد آدامس می جود و دختر بچه روی سکوی روبروی خانه نشسته می گوید:زنگ بزن بیاد!

آرام جابه جا می شوم و می گویم : هرروز می ای بعد اینکه می ره؟ یه بار خودش هست بیا!

حرصش در می آید ؛ دست دختر بچه را می گیرد و پرتش می کند سمت من!

دندان هایش را جلو می آورد و زیر لب می گوید:من نمی خوام آبروتون بره!بچه مال خودشه!زودباش!

ازهمان جلسه اول که آمد دردش را فهمیده ام ؛ دستم را می کنم تویجیبم و یک 50 تومنی می

گذارم توی جیبش و می گویم:بروخانم!خودت می دونی شوهرمن یکساله مرده!

ناگهان آتش می گیرد و به سمت من حمله ور می شود؛ و با جیغ می گوید:همین دی شب بامن

بود!من می خوام جیگر تو؛ خونواده تو ؛ درو دیوار تو؛ آتیش بزنم که ...

همسایه روبروئی دررا باز می کند و می پرسد:خانم وزیری چیزی شده؟

سریع می گویم: شاگرد حاجی خدابیامرزهستند ایشون ... می دونید که چیزی نیست!

زن آب دهانش را قورت می دهد و دخترک دنبالش راه می افتد ...داد می زند:آهای حاجی بیا

بیرون!دیشب ام خودت بودی! بیابیرون!

پنجاهی دوم را می گذارم کف دستش و ارام می گویم:

ببین یه شماره کارت بده جهت خیرات!هم خودتو راحت کن هم منو!بیا اینم شماره تلفن!از این راهرو

که می ری پائین ؛ دیدنت همینجا دم در؛ که با یه بی ام دبلیو می ری تا قیطریه خیابون ....

فکر می کنن اخاذی می کنی !

باورت بشه یا نه! حاجی مرده!خودتم می دونی !

دست دختر را می فشارد و با عصبانیت ساختگی می رود سمت آسانسور! همسایه دررا باز می کند

و می گوید: عجب داستانیه داستان این زن!یکی نیست از دم در پائین بپرسه اصلا چطوری میاد بالا!

جوابش را نمی دهم ودررا می بندم!

سه/

ای نازنین!

توی آن اداره که می روی سیبیل تا سیبیل نشسته اند و مراقبند که توغ حتما حتما پسر خوبی باشی!

 و من می دانم که اصالت خانواده چقدرمهم است!

شبها آسوده می خوابم وروزها هم چنین و تو خیالت راحت که عین خیاللم نیست و دارم زندگی را پیش می برم.

مگر کشورهای خارجی است که مشکلات فراوان باشد؟ همین ماه پیش سریال زیبا و فاخر vipرا

دیدم که خدانصیب نکند آن جاها ! تازه مراتب کاریت هم بالا باشد...

الحمدالله ؛ خداراشکر؛  اصلا بهتر مان که صدسال به ما بگویند : عقب مانده!

یعنی چه؟!

جل الخالق!از توان عشقی بالای ما

شیطون بلا : لیلی!

 

هشت:

ترومپ!

رسیده ایم به کاردنیا از بس ما؛

از عاقبت خویش هم نمی دانیم!...

 

نه:

مامان بنز:

بچه ها؛ خوب گوش کنید ببینید چی میگم ؛ همین الان ینفر داره میاد اینجا همتون باید دهناتونو ببنیدین...

بلافاصله صدای زنگ:

دینگ دینگ دینگ دینگ

مامان بنز درراباز میکند:

واااای سلام!عشق من! چند سال ندیده بودمت... لطف کردی ... بیاتو ... بیاتو غریبی نکن!

صدای غریبه:

بنزی جون بچه هات خونه نیستن؟

مامان بنز:

چرا همه شون هستن ولی اصلا تو بگو از در صدا می آد از اینا هم همین طور!

صدای غریبه :

خوبه!واقعا خوبه!پس بیا بعد چند سال حسابی همدیگررو ماچ کنیم!

ناگهان بابا پژو:

یاالله!بنزی جون!اون زیر پوش قرمزه ی من توی کشو نیست کجا گذاشتی ؟!

مامان بنز:

خوب گشتی؟

باباپژو:

آره!آخ آخ!یادم اومد آویزونش کردم جلو پنجره ی اتاق خواب!

صدای غریبه:

می گن بنزی جان! پژو حسابی ترکونده دماغ مماغ همه چی رو صفا داده شده عین گلزار از بس خوشگل!

ناگهان پراید:

اهم!مامان؟!اون معذرت معذرت معذرت می خوام فیتنس من کو؟

مامان بنز:

منظورت مایوته!شستم گذاشتم روبند رخت حیاط...

پراید:

مرسی مرسی!

صدای غریبه:

اوووف! چقدر گرمه!این کلاه رو دربیارم خیلی هواگرمه!چقدرم کرونا عالم رو گرفته!

ناگهان صدای بابابیوک:

ااااوفینا!عروس؟اون پیژامه ی من؛ صورتیه که خاور پارسال از تبریز خریده کو؟

مامان بنز:

گذاشتمش تو کشوی دراور دومی از پائین!

بابابیوک:

مرسی عسلم!

صدای غریبه:

نچ نچ نچ ! عجب زمونه ای شده ما دیگه اگه همدیگه رو ببینیم سالی یه بار اونوقت توروخدا با چه سرو وضعی! تو آرایشگاه...

ناگهان صدای لامبورگینی و پورشه:

مامان بزگ!مسواک ما کو؟

مامان بنز:

مگه تو دستشوئی نیست؟

لامبورگینی و پورشه:

چرا؟ ای واااای!

ودرهمین حال ننه خاور و بوگاتی:

بنزی جون!از صب تا حالا ندیدیمت بیائیم تو!

مامان بنز:

یا للعجب!الان تازه ساعت دهه!دلتون برامن تنگ شده؟!

ناگهان درباز می شود و ننه خاور و بوگاتی می ریزند تو:

وووووای خانم " جک" شمائید؟اومدید ای وای ما دیگه الان می ریم؟

مامان بنز:

اصلاح صورت من تموم شد!اگه شما کار اصلاح صورت دارین خانم جک انجام بدن!

بوگاتی:

وووای نه!من دیروز از " روبی " جون برگشتم !

ننه خاور:

وووا! من آبروهام تازه پر شده! بیوک مگه میذاره!

خانم جک با لبخند:

دست شما درد نکنه !بنزی جون به پژو خان بگو عکس دیشبش تو اینستا قیامت کرده ! اون شلوار گرگی که پوشیده بود ... بنزی تو از آلمان آورده بودی؟

مامان بنز:

خیر!خودشون از فرانسه خریدن!....

 

 

ده:

رهبرم..

از بین رفته ایم و هنوز نشان ما...

آن عشق قدیم است به علی (ع) و آل او ...

 

یازده:

می میرم و همش بیخود است و بخاطر این است که بسیار اجتماعی هستم و بازار و اجتماع و پارک را دوست دارم و می خواهم بوی همه ی اینها که گفتم برود توی دماغم!

جهنم ماسک!

..........

اصلا من بمیرم چه می شود مگر؟ هیچ چی!عروس های خانواده می خندند و قطعا یک خواهر شوهر بد مرده!

مرده که مرده یکهو دیدی درآمریکاهم امکان گرفتن جشن شد!

صدتا هوو پیدا می کنم و خواهر شوهر خودم هم دست به کار می شود که مبادا شوهرم بدون ناهارو شام بماند!

خودش یعنی می تواند درجهت افزایش جمعیت نکوشد و مثل کفتر یک دوروز آزاد زندگی کند؟

دخترم متوجه می شود که بیخیال تحصیل! پاشود برود ترکیه پیش دائی اش و آنجاازدواج کند!

نه اصلا!من ماسک می زنم! و همین الانش هم سه هفته است که چشم هایم رنگ کوچه را ندیده!

ای وای انگار گلویم دارد می سوزد...

دوازده:

نشسته بودیم توفضا یهو دیدیم...

همه دارن به ما تسلیت می گن ... من که قلبم فرو ریخت گفتم: ای وای خدای من!هرکسی رو بگی توی ذهنم اومد از مادر پیرم تا همسایه های قدیم...

بعد دیدم عکس اولین میمون فضانورد کشورمون رو آوردن و براش یادبود گرفتن... ای داد!

چی بود اسمش؟ باور می کنی؟ " سحر" !!! یعنی خیالتون راحت که این اسم درعالم و هوا فضا ی کشور جاودانه خواهدشد!

درعالم علم و دانش فیزیک و کوانتوم جاودانه خواهد شد!درعالم ذهن ما فضانوردان گمنام! جاودانه خواهدشد!

پیامک بهجن خانم جون به من در این رابطه: تو هم مشهور میشی!تو هم سحر می شی! تو هم بالا می ری! ....

جل الخالق!

 

 

سیزده:

استاد" دال" :

ای معرفت ای اندیشه!ای عالم فروزان عشق و تندیشه ی ناب! ای دانشجوی ...

ناگهان صدائی ضعیف :

استاد مگه روز دانشجوئه؟ دیگه شیرینی ام که نمی دن!

استاد " دال":

دارم متن ادبی می خوتنم ... خوابی؟

صدای ضعیف:

استاد ما مثل اینکه اشتباهی وصل شدیم دانشجوی ریاضی هستم!

استاد " دال":

پس تو مگه درس ادبیات نداری؟

صدای ضعیف:

چرا استاد!ولی سری پیش استاد مون انگار یه خانمی بود صداش عین خانم پریچهره بهروان بود!

استاد" دال":

اسمت چیه؟صدای ضعیف:

پرهام ورپرانی!

صدای خنده ی دانشجویان دیگر:

استاد فکر کنیم اشتباه شده!

استاد " دال":

نه! اسمشون دقیقا تو لیسته!

صدای ضعیف:

ببخشید استاد ! صدای اون خانم رو با صدای شما اشتباه گرفتیم

استاد " دال:

ساکت! ساکت! چرا انقد اینجا همهمه است ! ساکت !

.............

چهارده:

ای نوگل خندان که سپردی به منش !

تو خیالت راحت! می دهمش دست ننه اش!

پانزده:

ای روزگار!

با تشکر از همه ی بازدیدکنندگان و دوستداران اینجا واقعی از سراسر کشور و دنیا!

شانزده:

نمی دانم گاهی بسیاری توهین! کجا می رود و چی چی از طرف کم می شود و اصلا برخی توهین؛ چطور و به کجا بر می خورد!ولی می دانم که جواب ابلهان همیشه هم ؛ خاموشی نیست!!!

 

اینا همه اش عشقیه ها؛ ولی بالای 18 مواظب برخی باشید نگید نگفتم!