یک:

دیروز در مسیر تو ... گم شد قلب من ...

بهتر که وقت دیدن تو ... تپش نبود!

دو:

گذشت زمان و خراب شد احساس ما چه زود ...

از بس نساختیم بین خود ارتباط ... مردیم!

سه:

رگ روی رگ خوابیده

                           در انتظار ...

آن وقت ...

            کفش دستهای تو می میرد...

           برای بیماری چشم هایی که ...

تازه دیده ای!

 

 

چهار:

با اینکه مردم می دانند...

                               پول خواری!

ولی بدهکار من ... می میری!

از عشقی که داشتیم ... فقط یک کفن دارم!

آماده!

        که درکش از ابتدای ابتدا ... برای تو سخت است ...

مردن!

پنج:

از من فرار کن ... تا تابلوی خطر...

آماده ام بگیرمت ... ای برق بی قرار!

شش:

مزار شش گوشه ات جای روح من ...

ای جایگاه روح من!بهشت تو حسین(ع)...

 

هفت:

یک/در ستایش او قیانوس!

در فارسی /اولوم/ چه می شود؟/مرگ/ فکر می کنید من کی باشم؟

/ماهی قرمز کوچولو/! سال بعد هزار و سیصد و پنجاه از برکه ی مادری به سمت دریای آزاد حرکت ...و سال ها در اوقیانوس هند زندگانی کرده و نوه و نتیجه دارم!" با تشکر از کسانی که 50 سال یاد من می کنند ... عرض ارادت دارم"...

آسیمان در هرجای دونیا به همین رنگ نمی باشد!

شما یک باد معده!توی جوی آب در بیارید... داستان می شود!آن وقت آن اوقیانوس به آن بزرگی کی می فهمد؟

منظور خودتان می فهمید البته!و شاید هم به جائی برسید که دیگران برایتان مهم نباشند!

خواستم ارائه تجربه کنم ! فقط همین!

دو/الله سنی اولدور سون/خداتورا بکشد!/

چه کسی می داند احساس مینی بوس قرمز با مینی بوس آبی با ون سبز چه فرقی می کند؟

توی گرفتاری های روز مره احساس جانداران برای ما مهم نیست چه برسد به احساس اشیا!

خاکبرسرم!داش باشیما!

من مینی بوس قرمز هرمز خان از شیرازم ...که چند سال است مینی بوس آبی درود خان از جهرم

را تعقیب می کنم ...صرفا از این جهت که هرمز خان " مسیر بلد نیست" !

دلم می خواهد بتوانم دریک اقدام انگیزشی توانائی نابودی هم دوره ای هم کار یا هرچه که اسمش را می توان گذاشت را پیدا کنم ...

به امید آن روز!

سه/دروغ سیزده/

عروس جدید مرا از دیوار کند ... بعد از توی قاب در آورد و بایک حالت چندش گفت:/کوبلن لر دا ندرده دئیر؟/

دلم شکست چون ...گورچین خانیم... مرا دوخته بود...تصویر یک دختر کولی بودم ...فقط یک ماه طول کشید دامنم را با پولک بدوزد!سر خوشگلی من دوبار دعواشد ...یکبار با قاسیم خان! که برگشت گفت:/بو قیز لیلی جانوما اوخشور همکلاسیم یوخاری کتیدی دئیرم!/

یکبارهم... جاری گورچین خانم گفت:/حیف اولسون!لیلی خانیمین عسکینه گوره اوزوی کورالیپسن!/

طوری که گورچین خانیم مرا نگه داشت جهت آزمایش قاسیم خان!

چند وقت پیش قاسیم خان و گورچین خانیم هردو مردند!و همه چی رسید به پسرشان اقبال!عروس همان اول نقشه کشید مرا بیندازد دور...

باور کردنی نیست ... دختری به زیبائی من ... با آن همه زحمت بیفتد توی زباله ها....

چهار/

پول کثیف/!

من همان عیدی ام که لیلی جان به تو داد! /پول کثیف/!

رفتارت توی آئینه دلم را بهم زد ... بالاخره مدل گدیمی زدی ... یقه اسکی با کت مخمل مشکی با شلوار جین!

رفتی توی گلخانه 400 هزار تومن از من کم کردی دادی رزجاویدان خریدی و مثل بیست سال پیش سر کوچه ی هستی قرار گذاشتی ! /کول باشان/

هنوز از من 600 هزار تومن باقی بود که قرار شد بروید افق نمی دانم چی چی ... شام!

داشت حالم ازت بهم می خورد ... دقیقا با من پول توی کارتت می شد 2600000 که دیدم توی تاکسی با کیف پول ات افتاده ایم کف.... دلم از خوشحالی قند افتاد!رمزت پشت عکس لیلی بود!همین که رفتی یک نامردی سوارشد ... مارا برداشت تا شب کیف کردیم!فقط آخر شب با دختر خاله هایش جوادیه مشغول خوردن جگر بودیم...

توی جلیز و ولیز جگرها چهره ی بی موی گاگول شده ات را می دیدم که دروقت حساب کردن غذا توی رستوران افق چی چی .... مبهوت کیف پولی ... که نیست! از کل کارتت فقط هزار تومن از من مانده ... جهت سوختنت که فردا می روی بانک ... ای بسوزی!جهنم!اگر خرج شدم ...چه لذتی بود پول نوشابه ی بچه ها شدن و خرید شلوار و کیف و تی شرت ... الهی شکر!

از طرف: لیلی بالا!

 

 

هشت:

ترومپ!

در ناامیدی بسی امید است ...

پایان شب سیه ... سپید است!

 

 

نه:

تویوتا:

هیس!آروم باش!اصلا دردی نداره!یه تزریق ساده ست!بعدش آروم میشی!

مامان بنز:

ببخشید!من اصلا فکر نمی کردم ...بگیرم!

بابا بیوک:

ای عروس!... بیماری پخش کردی....

" ناگهان صدای تلویزیون : ویروس ؟ تمام کشورهای جهان را آلوده کرده است"

مامان بنز:

اوه خدای من!من داشتم خواب می دیدم...خواب تویوتا!

بابا پژو:

تویو تا سال هاست مرده!خودم انداختمش تودره ... سرفیلم مهرجوئی!

بابا بیوک:

یادته چه پررو بود؟!می گفت می خواد دنیارو تسخیر کنه....

پراید:

سرم درد میکنهیواش!مامان شربت آبلیمو درست می کنی؟

بوگاتی:

از وقتی اومدم ایران... همه می خوان یه چیزی به من بگن....

پراید:

مثلا چی؟!راجع به من؟!

بوگاتی:

کلا!بدگوئی!

ننه خاور:

از وقتی یه پیچ بودم میگن بترکی.... الان من صد سالمه با این هیکل... ترکیدم؟!

مامان بنز:

بوگاتی جان!اصل شوهرته!شوهرت مهمه!اگه تونستی نگهش داری مهمه!تموم!

پراید با خنده:

خوبه خودروئیم .... نه؟!

ده:

رهبرم...

دردکم نیست تا استخوان ما ...

اما که ...عاشقیم و حسمان ... شیرین...

 

یازده:

یک/

بعضی دردها روی بعضی دردهای دیگررا سپید می کند ...

از جانبازی شنیدم که یک شب از درد انگشت دستش را شکست تا درد را جائی دیگر فراموش کند ...

باورتان می شود که این روش یک جور راه حل فرار از درد باشد؟

....

چیزی که دردرد عجیب است میزان تحمل است ...

یکروز دکترم متوجه شد متاسفانه آستانه ی تحمل من پائین آمده ...

پیراهن پرستار را گرفته بودم و فریاد می زدم ... خوش به حالت کاش من جای تو بودم ... دریک لحظه اشک درچشمانش جاری شد ...نگفت تواز دل من چه میدانی ولی...

دست مرا گرفت و آرام گفت ...خوب میشوی باور کن ...

دوروز بعد داشتم می خندیدم که دیدمش ...انگار دردمن تمام شده بود ...ولی درد او ...

بی معرفت ایم!یادمان می رود خیلی زود!انسانیم و فراموشکار... دردرا فراموش می کنیم .... هم دردی از یادمان می رود که میان درد چه کشیده ایم ...

دردمندان را فراموش نکنیم ... درد همیشه هست ...همه جا ... با همه...

دو/

همیشه از خارج تعریف می کنند ... حالا که دیگر تعریفی نیست می گویند پول می دهند جهت تامین!

آدم در آن تکنولوزی در آن فضای مدرن ... در آن دنیای پیشرفته ی سرعت ... قطارها ی سریع السیر ...دلش کباب می شود ...

بیشتر می سوزد ...

ساختار یک ویروس را نمی شود شکست ...چطور می توانیم با لیزر سنگ کلیه را بشکنیم؟!

می گویند بیسواد ساکت شو!تا بیائیم به روح خدا بیامرز فلمینگ درود بفرستیم ... صدتا حرف برایمان در می اورند....که خود آنتی بایتی کها ...باعث کلفت شدن وایروسها شده اند!!!

لال شویم بهتر است!از همین الان دوستان .... حلالیت!

دوازده:

نشسته بودیم توفضا داشتیم در تنهائی جواد یساری گوش می کردیم دیدیم پیامک از زمین آمده ...هزار تا اسم خواننده تینوش ...نونوش...گانوش...شونوش...کینوش...فینوش...و اینها...

که ای دهاتی هنوز پارسال رفته بودیم دسته جمعی زیارت و اینهارا گوش می دهی و امثالهم...

گفتیم یاد بابایمان کرده بودیم و افشین خان سندباد!

رهایمان کنید!

که بهجت خانم جان نوشتند:صدسال درفضا عقب گرد کن خوب؟!!!

هههههههی روزگار!ما که یاد /او دو گ و ش و اینها/ نیفتادیم!!!!

 

سیزده:

سال ها بود که در برخی کشورها مقهوم مرگ برای جهان توسعه نیافته! بود /ای طفلکی/

شاید بعد از این ... بفهمند ما که از اینجا می دویم می رویم آن سوی دنیا ...کمک... احساس کودکان درجاهای دیگر دنیا برایمان مهم بود ... و هست!

خودمان ببین چقدر درد کشیده بودیم که می رفتیم کمک...

دردی که گفتنش ساده نبود ... و حتی دربیان تصویری هم که می گفتیم ...حتی جایزه هائی هم که می گرفتیم ... بیان درد دریک قاب بود ... و این همه وسعت ...فقط برای دنیای واقعیت است ...