یک :

صندوق قلب مرا تا شکسته ای ... broken heart

صدها هزار قصه برای گفتنم ... هست !

 

 

دو :

امروز بیان نکن که مرا دوست داشته ای ...

خیال پریروز من با بیان تو مخدوش می شود ...

سه :

هنر توی نگاه تو بود ، نه کلام تو ! ...

میمردی و نمی گفتی ام : عشق heart

چهار :

قدرتم نیست برای کندن صورت تو !

میکشم بار عشق را روی کاغذ ها !

پنج :

می بخشمت برای فروختن قلب من به سینه ات

فردا که مرگ تو فرارسد ...

با قلب من ...

مردنت چه دیدنی ست ...!

 

 

شش :

مزار شش گوشه ت همین که عشق من است ...

زنده ام به عشق حرمت ، یا حسین شهید (ع)  !

 

هفت :

و چقدر به لبخند های من ، حساسی

و چقدر به من مشکوکی

و چقدر مرا دوست داری

......

وقتی غذا ته گرفته و دارم از تو عذرخواهی میکنم ، میگویی : البته با عصبانیت مردانه

(لبخند ژکوند یک) میزنی ! منظورت را میفهمم ! منظورت این است که نمیدانی واقعا

دارم به عصبانیتت میخندم یا نه ؟ cheeky

این درست بعد از (لبخند ژکوند دوم) است که داشتیم توی نامزدی با آشنا های تو

سلام و علیک میکردیم و شش ساعت با من دعوا کردی ، چون نمیدانستی آن وسط

لبخند من ژکوند بوده است یا نه ؟blush

مورد دیگر (لبخند ژکوند سه) می باشد . بعد از سخنرانی مامان جووون (مادرت) خطا

به خودت در حمایت از من که بعدا باز هم در سکوت من ... نمیدانی (لبخند ژکوند سه)

بوده است یا خیررر ؟laugh

بعد در مورد اشتباهاتی ست که از جانب تو رخ میدهد ! مثلا وقتی المیرا و الهام را

اشتباه میگیری آن هم توی تلفنت frown

یا حتی وقتی که توی خیابان داریم میرویم و تو نمیدانی و خیابان ورود ممنونع و ازاد

را اشتباه میگیری (لبخند ژکوند چهار) رخ میدهد که بازهم تو عصبانی هستی ان هم

در حالی که من ساکتم ، چون نمیدانی دارم لبخند ژکوند چهارم را میزنم یا نه ؟wink

مورد دیگر وقتی ست که با خواهرت نشسته ایم و داریم عکس های کودکی تو را

میبینیم و خواهرت میگوید تو عادت داشته ای شلوارت را تا خرخره بالا بکشی .

می آیی وسط و میگویی : هرررر هرررررررر ههههررررر !!! بازم هم تو نشستی و

با دیگران خنده راه انداخته ای که چه بشود ؟! و در اینجا (لبخند ژکوند پنج) شکل 

می گیرد . که مشابه اوقاتی ست که با بچه ها هم میخندم  cheeky

مورد دیگر حضور فامیل و خانواده من در منزل ما یا در نزدیکی هایمان است .

این جمله: که داشتید باز هم هر و کر میکردید . را نمیتوانم فراموش کنم . و این اطلاق

تو به لبخند من میباشد که (لبخند ژکوند شش ) من است و هر چه سعی میکنم دیگر

تبدیل به خنده نشود ، نمیشود که نمیشود !smiley

 

(لبخند ژکوند هفت) من زمانی ست که حقوق گرفته ای و مانده ام با سه میلیون تومن

چه کنم ! این ناسزا که : هان ؟! قند داره تو دلت اب میشه که با حاصل یک ماه کار من

چیییی کار کنی ؟ و اینکه باز هم نمیدانی لبخند من برای چه است ، لبخند ژکوند مرا

تشکیل میدهد ...laugh

(لبخند ژکوند هشت) زمانی ست که بچه ها دارند مرا میبوسند kiss ، در این حالت

هم از سر حسادت میدوی جلو و تا انجا که توانسته ای شلوارت را تا خررررخرره

کشیده ای بالا و میگویی : هان ؟! کیف میکنی هااا ! ببین چه بچه هایی تربیت کردم !

بازم بگو تو چی به من دادی ؟! cheeky

(لبخند ژکوند نه ) زمانی ست که با رئیست دعوایت شده و داری تعریف میکنی و بین

هر جمله میگویی : عزیزم ، لبخند ژکوند نزن ! زدی ؟ اخه تو چرا لبخند ژکوند داری ؟چرا

من نمیفهمم !!!! و بعد از داد و بیداد میروی و میخوابی .smiley

و در نهایت ....

اه عزیزم ! (لبخند ژکوند ده ) من ست که تو اصلا ان را ندیده ای . میدانی ان لبخند و

خنده و قهقهه پنهانی من ، توی دلم ، و آشکار از صبح تا وقتی که تو و بچه ها نیستید .

میخندم ! از جیش پی پی بچه ها گرفته تا صدای خروپف تو چون همه اش خنده دار است ،

چون منم که دارم تحمل میکنم و میسازم ، چون منم که عاشق تو شده ام و تحملت کردم ،

چون منم که میل داشتم به اینکه با تو زندگی کنم ... بله ! و تو نمیدانی که من دارم

میخندم یا نه ؟! ...laugh

.......

تو هم ای نازنین !heart

به شماره ده من ، همیشه میخندی ...

چون میدانی دوستت دارم ...

چون مرا میشناسی که اصلا برای خنده هایم بود که مرا گرفتی wink

گولت زده ام و گول خوردنت بهترین خاطره من از

زندگی قشنگی ست که داریم ...

تو شماره ده مرا همیشه مطرح میکنی و میدانی ،

که نقطه ضعف من است ...

همین !

heartheartheartheartheart

هشت :

ترومپ !

کاشکی را کاشتند ، در نیامد !!!

ای کاش ولی ! ...

 

نه :

-مامان بنز : ای خداااا ! ای وای ! آبروم رفت !!! یاااااا خداااآا ! چی کار کنم من اخه ؟!crying

-پراید : چی شده مامان ؟ یاد خدا کردی !

- مامان بنز : یعنی چی پسرم ؟ به جای اینکه بپرسی مامان چی شده منو به مسخره میگیری ؟ من یاد خدا نمیکنم ؟!

-پراید : چی شده ؟ چه اتفاقی افتاده خب ؟

-مامان بنز : باباتو چطوری مطرح کنم ؟!

-پراید : کجا ؟ تو جامعه ؟!

-مامان بنز : مسخره نکن !!! پیستون چپش روی پیستون راستش سر خورده ! میدونی یعنی چیییی ؟! یعنی ابروریزی سر پیری !!!

-ننه خاور : خب دست خودش که نبوده ! شده که شده !

-مامان بنز : چرا غلام پلاستیکی نشده ؟

-پراید : مااآمان ! پلاستیکی نه بابای منکه اشکال فنی داره مکانیکی داره !

-بوگاتی : بیچاره بابا !!!crying

.......................

ده :

رهبرم ...

داستان عشق ما ، داستان ابراهیم (س) ....

شکسته ایم بت ها را به عشق خدا و آل علی (ع) ...

.........................

 

 

یازده :

 باور نکردن خیلی چیزا به نفع مون نیست ، نباید مقاومت کنیم ...

چون خودمون رنج میکشیم ...

وقتی بی دفاعیم بهتره زود باور کنیم...

مثلا اینکه زنیم رو هر چه زودتر باور کنیم بهتره ...

واقعیتی که تو دنیای فعلی خیلی ها باورش ندارن یا وقتی خیلی پیرن باورش

میکنن ....

..........................

دوازده :

تو فضا نشسته بودیم دیدیم بهجت خانم جون اینا تماس گرفتن های های هم دارن گریه میکنن . گفتیم چی شده؟ گفتن : باور نمی کنیم شما زنده باشین ...

گفتیم چطور؟! گفتن : یه صدای گرومب از آسمون اومد ...فضا تیره و تارشد جرقه زد ...به چه گنده گی ...بعد اعلام کردن شاید شما منفجر شدید! ازتون خبری نیست ! گفتیم : نه بابا حالا که دارید با ما حرف می زنید ...خیلی خوشحال شدن ...راستی راستی روی زمین چه شایعاتی که از ما نیست ! خوبه ماروی زمین فامیل داریم ...خدایا شکرت ! انشالله ! laugh

........................

سیزده:

یه نفر آدم چند تا گوسفند میشه؟!دقیقا؟

 

چهارده:

ایام بهکام... نه به کام!