یک:

بیهوده تبلیغ می کنی ... دعایت را ...

که استجابتش ...

وفات عاشقانت بود!...

دو:

توی مرگ من ...نان اگر نبود ...عشق بود!

خوابیدی کنار من و عاشقت شدند!...

سه:

دندان هایت را شکسته ای به حکم عشق!...

دیگر وقت بردن نام من!...کو...شین؟!

 

 

پنج:

کلاغ ...

چشم درچشم من ...

انگار پنیر بودم!

سریع دویدم و خورشیدرا بغل کردم!

کوه دراندوه سالیان دراز خواب من ...

جاده شده بود!

شش:

مزار شش گوشه ات نفس نفس دویده ام ...

که باورش می شد ... رسیدن من به حرم!...

هفت:

روکش طلا از قدیم مد بود ...

دیوانه وار دندان های سفید شان را توی دندان پزشکی تجربی می کشیدند و دندان طلا می گذاشتند ...همین پیار سال بود که یکی برایم تعریف می کرد دریکی از شهرها ...برای سوزاندن جاریش دندان هایش را کشیده بود و به پول آن موقع بیست و چهار میلیون !!!با تخفیف فامیلی خرج کرده بود تا دندان هایش را طلا کند تا وقتی ایشان را دید لبخند بزند و دندان هایش را به رخ بکشد!!!وبسوزاندهااااا!

....

در دیزاین و طراحی قدیم و کاخ های ایتالیائی و آلمانی و فرانسوی روکش طلا مد بود ...

دریکی زرشکی و طلائی و در دیگری آبی و طلائی و...آه طلائی ...

دو ماه پیش نمک فن آورسی شده ای خریدم به نام نمک طلائی!...که توی غذا برق می زد ...بچه ها دو سوته کلک اش را کندند ...بسیار طعم خوبی داشت ...

همبرگر طلائی ...کفش طلائی ...نوپ طلائی ...پرده های طلائی ... ساعت طلائی ...تخت خواب طلائی ...قفس طلائی ...

.....

های های های عشق طلائی کو؟ شاید توی فیلم ها ی تلگرامی ببینیم که هیکل بانو یا آقائی رفته توی طلا مه؟!آن عشق طلائی که وقتی یک لحظه از دستش می دهی معادل قیمت کیلو کیلو طلا می سوزی ...جگرت آب می شود دست یکی دیگر ببینیش کو؟!عشق طلائی ای که صد سال نشسته باشد و تو رفته باشی !(!)!...عشق طلائی که از تن بگذرد به هوائی برسد که آن هوا نفس کشیدن مخصوص هاست ...نه همه!

...

خیلی ها روی گند ترین اوضاع روکش طلا می کشند  و از آن جا که همه دوست دارند ... کلا ...مفهوم گندو طلا به هم می آمیزد!

سال هاست که طلای اصل آن قدر گران تمام می شود که ... نداریم!

اشکالی ندارد که باورکنیم بضاعتمان نقره ...آهن ...سنگ سیاه ...و حتی لجن است!ولی ... روکش می کشیم تا دیگران را فریب دهیم وهیهات هیهات روزی که وسعمان نباشد که دیگر با روکش زندگی کنیم ...تیر خلاص میان پیشانی ولقعیتی می زنیم که ... نیست!

...

تو هم ای نازنین!

طلا نبودی ...درست مثل خودمن!ولی چه فایده !آن قدر سخت کوشی کردیم که دیگران تصور کردند میان طلا داریم دست و پا می زنیم ...!

"نگرد نیست!گشتم نبود!"!

خوبی ما دوتا این است که روی خودمان وزندگی مان روکش نکشیدیم بلکه سعی کردیم دنیای تلخ واقعی اطرافمان را زرکش کنیم وهمه چیز را طلائی ببینیم!

بدهم نشد!دوتا موجود هستیم درمجموعه های مختلف که دروغ نگویم بهمان یک چیز خاص می گویند!

دراین دنیای طلائی ... مخصوصا من!که لایق طلاهای اطرافم هم نبودم!آخرش که هنوز نرسیده ولی همین دوروبر معلوم شد که دیگران برعکس ماسالهاروی خودشان طلا کشیده بودند ...وحالا زرورق طلائی شان کناررفته و لیاقت هائی که داشته و نرسیده بودند ...چنان بهشان رسیده که نگو!

اگر عشق طلا بود دنیای اطرافمان بود که عمری گذاشتیم و چه صفرها که نبودیم دربرابر بیست های طلائی بعضی ها!حالا پیر و خسته و در آستانه بازنشستگی اگر قرار است بیست و طلا باشیم می اندازیم بازهم گردن اطرافیانمان ...که باور کرده ایم به مرور زمان آنقدرها نمی ارزیم!

وخیلی ها هم به دروغ می ارزند و باورش دارند!!!

سین ... لام ...دال!

 

 

هشت:

ترومپ!

از قدیم گفته اند عجله کار شیطان است ...

صبرمی کنیم ....بالاخره مثلا دوره ی مغول دیده ایم!

 

نه:

پراید:

پدرمن چرا به این کار من میگی دزدی!من دارم بیزینس می کنم!

بابا پژو:

کدوم بیزنس؟دیروز خریدی سه تومن امروز فروختی ده تومن!من که باباتم پدرم دراومده!چه به ملت!

پراید:

پدرمن !خانمم بوگاتی.بچه هام لامبورگینی و پورشه!فقط روغن موتور بوگانتی میلیون میلیون خرج ور می داره حالا پورشه و لامبورگینی هیچی!

بابا پژو:

خونهی دوبی ات رو بفروش!توکه دیگه دوبی نمی ری!

پراید:

اونجارو نگه داشتم برا بچه ها!

ننه خاور:

پراید تو واقعا این مثل قدیمی رو  به یاد آدم میاری!:آفتابه لگن هفت دست!شام و ناهار هیچی!

مامان بنز:

باز شروع شد!

ده:

رهبرم ...

صبر می کنیم به عدالت خداوند مهر آفرین ...

گذشت ایام ظلم ها بازهم ...می گذرد به حق علی (ع)...

یازده:

درجنگ جهانی دوم بسیاری از کشورها ی از بین رفته درجنگ فقط شکست خورده ها نبودند بلکه کشورهای پیروز هم درحد خود صدمه دیده بودند ...بطور مثال کشور انگلستان بهای سنگینی برای پیروزی پرداخت با این حال با روحیه ادامه داد و کشورهای شکست خورده هم همین طور ...

کشور ویتنام علیرغم تجزیه و جنگ با کشور بزرگ آمریکا درحالی که بسیار شکننده و ضعیف بود تجربه ی سیاسی دردناکی را برای کشور ایالات متحده به بار آورد غرض می توان حال بعضی کشورهارا به حال بیمار ویروسی خطرناکی تشبیه کرد که می توان آنرا سوزاند ولی ویروسش را نه!...

دوازده:

وای توی فضا..سینما رویال داریم!همین طورکه از بالا که داریم پائین رو نگا می کنیم صفا می کنیم دیروز فیلم زهرمارو دیدیم !وای چه خوب شد ما اومدیم فضا!حداقل اش این بودکه سرورو سالارمون حاجی از این داستانا نداره!یعنی چی؟!باورمون نشد تهرون اینجوری شده باشه!ولی دمش گرم حاجی توی فیلم !

حالا فخری خانم جون وشیرین خانم جون و بهجت خانم جون و می خوائیم دعوت کنیم فضا!مدیر فضا پیما می گه حداقل ده سال نوری طول میکشه !نه اینکه فکر کنین نوری ترامپه!نه!نوری یعنی سال نوری!انشالله همه چی درس شه!قسمت همه بشه انشالله!

 

سیزده:

مرگ توی دست هایم جان می داد مثل ماهی ...

سرش را که زیر آب می کردم ...

برایم خطو نشان نبود که ... نمی کشید!

....

چهارده:

باید از هنر کشورمون حمایت کنیم ...چون بخشی از تولیدات ملی کشورمون هستن که از تاثیر گذاریشون بعضا غافلیم ...

موسیقی فیلم کتاب تئاتر رو از سبد خریدمون حذف نکنیم ...محصولاتی که خیلی کشورها حسرتمون رو می خورن که داریمشون!

پانزده:

بله!

 

شانزده:

ازگالری سیب و هنرمندانشون ممنون که ...طبیعت کشورمونو تا این حدزیبا تصویر می کنن!