یک:

سلام به عشقی که نشانی از آن نمانده است ...

خداحافظی به اینده ای ست که ...می تواند درخشان باشد!

دو:

فریب می دهند دو چشمت مرا به بیداری ...

نیمه باز خیالم است ...درکمین من اند!...

سه:

بزرگ شو!کودک قلبم برای عشق ورزیدن!...

عشق قلبی بزرگ می خواهد ...می دانی؟!

چهار:

فدایت می رفتم و تو باورم نمی کردی...

به شکل روح دنبال دستهای تو بودم ... تا آخر عشق!

 

پنج:

سئوال من از تو بی معرفت فقط این است:

شعور شروع نداشتی؟ پس پایان چی؟!!!

شش:

مزار شش گوشه ات به عشق مهدی(ع)...

سبز در سبز است ... می آیم و می دانی ....

 

هفت:

وشاید از خودتان پرسیده باشید" ناز چیست"؟ آن عشوه ی یارا چه می گویند و آن غمزه که اسرار دل یارا باز می گوید چگونه باید شناخت؟که صد البته مثال معروف " ناز کش داری ناز کن ...........ناز کش نداری سرت را(دور از جون) بگذار و بمیر!که معروف است را برای چه می گویند؟

واین ها سئوالاتی ست که ذهن جوان مارا درگیر خویش می نماید که کدام طرف قضیه و چگونه باشیم که این مقال بقول معروف درحد خویش به بیان قضیه می پردازد:

الف) کلا ناز:

که عده ای هستند که قدرت خدا نازی از سرتا پایشان می ریزد که اگر بخواهد باشی که نظر کرده ای !که انگار دنیا رو به تو کرده باشد همه همین طور در خدمتند . می خواهند برایت لوس شوند که کسی چه می داند به خاطر پولداری ...زیبائی ...قدرت یا پاهای خوشگلی ست که داری!فقط ممکن است همه اش باشد و یا هیچ که خوش به حالت!!!

ب)عشوه ناز پس از مشاجره:

که ای وای از عشوه ی یازر خریدن و ناز کشیدن که یار باز گرد!...بیا که قلبم گرفت!که با هدایا و امتیاز همراهست و عده ای کلک همیشه طرف مقابل را به این چالش می اندازند که امتیاز بگیرند و هدایا...که می توان از این عده به جایزه بگیران عشقی نام برد ..." جل الخالق"!

ج: عشوه خرگی:

که برای این که حرف بدی نزده باشیم از حرف گ به جای ک استفاده کرده ایم که عده ای همین طور با حس درونی خویش احساس می کنند که ناز کش بدست بیاورندکه(یوخ) عزیز من!که این عشوه ها و نازها کم خریدار است و ببین چطور شود که طرف خریدار شود و می زند توی ذوق!ای خدا که صبر بده اگر چنین باشد که خود اگر حال داشته باشیم می خریم حال خوشش را .

بقول حافظ شاعر معروف که می فرمایند:

هواخواه توام جانا و می دانم که می دانی ...

که هم نادیده می بینی و هم ننوشته می خوانی ...

....

تو هم ای عزیز!نازت را خریداریم ...عشوه کن و غمزه بیا ...برو که می توانی بتازانی که خوش مان می آید که دراین رابطه مظلوم نما باشیم!که توی ظالم عشوه ها و نازها فرو خته ای و ما به قیمت گزاف خریده ایم ...

هیهات(با فتحه) هیهات!که پیر هم شدیم و لی هنوز بلائیم!و بلدیم یاررا چگونه نگهداریم!

که صد سال رابطه همین طور هزار سال هم ...

قربان خدا بروم که از این معامله راضی هستیم که بکشیم ...حتی دردیار که بفروشیم قرنیه ی چشممان را که بلدیم!کور شویم و ناز یار بخریم ...

خدایا مارا از نازکشی یار محروم مفرما ...

" الهی"

             " مجنون نما"!

 

هشت:

ترومپ!

گشتیم و گشتید و گشتند ...

نبود مثل ما ... که قهر کردی!

 

نه:

مامان بنز:

انقد از موسسات ترمیم مو خوشم اومده که می خوام یکی شو تاسیس کنم!اسمشم بذارم " موپردازان ایده ی نو"!

پراید:

حیف!موروکله ی من نمی مونه!وگرنه می کاشتم!مامان می دونستی دوستام بهم می گن خوش به حالت!همین مو نداری که خوش شانسی که خانواده ی خوب داری؟

بوگاتی:

پراید می دونستی !اصلا مو برای من ارزش نبود!برایمن ارزش های خودت ارزش بود ...پسر ایروونی!

ننه خاور:

دروغ چرا؟من عاشق موهای بیوک شدم!توی یه فیلم جنگل جنگل مو روی سرش بود ...کی؟ سال 51 ...دیوونه شدم گفتم هر جوری شده باید با این پسر ازدواج کنم به خاطرش اومدم تهران!

بابا بیوک:

اینم بگو بعد ازدواج مجبورم کردی کچل باشم که دختر دیگه ای عاشقم نشه!

 

بابا پژو: 

اه؟!!!!

 

ده:

رهبرم ...

ملت ایران درعشق ارتش شماست ...

ارتش عشق علی و آل علی (ع) داریم ...

 

 

یازده:

که دلم نمی آید پیامک به دولت را با یک تمام کنم که می بینم که عضو خیلی کوچکی از آن جا هستم و اصلا به حساب نمی آیم و می دانم که زحمت کش بسیار است ولی توقع چنان که درحد ملت برزگمان نیستیم...که اللهی باشیم ...

" دولت ممون!تلاش کن که به چشم بیائی و خوب باش درحد ملت خوب ایران ..."

دوازده:

درانتظارت می مانیم و تو می دانی هستیم ...

مهدی(عج)عشق خودت را نگیر از ما که فدائیت هستیم ...

 

 

 

 
 

...........................................................................................................................................