نایستد قلب من زینب(س) که کاروان شما ایست ندارد ...

تاریخ نمی ایستد درمقابل ایستگاه ...یزیدیان...

دو:

شیرم ...درون پوست تنم ...بی هیچ سلاحی ...

غلط کنند که بخواهند ...خیال حریم عشق کنند...

سه:

سخن بگو که تا به حال کس شنیده نباشد ...

ای شیر زن ...یزید را درون قصر خود ... دفن کن ...

چهار:

شنیده ام که یوسف(ع)...هزار پیراهن داشت ...

اما قدر هیچ کدام به اندازه ی پیراهن دریده شده ... نمی دانست!!!

پنج:

بریده باشد اگر سر برادرم حسین(ع)...

زبان حق(تعالی)همیشه سبز است ...اگر من ...زینبم...

شش:

مزار شش گوشه ات را به یاد زینب کبری (س) ...

زیارت آمده ام ...قبول کن ...یا حسین(ع)...



هفت:

وعشق زبان های گوناگون دارد که "یکیش " دفاع" است...

از کودکی چه عشق ها که درزندگی ما آمده و نیامده است که مردانه بایستیم و دفاع کنیم ...

از دختر همسایه بگیر تا تیم محبوب فوتبال ...

که آموختیم درهمین جامعه همه باهم که عشق وطن و بالاتر عشق الهی مظهرش جانفشانی است ...

سال هاست که داریم تمرین می کنیم ...بعضی سال هاست داریم سیاه مشق می نویسیم و بعضی همان بار اول چنان نو شته ایم که یاد گار بماند ...

....

نه اینکه داستان آل علی (ع) برای ما غریبه باشد که علی(ع) دستمان را گرفت و در مساوات بی طرفانه تلاشمان برای احیای حکومت ایرانی_اسلامی آغاز شد ...

قدر می دانیم که یک عشق همین بود که به انسان بودنمان درسایه ی یک دین که خود انتخاب کرده بودیم ...ادامه دهیم ...

...

سال ها می گذرد که اهمیت داستان عشقی مان هنوز کم نشده ...بها می دهیم چون زیر همین ولایت از زیر بار مغول بیرون آمدیم ...آه که حریم آل علی(ع)خود بارگاهی ست که دست نامحرم به غلط تصور ویرانی اش را داشت وچه افتخاری که مدافعش باشیم که بر می گردد به تمام عشق هائی که داشته ایم و داریم و احترام به عشق ایرانی...

...

که البته باید دشمنانمان وقتی به توهین می خندند بقول هنرمند گرامی باید حال مارا بپرسند که چطوری ایرانی؟!که خود می دانند جوان ایرانی که به سن نیست همیشه پاسخی برای این سئوال دیوانه ها دارد : ...خوبم!فلانی!بفرمائید!

....




هشت:

ترومپ!

دیدمت خرم و خندان قدح باده بدست!

می دویدی که تو شاید به " ایران " برسی!


نه:

پراید:

ول کنید من هیچیم نیس!فقط یه کم عصبیم!

مامان بنز:

پسرم!تو سال 97 ...50 کیلو لاغر شدی!این طور ادامه بدی دیگه به جای پهباد باید بفروشنت!

پراید:

ول کنید بابا!جرات ندارین منو با فراری مقایسه کنین!شما دوتا که پدرو مادرم باشین به من می گین بیش فعال!

ننه خاور:

خدا بگم تورم رو چیکارکنه!از صب تا شبم می دوی 300 هزار تومنم در می اری به کجا میرسه؟!کلاسای لامبورگینی و پورشه!

بوگاتی:

جهنم!!!خدا تنت رو سالم کنه پرایدی عزیزم!





ده:

رهبرم ...

وفات عشق آل علی(ع) هرگز نیامده است ...

امروز عروج عشق علی(ع) تا خدای هست ...

یازده:

می دونم فردا شب وفاته!




دوازده:

به ما آموزش دادن توی ضمن خدمت که هرچقدر بچه ها به ما علاقه مند شدن ما سعی کنیم اصلا بهشون ابراز علاقه نکنیم !!!چونکه ممکنه ازبین شون بریم البته نه خدای نکرده بمیریم که البته مرگ هم حقه و امکتنش هست بلکه از مدرسه ای به مدرسه ی دیگه ای جا به جا بشیم و بچه ها دچار مشکل احساسی بشن!نه اینکه جسارت باشه من بخوام جایگاه خودم رو با سایر همکاران و یا حتی بالاتر از خودم مقایسه کنم ولی بعدها متوجه شدم جا به جائی خود حسن بزرگیه ...

...

تو بعضی جاها راحت رفتن یعنی بابا من چشم به اون صندلی مزایا موقعیت پول دم و دستگاه ندارم و خیلی جاها خودشون کارمنداشونو به این وضعیت میندازن مثل بانک ولی درهر دو صورت حتی توی مدرسه ها هم آدمائی هستن که هزار ساله یه جا هستن !جسارت نباشه دوست خودمن 22 ساله توی یه مدرسه است و توی یه مقطعه ولی الان من 21 ساله توی همه ی مقاطع و حتی توی اداره هم بودم!

کما اینکه درمهاجرت گشایشی هست طبق گفته ی خدا که نگو ...

حالا رسانه بیاد با حال ما فرق کنه مسائل اداری شم فرق کنه ...آدمی که بتونه از یه میز یه صندلی یه دوربین و یه نویسنده یه برند 25 ساله بسازه بره بورکینا فاسو بازم میتونه ...چون نشون داده که می تونه اینکه ما زار بزنیم بنظرتون این طور نیست که پیر شده . دیگه نمی تونه؟!یا بهش شک داریم؟!

می تونه چون با وجود همه ی مزایای فراوان خارجی ...یه چیزی تو داخل هست بنام بیننده ی ایرانی عاشق ...پس اجازه بدیم خودش مثل 25...30 سال پیش تصمیم بگیره و همه چی رو شاید دوباره از نو بسازه ...

" مدیونید فکر کنید عادل فردوسی پورو می گم ...اه یعنی چه ...من که اسم نبردم"!!!







" شهدای مدافع حرم روجشون شاد و یاد شون گرامی"





سیزده:

امروز ساعت شانزده و سی فیلم به وقت شام شبکه یک سیما

" پخش این  فیلم به ساعت 22 موکول شد به جای سریال شبانه لذت ببرید "


صحنه ای از فیلم به وقت شام به کارگردانی هنرمند محبوب آقای ابراهیم حاتمی کیا