یک:
درخدمت سلیمان چشمتان ...مورچه ام ...!
از جن و انس گذشته ام ...تا این مقام رسیده ام!
دو:
پاک نیستم !چون از همه گذشته ام تا تو!
این قضاوت بیگانه ی تو ست ...نارفیق!
سه:
بسیار اگرم مومن تو هستم ...خدای باش!
احساست نمی کنم ...درجهنمی که دورو برم هست!

چهار:
قدرتو را مانده تازمانی که بدانم ...
صدها هزار پای از تو پائین تر و پائین ...
پنج:
چاقوی تورا می بوسم ای ابراهیم!
من تااینجا بوده ام...بعد مرگم تو تا کجا هستی؟!
شش:
مزار شش گوشه ات را آمده است تا ببوسد ...
فرستادمش با هزار دعا ...دعا که برگردد!

هفت:
وپسر تنبل های کلاس بسیار مامانی بودند!درجلسه ی خواستگاری" جهت کت لت گفته شده"!کم مانده بود بروند بغل مادرشان و می گفتند:یا مامان یا هیچ کس!وما دخترهای دانشکده یواشکی تبانی کرده بودیم که بگوئیم یا خانه در لواسان یا طبقه ی پائین همین خانه!وبعد که مامانشان چشم قوره "غره" !می رفت ما می فهمیدیم  موفق شده ایم !!!و فردایش می دانستیم می خواهند چه بگویند؛!ما زودتر بین همه این حرف را انداخته بودیم که" مامانی اند "!!!والان هم خیلی هاشان به خاطر شرط ازدواج ما هنوز ازدواج نکرده اند!!!ودارند بازهم با مامانشان خواستگاری می روند!!!
" خوش می گذشت نه؟!!!"
هشت:
ترومپ!
تاپ مدل داری و خوشبخت شدی ...
ما نداریم و به ماها نمی دهند!!!
نه:
مامان بنز:
اش می خوریدیا حلیم؟
بوگاتی:
کوفته تبریزی!
پراید:
بوگاتی تو دیگه چرا؟
مامان بنز:
راس میگه!بیچاره تا حالا یه بارم حرف نزده!
پراید:
آخه این حرف زدنشم یه 200هزار تومنی آب می خوره!


ده:
رهبرم ...
به عشق آل علی (ع)بهشت درکشورماست ...
چه روزهایی که نمی دانیم و باعشق دربهشت ادامه می دهیم ...
یازده:
چیزی که درکشور ما کمی غریبه !این که نمی تونیم خودمونو جای طرف مقابل بذاریم!والبته خیلی کار سختیه ولی امکانش هست ...وتفاوت فرهنگی مون هم با بعضی جاهای دنیا سرهمین مطلبه !!!
" جدای از اینکه توقع داریم دنیا مارو بفهمه ولی مادنیا رو اصلا نمی فهمیم"!
ما واقعا وقتی برج ساز هستیم نمی تونیم خودمونو جای معلولین بذاریم ...وقتی شیرینی فروش هستیم نمی تونیم خودمونو جای بیماران قندی بذاریم ...وقتی دونده هستیم نمی تونیم مشکل دارها رو بیمارهارو درک کنیم ...بهر حال اگه خودمونو جای دیگران بذاریم نه تنها به کسب و کار خودمون رونق می دیم بلکه دل دیگرانم می خریم!
یه کم جای خودمونو همیشه و درهرحال که هستیم با طرف مقابلمون عوض کنیم دنیا عوض میشه ...دنیا ...
ببین چطوری می گم دنیا ...
قربون چشای سبز آبی سیاه مشکی میشی تون برم ...دوستون دارم ملت شزیف!
دوازده:
نمی دونم چرا هرکی منو اذیت میکنه قسمتش میشه بره کربلا؟
" اینو از حسودی گفتم جدی نگیرین"!
" جل الخالق"
سیزده:
ای یار چهارم از پنج تن آل عبا حسن(ع)...
که زیر پاهای شما گل افشانند فرشته ها ...
امضا بفرمائید اجازه ی وصل مان به دوست ...
دیدار حضرت حق!و کعبه و زیارت خانه ی خدا ...


چهارده:
این سفره هارو جدی نگیرین!وصف العیش نصف العیش!!!دیگه با دیابت وفشار بعله!