یک:
میدان عشق خالی و تنها یک اتوبوس پر!
همه دارند می روند ...قحطی عشق شد!
دو:
تن می دهم به شرط توو کار می کنم!
کمتراز دویست هزار بیت شعر بنویسم!تو می روی!...
سه:
بین خنده هات مرا فراموش نمی کنی ...
برای " لیلا ببین" تو دلم غش می رود!

چهار:
سخت است باور کنی که سرنوشت تو سرنوشت یوسف است!
درچاه مانده ای و ماه هست و خدای هم!!!
پنج:
می فروشمت به هیچ تا تو را ببرند!
بی دست و پای من!هیچ هم گران نبود؟
شش:
مزار شش گوشه ات به من توان ماندن می دهد ...
می مانم و انگار در وطن هیچ کس درانتظار من ...نیست!

هفت:
وکشتن کامپیوتر:
قبلا ها ویروس زیاد بود و دشمنان ویروس به جانت می انداختند تا اینکه ویروس کش آمد و اکنون معمولا کامپیوترها نمی میرند!
پسر تنبل های کلاس عاشق نشستن و تعمیر کامپیو ترها و امکان استخراج اطلاعات از آن ها هستند ...و شنیده ام چند تایشان آنقدر اطلاعات کسب کرده اند که دیگر فرد زنده محسوب نمی شوند!!!ودنیا درپی شان است که بکشدشان!حیف!کت لت مادر مارا نخورده می میرند !!!و حسرت به دلشان می ماند !هرچند ما هم هیچ وقت منتظر چنین لعباتی نبوده ایم!!!
هشت:
ترومپ!
داروهای نایاب کشور ما را نمی دهی؟
بعد می روی وبچه ها را می بوسی که بگویی بله!!!
نه:
مامان بنز:
استاد پراید می شود برای من و پدرتان چای بریزید ؟
پراید:
سماور خاموش بوده و هست!شما که از چای ساز چای نمی خورید ...با این حال برایتان می ریزم!
باباپژو:
فرزندم پراید دست به جیب من برده ای و چهارصد میلیان پول تویش را برداشته ای؟
بوگاتی:
وا!چرا اینطوری حرف می زنید؟
ننه خاور:
خانم مددی نوشت تموم شد چاپ شد فردا ملت بهمون می خندن!تازه خانم ها و آقایون ادبی صحبت می کنن!
بابا بیوک:
پراید!قاپونی باقلا!


ده:
رهبرم ...
صدای عشق پیچیده درگوشمان نمی رود ...
هر لحظه صدای الله اکبراست درسراسر جهان ...


یازده:
موهام به هم چسبیده بود و دندونهام سیاه سیاه بود!تو اتاق آی سی یو چند روز بیهوش بودم و انقدر تقلا کرده بودم که نگو!یه چیزی تو حلقم رفته بود یا اومده بود که دندون هامو سیاه کرده بود!تو خونه یه روز طول کشید تا بتونم بهم فشردگی موهامو بازکنم ولی نشد...
دوستم از قبل ها می اومد تو خونه و پیرایشم می کرد اصلا از جریان بیمارستان خوابیدن من اطلاعی نداشت ...یهو وقتی من و موهامو دید تعجب کرد ووقتی شنید یکساعت گریه کرد !مجبور شد موهامو قیچی کنه واز یه موی بلند و مشکی یه چیزی بسازه ...بعد این که اون رفت منم گریه کردم ...
فرداش رفتم یه آرایشگاه 400هزار تومن پول دادم و موهامو دکلره کردم و مدل بچگی هام کوتاه کردم و بلوند!
دیگه هرکی منو می دید گریه نمی کرد که هیچ !فکر می کرد چه خبر بوده!راستش غم اون روز منو دوستم سپیده رو کسی نفهمید !جریان چی بود؟
خیلی اتفاقا این جوریه نکه منظورم قدرت پول باشه نه!اصلا دردم یه چی دیگه بود!!!

بخش دوازده رو بعد اذان می نویسم
دعاگویتان هستم