یک:
برق چشمم بودی و رفتی ...
تاریک شد دنیای من ...بس کن بیا!!!
دو:
برای تو فرق داشت؟فرق وسط؟
یک عمر خورشید خانم بودم وتو ...هیچی نگفتی!!!
سه:
کفش های تورا خریدم ...تا با کفش های تو راه بروم ...
کج رفتم ...تا عزیزی گفت:...کفش های خودم بهتر بود!!!

چهار:
روزه ی چشم تورا داشتن عین مرگ است !
بیست سال است نگرفتم !چون عذر شرعی دارم!
پنج:
بوسم کن و تمام کن این داستان عشق!
مجنون چرا شدی؟که بگویند عقل داشت؟!!!
شش:
مزار شش گوشه ات بهار بهشتیان ...
آنقدرکه روزه اند و از چشمه ی بهشت ...سیراب می شوند ...


هفت:
ومی پرسند پسر تنبل های کلاس دیگر چه خصوصیاتی دارند؟
عرض کنم:قدشان بلند است و همه کامپیوتر سیار دارند و ماشین آخرین مدلشان را مثل یقه اسکی می پوشند ولی بحث که می افتد بیکارند و ازبابایشان پول تو جیبی می گیرند و درجامعه کار نیست و اوضاع خراب است ...
آخرهفته با دوستانشان یک طرفی می روند ...دیگر حوصله ی هیچی را ندارند و اهل ازدواج نیستند ولی محض روکم کنی از چند تا دختر دانشگاه خواستگاری کرده و ادامه نداده اند ...منتظرند بابایشان هفتاد ساله شود تا معافیت بگیرند و سرباز نشوند ویک واحد از خانه هایشان تکمیل شود تا مثل قناری بروند تویش بنشینند ...
خداانشالله همه ی مارا توفیق دهد!
هشت:
ترومپ!
این چه کارهای زشتی ست که می کنی ...
آبرویمان رفت !دفعه ی بعد حمایتت نمی کنیم!
نه:
مامان بنز:
کلوچه ی من !پراید من!قند عسلم!پسرم!پاشو بیا صبونه بخور!
پراید:
مامان با منی؟تا حالا تو عمرم یه بارم منو این طور صدا نزده بودی!میگفتی پررو لوس میشی!
مامان بنز:
از دیشب که پسر جک خانمو دیدم گفتم باید لاستیکای پرایدم ببوسم!
دستش کج!پاش کج!همینطورداشت با خودش حرف می زد راه می رفت!تازه هنوز تشکیل خونواده هم نداده!که اصلا به اون دختر می ده!سرکارم نمی ره !اصلا یه وضعی!
پراید:
مامان ازهمه مهمتر من از خونه فرار نکردم!
بابا پژو:
این آخری رو خوب اومدی !خوشم اومد!

ده:
رهبرم ...
روزه ی عشق نگه داشته ایم صد سال است ...
که دگر جز به آل علی (ع) دل ندهیم ...

یازده:
ماه رمضون امسال روهم دیدیم و باید خدارو شکر کنیم که یه سال دیگه به سالهای عمرمون اضافه شد و توفیق عبادت پیدا کردیم ...
یه نکته هست درمورد موسسات خیریه ...
بعضیاشون متاسفانه رفتارشون طوریه انگار مشتریشون هستی ...
حالا یه ماه یا چند ماه فرقی نمی کنه اگه به هردلیلی نتونی اقساط خیریه رو بدی انگار طلبکارتن ...یه جوری انگار خیانت و جنایت رو باهم کردی ...
برام اتفاق افتاده که می گم ...البته درسته اونا روی پول ما حساب کردن ولی ...
حدود بیست سالی میشه که با موسسه یکهریزک درتماس هستیم ...ولی نکته بارزشون تشکر و امتنان درهروضعیه ...تشکر از خلق خدارو تشکر از خدا می دونن ...من بیشتر قبض ها و کارتهاشونرو نگه داشتم ...هرچند الان سیستم ها همه کامپیوتری شده ...
من و امثال من قبض هارو که نمی خواهیم تو قبر ببریم ولی زیبایی کارت و طراحی شون و متنشون اشک شوق میاره ...یکی یه جایی که اصلا شما نمی دونید و نمی شناسید از شما تشکر می کنه ...درمورد مادرم باید بگم اون کارت پستالی که عید فرستاده میشه ...چنان خوشحالش می کنه که گفتنی نیست ...
خیلی از موسسات خیریه حتی جنبه ی تبلیغاتی براخودشونم ندارن ...ما که بدهکارشون نیستیم ...
خدا به اون بزرگی یه کار کوچولوی ماروهم فراموش نمیکنه ...همین بس اگه اعتقاد داریم ...
ولی صد بار میگم صدبار یعنی صدبار خوشحال میشیم که عشقمون به خلق خدا دو طرفه است ...
واونام مارو دوس دارن ...
نفروشیم آقا نفروشیم بهشت رو!که گناه بزرگیه که اگه یکی داد تحویلش بگیریم و اگه ندادهیچی ...
خیلیا تو این مملکت جوری از زندگی شون گذشتن که دیگه بهشت رو رد کردن ...
آقای خیریه پول نداده رو تحقیر نکن ...
با تکر از خیریه کهریزک و عواملش ...ندیدیمتون ولی دمتون گرم ...
آقا نفروش!
" من الله توفیق"