یک:
دست تو از موی من کوتاه شد...
موی من کوتاه شد ...کوتاه شد ...تا به قد دست تو ...!
دو:
آتش بیداد تو ...بی داد می کرد ...
آن ستم ...که سرد سردسرد  شد ...احساس من !
سه:
پیدا می شوی از لا به لای شعر با کلاه نمدی ...
با لباس مردان قدیم ...دستار بسته!و شمشیر در کمر!
که:
جرات نمی کنم بگویم دوستت دارم یا نه!
همین طور باید ادامه بدهم ...
به زندگی ...
یا تو یا هیچ کس!!!

چهار:
ربط داشت واو واو حرف تو توی دلم ...
ربط می داد ی تمام جمله هایت را به من!
پنج:
از توی کمد رفته بودند پیراهن هایت با تو مسافرت ...
یک قلم کمربند مانده بود !
شروع کردم به تنبیه...
باید می زدم آن " خودی" که" بی خود " تنهای تنها مانده بود!!!
شش:
مزار شش گوشه ات رفیق بود با دل بیچاره ی من ...
هزار چاره کرد و چاره هاش ...به دردم خورد ...

هفت:
و واکمن چه بود؟
یک وسیله ی قشنگ صورتی خوشگل بود یا رنگ های دیگر که بعضی دختران خوش تیپ دانشگاه داشتند برای ضبط صدای استاد !و اوستاد ها ناز می کردند که صدای مارا ضبط نکنید!!!وبعد پسرهای تنبل کلاس جلوی واکمن مرتب از ائستاد سئوال می پرسیدند تا صدایشان توی واکمن ضبط شود ...!توی کلاس ماکه این طوری بود!و پسر تنبلهای کلاس بعدا رفتند خودشان خریدند و هی پز می دادند و می خواستند حال دخترها و اوستاد را یکجا بگیرند ...
هشت:
ترومپ!
آن قلم بازکردنت ...
آن قلم بستن ات ...یک ساعت!
ما از این نمایش ها بسیاردیده ایم ...تند باش!!!
نه:
مامان بنز:
پراید یه بسته شکلات از سر کوچه بخر بیار می خایم بریم عیادت!
پراید:
عیادت کی ؟فندق خانم زائیده!
بوگاتی:
فندق خانم کیه؟ما مگه خودرو نیستیم تا حالا با آجیلم رابطه داشتیم؟
بابا بیوک:
دخترم فندق خانم عمع ی منه!
بوگاتی:
چی؟عمه تون هنوز زنده است؟
بابا بیوک:
بله!زنده اس!اسمشم رولز رویسه!خدابیامرز شوهرش بهش می گفت فندق!
پراید:
بوگاتی جان من الان بهت بگم فندق یاد هتلای امارات نمی افتی؟
مامان بنز:
پراید تو نیائی ها!آبرمون می ره !باید زیرت جک بذاریم !خودمون می ریم!

ده:
رهبرم ...
درسخت ترین شرایط هم گفته ایم " یا علی" (ع)...
چرا نباید حالا بگوئیم که: دست دشمنان پیداست ...

یازده:
گره از آبروی دنیا باز کن ...مهدی جان(ع)...
دست های تو فقط می توانند ...مهدی جان(ع)...

دوازده:
وقتی جهان هنوز در آتش جنگ جهانی دوم می سوخت ...
سیاستمداران جهان چرچیل روزولت و استالین درهمین شهر تهران داشتند قهوه می خوردند و جهان را بین خود تقسیم می کردند ...
تهران پل پیروزی بود ...
حالا باید چهره های آن زمان را با چهره های امروز مقایسه کنیم ؟
نه!!!
باید گوشه ای از تاریخ زنده شود به نام قحطی در ایران!؟
جابه جایی پول های ایران و تغذیه ی ارتش های فاتح؟
50 سال دیگر ...بیست سال دیگر هم درتهران اتفاق نخواهد افتاد!بعضی کشورها می خواهند تاریخ آینده را هم بخرند ...ولی نمی شود!گذشته را هم بیایند بخرند باز هم نمی شود!
کمی ذهن تاریخی خودمان را بگردیم آینده را پیدا می کنیم ...سر کشورمان که کچل نیست!!!
سیزده:
دوستان گرامی من این جارا بدون در نظر گرفتن مقیاس ها درست کرده ام هیچ گاه یک تا صد یک تا هزار و هیچ چی نیستم ...آن ور قضاوت هایی هستم که سلیقه ای است !یکی می پسنددو دیگری نه!...خود خودم هستم و از جایی نمی رسد که مدیون باشم ...
همین الان پاک شوم کتاب هایم هست که شما می توانید داشته باشید ...
دوستتان دارم ...ودعایتان می کنم ...
s.layla  madadi

برخی عکس های مشهور ...