یک:
درباز بود و بی هوا نسیم وارد شد ...
پرده ها دلشان ریخت ...وگل هایشان از حال رفتند ...
دو:
اگر تصور جنابعالی این است که فریب خورده ام ...
" نمی سوزم"!
یک روز شمارا دیدم و عنقریب فکر کردم خدائید!
که ...درنهایت اللهی شکر که ...نبودید!
سه:
دریا روی لب های صدف آواره بود ...
بوسه می چیدش ولی " بانو " که لب ها وا نکرد !!!


چهار:
خردورزی کردیم و همراه خریدیم و سودها کردیم !...
از سال 75 عاشق همیم ولی کارمان خردورزی ست!!!
پنج:
ای دریاچه ی شور ...ای سیاهی مطلق ...ای رقیب خزر !
من غرق می شوم ...لطفا شورتر ...شورتر...شورتر!!!
شش:
مزار شش گوشه ات جگرم را خرید به جرعه ی آبی ...
من داستان تو به که گویم ...که آب جرعه ای میلیارد سال اشک است !


هفت:
...: سلام خانم " ن" چه عجب از این طرفها؟
----:اومدم تعقیب!
....:تعقیب؟ تعقیب کی ؟ ساسی مانکن؟!!!
__: اینجارو معرفی کردن!خدارو شکر شمائین!این کیه می آد برا من فش می نویسه؟
....: وا مگه ما پلیسیم؟اشتباه نیومدید؟
__: نه! نمی دونم نه می دونم!یه ذره بگردین آی دی شو برام پیدا کنین " می گم براتون"
...:بفرمائید: آه آه آه آی دی فلانی رو می خاین چیکار؟
__: ای وای!فک کردم آقای نفس کش ...مهندس نفتن!اینکه بقال سر کوچه ی خودمونه!
...: حالا می خاید چیکار؟ بکشیمش ...بدبختش کنیم ...بزنیمش؟ چی؟
__: هیچی! بابا!فردا تو شهر چو می فته ما و امثال ما ضعیف کشیم!
..............................................................
شنوندگان محترم این دیالوگ ها گوشه ای از فیلم محترم " ربوده شده" نیست!
این دیالوگ ها از تخیل نگارنده تراوش کرده وواقعیت حقیقی ندارد!
نگران نباشید دیگر دوران پارتی بازی ها از بین رفته و هکرها هرچقدر بدجنس و قوی باشند ...
زیر قدرت با نفوذ ....."   " آها نباید بگم؟ ....هیچ اند!!!

هشت:
ترومپ!
کشتی مرا و کشتی امثال من هنوز ...
درفکر زنده بودن خود ...انتقام داریم !!!
نه:
مامان بنز:
پراید جان!کیف منو می آری؟
پراید:
مامان کدوم کیف؟ اونی که یوروهاتو می ذاری؟
مامان بنز:
تو از کجا می دونی؟ من کیف یوروهام جداست؟
پراید:
خوب خودت داشتی به فخری خانم می گفتی !
مامان بنز:
نه ! کیف پول تو منو بیار!
ناگهان پورشه:
مامان دون!این چقد سنگینه...ملدیم!
پراید:
آره پسرم!یورو که به تومن تبدیل میشه ...وزن کیف سه برابر میشه!
مامان بنز:
خدا قوت!


ده:
رهبرم ...
عشق خریدنی نیست و ما بی هزینه عاشقیم ...
آن عشق که از چشمه ی ولایت علی (ع) بجوشد...
با کدام پول و کدام معامله؟...

یازده:
درواقع توی دوران دانشجوئی از اول تا آخر ش نمی گم دانش آموزی که اونم بله ...پول می دیم تا اطلاعات نو بخریم ...وکاردان و کارشناس بشیم و بعد در مراحل بعدی پول می دیم تا کارشناس ارشد و دکترا بشیم ...
قدیما می گفتن عالم بی عمل مثل زنبور بی عسل !حالا این همه خریدیم با اضافه موبایل + تلگرام کل کشور !!!قربون قدهمه تون با این همه کارشناسی کجا می خایم بریم؟
یه آقایی آبدارچی جائی که ما بودیم بودن یعنی چایی می خوردیما ...یه روز خودم دیدم قوری چائی رو آوردن تو دسشوئی شستن به این بهانه که دهانه ی چاهک اونجا گشاده و خرده چائی ها قشنگ و تمیز می رن و هیچی نمونه!بعد کارشناس چی بودن املاک!یواش یواش داشتم از همه ی ما کپی شناسنامه به بهانه ی وام می گرفتن ...نگو ایشون کارشناس وامم بودن!
بعد از اینکه از محیط کار ما تشریف بردن... یه جا دیدمشون فک کردم رئیس اونجا شدن ...
پیرهن یقه سه سانتی کت و شلوار هاکو پیان ...هی ! از دور می گفتم قیافه ی این آقا چقد آشناست ...
ای بابا ! کارشناس چای خودمون بودن!!!

.................................................
متشکرم از همه تون ..کتاب بی شمس امروز به دستم رسید ممنون از چاپ و انتشارات فرهوش
صفحه آرای محترم آقای رضا کاوه ...طراح جلد محترم آقای جمال سرور سندان و  زحمات سر کار خانم ناهید ایران شاهی ناظر فنی کتاب قبلا اطلاعات کتاب رو چاپ کردم چون می دونم خوراک یه عده... دورو بر خودمه!
دوباره دارم شعرهای اینجارو با گزینش در بلاگفا می نویسم باشد که دیگه کمتر باهم دعوا کنیم !