یک:
موقع بوسیدن گیسوی تو ...چشم من در خواب رفت ...
خواب از چشمم نرفت از عشق تو ...." دیگر "!
دو:
کلاس برتر چشمت ...درخماری ...
وای از چشم درشتم !...
که می خواست چشمت را بنوشد!...
سه:
بیرون از کاسه ی سرم دنیا جریان داشت ...
داشتم پودر می شدم از تمامی جسد خویش!...
وتو هنوز داشتی با بهار! عشق بازی می کردی!!!


چهار:
به رنگ قهوه ای چشمت اررادت داشتم ...
موقع خوردن هر قهوه ام ...از جا بر می خاستم...!
پنج:
سرم پر بود از انقلاب قلبم ...
کشته بودند دیکتاتوری مثل تو را سلول هایم ...
وتیر می کشید سینه ام ...!
شش:
مزار شش گوشه ات یکی نیست درجهان؟...
یکی بیاید و تک نبودن تورا به من عاشق تابت کند ...


هفت:
نبود و خانه ساکت بود وپنجره ها باز بود و من تنها ...
می خواستم کار ی بکنم تا تمام عطرش را داشته باشم ...رفتم سراغ کمد لباس ها ...مرتب و تمیز توی کمد آویزان بودند ...مثل بلاتکلیفی!...
رفتم سراغ کشو همه چی مرتب بود ...لباس های زیر!...
یادم آمد !...
رفتم سراغ سبد رخت چرک ها !...
دستم را انداختم ویک جفت جوراب را پیدا کردم ...اشکم در آمد!...بوئیدمش ...!
خیلی تمیز بود و بی بوتر از ج.راب های پدرم!بود ...اول دلم نیامد بشورمش!ولی بعد بردمش دست شویی و شروع کردم به شستن ...
هربار که چنگ می زدمش بوی مایع دستشوی بیشتر می آمد و اشک هایم بیشتر!!!
هشت:
یادت باشد که دنیا بی ترس ارزش ندارد ...
اگر از ما بترسی ...خیلی ارزش ها یادت می آید!
نه:
آقای دکتر:
ایشون دچار شوک شدن ! از لباشون پیداست!
مامان بنز:
اه آقای دکتر!بگید سپر!لب چیه؟
پراید:
مامان جان!آقای دکتر می گن چن جلسه باید زیر برق باشن !
مامان بنز:
بیا اینور ببینم!آقای دکتر آقای دکتر!
پراید:
مامان چرا باور نمی کنی باباپژودچار شوک شده!
مامان بنز:
خوب می شی پژو جون!منم دی شب " بی ام دبلیو"ی جدید از دور همی می بردم !اونم تو صد سالگی همین جوری می شدم!ولش کنید...بی ان دبلیو رو تحویل بگیره خودش خوب میشه!
بابا پژو:
ددددددددددستت در نکنه .....مممممممم هران ممممممدیری!



ده:
رهبرم ...
سراغ معجزه نمی رویم !...چراکه معجزه هرروز اتفاق می افتد ...
برای ملتی که عاشق مهدی (ع) ست ...

یازده:
یعنی یه زمونی بود که موبایل نبود و اینا !پسرا نامه می نوشتنا ...نامه!از اون نامه هایی که تو قابوسنامه هم نبود!
مردا کل شعرای حافظ و بقیه ی شعرا رو از بر بودن!" پدر خود من و برادرام یه شعرایی بلد بودن ما اصلا نمی دونستیم اینارو کی گفته"!!!
اما زمان حال که دوره ی کامپیوتر و موبایله ...ادبیات دیگه به چه دردی می خوره؟
" قبلنا دخترام معنی شعرارو می دونستن!!!"
رفته بودیم یه مهمونی پسر بچه ها ترانه هارو می خوندن بعد نمی فهمیدن ...هی می دویدن جلو دخترا بهشون می گفتن: دیوونه !!!
فقط مدل گفتنشون یه طوری بود که آدم می فهمید ...اینا دارن اون ترانه رو باز خوونی می کنن!
" جل الخالق ما چی بشیم؟"!!!