یک:
کوه درد می کشید و فرهاد تیشه می زد!...
ای عشق درک تو سخت نیست ...سنگ هم فهمید!...
دو:
ضمن خدمت گذراندیم به جنابعالی ...ولی هنوز ...
درک خدمت ما ...نگران می کند شما؟...
سه:
لیلی کمر بسته بود به کشتن مجنون ...
نمرد آن و نمرد این و نمرد عشق !...داستان شد همگی !


چهار:
وچقدر باران مودب بود ...!
قبلا حال هوارا می گرفت و بعد ...
مردم می فهمیدند باید با چتر به خیابان بیایند و...
درانتها اگر حال داست می بارید و ...
اگر نداشت می رفت ترکیه!!!
پنج:
در خدمتگزاری شما کندیم پوست لب!...
از بس که به دندان گزیده ایم ...تا حرف خوب خوب بیاید زبان ما!!!
شش:
مزار شش گوشه ات یا حسین (ع) منزه است ...
وهیچ کس را توان اثبات نیست ...ناپاکی و قدرت طلبی ...


هفت:
از روی ریل پاشد و بربری اش را هم برد!کاملا به آن لطیفه ی قدیمی وارد بود که ..." طرف با بربر ی اش روی ریل خوابیده بود تا از گرسنگی نمیرد !!!" ...خندید و ادامه داد .
روی ریل می رفت اهواز ...
یه خودروی پاخرین مدل و خانه ی شیکش در تهران فکر کرد ...
مدام از خودش فیلم و سلفی می گرفت و می فرستاد !خدایا !آخر کدام دختر عاقلی چنین شرطی می گذاشت : در امتداد خط راه آهن پیاده بیا تا اهواز تا باهم ازدواج کنیم ...
آخر ازدواج با فلانی انقدر مهم بود؟ به تصویرش نگاه کرد و خندید ...چقدرهم زشت بود!!!
ولی عشق که به این چیزها نگاه نمی کند ...فردابود که داستانش در تمام فضای مجازی و غیر مجازی بپیچد ...خوب بپیچد مگر چه اشکالی دارد؟...
یک گاز گنده به بربری تازه خورد ...قرار بود " ف" هر 12 ساعت پیدایش کند و برایش خوراکی بیاورد !
فالوورهم که می توانست جمع کند ...
ولی دیدن چشم های بهت زده و نمکی " ح " برایش اهمیت بیتری داشت ...
" آه عشق "!!!
....................
هشت:
ترومپ!
گله ی گاو گوسفند اگر در یو اس ات بسیار است ...
بفرست که برعکس درایران لازم !...
نه:
مامان بنز:
پراید مگه نبینمت !جیگر تو در می آرم ! الان داری می ری دوبی ؟
پراید:
مامان ج.ن! الان تو فرودگاهیم!بعد سیزده انشالله تهرانیم!
مامان بنز:
اومدی تهران خونه ی منو کردی " یامیلو پامیلو" بعد بابات و مامان بزرگ و بابا بزرگتو خل و چل کردی رفتی؟برگرد ببینم!
پراید:
مامان به خدا در آمد خوبه! دوتا دختر خوشگل استخدام کن ...کارما رو انجام بده تا ما بیائیم!
مامان بنز:
آره جون خودت !اونم با بابائی که تو داری ؟
پژو:
چمه؟آدم به این جنتلمنی!


ده:
رهبرم ...
قفل های بزرگی به کار ملت ایران زدند وما ...
از کودکی به کلید سازی و نهراسیدن از دیوارها ...مشهوریم!...




یازده:
فضای مجازی به بعضیا جرات کاذب داده و این جرات کاذب یعنی عبور کردن از تمامی مرزها!حالا ادب که چه عرض کنم ! بعضیا رفتن تو کار خراب کردن و ریختن به همو کشتن بعضیای دیگه ...
اصلا م فک نمی کنیم اگه برای یه نو جون یه اتفاقاتی بیفته ممکنه ناراحتی شو چه جوری بروز بده ...خدای نکرده مرگ خود خواسته و اینها ...
بعد یه اتفاقی میفته مثلا کلا تلگرامو یعنی وسیله  شونو می بندن اونم از کجا از مبدا معلوم میشه کلی ادم جونشون به جون این وسیله بسته بوده ...
آقاجان این کارو که بادیگران میکنی چرا با خودت کردی!!!دنیا که فقط این نیست!
بعد همه سرکاسبی با تلگرام صداشون در می اد ...قربونتون یعنی فقط همین؟
نه بابا !!!چه حیف! اون داستانایی که می شنویم!...یعنی جدا .....


دوازده:
دوستون دارم چون می دونم شماهم می گم ...
دیگه چه انگیزه ای بغیر شما منو می کشون اینجا ؟....