یک:
دوجان بودیم و هریک درتن خود ...
به عشق هم ...درون زندگی خوشبخت بودیم ...
دو:
و چرخید آسمان و روز شد ...و آفتاب برآمد ...
وآه از آن غصه ها که ...درشب تیره خورده بودیم ...
سه:
روی فرش خون انارریخت و چاقو بالا آورد ...
آن خشم خفته را که ...چرا دست های من؟!!!

چهار:
سنگ فریاد می زد و دست و پایش نبود ...
برای فرار از زیر بار سیل ...
پنج:
خفته بودی حافظا زیر سایه ی شاخه نبات ...
بیدار نکردند تورا فرشتگان پارسی گوی ...
شش:
مزار شش گوشه ات قدم در قدم سرخ است ...
اه یا ثارالله ...هنوز در نبردی با یزیدیان ...

هفت:
موی برکندم و مویه کنان زار زدم ...
که اگر عشق مرا بردید ...کنارش جای نیست؟...
هشت:
ترومپ!ما جلوه ی حقیم و حق مظلوم است ...
تا دایرهی دنیا بگردد و ظالم فنا شود!
نه:
پرادی:
مامان؟مامان بنز خودم؟مامان؟
ننه خاوراز آشپزخانه:
نیست!
پراید:
چرا؟دیشب که تموم شد !
ننه خاور:
چرا تموم شد !خانم رفتن آلمان برا خرید لژیو نر!
پراید:
ننه خاور...واقعا مادرم عقلشو از دس داده؟
ننه خاور:
نه پسرم!تازه عاقل شده می خاد از امتیازاتش استفاده کنه!
باباپژو:
پراید متاسفم !ولی من و مادرت ازهم جداشدیم!
حداقل برای یه مدتی..میشه که تو دیگه اینجا نیای ؟
پراید:
پس تیبا کو؟بابا پشیمون میشی!آخه چرا زندگیمونو اینجوری کردی ؟
بابا پژو:
مگه تو نکردی؟بعد همه چی درس شد؟
پراید:
بابا من از شما 25 سال کو چیکترم !
بابا بیوک:
پراید:
برو آلمان دنبال مادرت!از طرف بوگاتی که راحت میتونی بری!
پراید:
پس این طور!

ده:
رهبرم ..
همین تحمل است که سخت است و ماهمه داریم ...
که سختی ها زیر سایه ی ولایت شما ...اندک است ...

یازده:
از زمان بوق شاه می دونستیم که تهران روی گسله ..بعد جالبه قشنگ رفتیم مهر و امضا گرفتیم رو گسله خونه بسازیم ...اونم مقاوم دربرابرچن ریشتر؟
.....................................................
نزدیک به ده سال پیش ترکیه زلزله اومد 9 ریشتر و کل یک شهر ویرا ن شد چون دقیقا همین اتفاق میدونم !ولی ...اونجام افتاده بود ...
.....................................................
جالبه تو بعضی کشورا که نمی خام اسم ببرم اگه می خواستن از شهری به پایتخت برن باید مجوز یا اجازه کتبی می گرفتن!!!با ذکر دلیل !!!
................................................
حالا خونه دمب کوه ساختیم 22 میلیارد تومن!که با این پول میتونیم خونه ی تام کروزو ده بار بخریم!
کجا؟دمب کوه!که اگه قدرت خدا نباشه یه سنگ به این درشتی بیاد بیفته روش...متریال داخلش که هیچی !کلا دیگه یه قرونم نمی ارزه!
...................................................
این کارارو کی کرده ...خودمون!به خاطر چی؟نمی دونیم!حالا دلمون نمی آد تهران و قشنگی هاشرو که جزو ده شهر اول جهانه ترک کنیم!
یکی میگه:تو شهرستانا امکانات پزشکی کمه!یکی میگه کلاس نیست!یکی میگه مردم فضولن!!!
آقا جان بگو معتاد هوای تهرونم تمومش کن!
از دماغ و دهن م دارم با منو اکسید کربن حال می کنم!والسلام!
یعنی تهران اندازه ی یه قلیونم نیس!
......................................................
"حالا ارتباط این پارا گرافا با هم چیه ؟آی کیوتون رو عشقه"
"مخلص ملت "
.........................................

دوازده:

یه کتاب معرفی می کنم از آنتوان موشتوری"نه مشتری و نه موش طوری"
به نام جامعه شناسی مخاطب در حوزه فرهنگی و هنری ...ترجمه حسین میرزایی نشر نی:
"اولیویه دونا و دونی کن یو"درسال 1990 بعد از طرح مفهوم معاشرت مخاطب چهار نوع تفریح بیرون از منزل را مشخص می کنند:
...بیرون رفتن های پایه ای :رستوران و سینما"!!!"
بیرون بردن بچه ها:شهربازی هایی که ارزش جامعه پذیری دارند "!!!"
بازدید از نوع هنرهای زیبا:موزه ها...نمایشگاه ها از نوع نخبه گرایانه"!!!"
بیرون رفتن ها برای دیدن نمایش های زنده :که به طور استثنائی و غیر نخبه گرایانه هستند"!!!"

...............................................................
فدای ملتی که داریم ...با حوصله و مهربون ...ازاینکه قدماتون رو چشم منه ...تشکر