عکس های زیر عکس هایی هستند که یه دانشجوی سیاسی بنده خدا باید بخونه ...یادش بخیر استادایی که واسه ی یه ترم برای یه درس ده تاشونومعرفی می کردن!بقیه ی استاداکتابشونرو نتونستم پیداکنم ...باتشکر از زحماتشون


یک:
روی تو حساب کرده بودم از عشق ...
رفتی و تمام حساب هایم صفرشد ...
دو:
مثل نوزادی که تازه بدنیا آمده بود ...
تورا لمس می کردم ...
واز لمس تو ...
احساس پنج گانه ی من شکل می گرفت ...
روی دست های دنیا معلق ...
تا آغوشی که نا شناخته بود ...
مثل مادرم بودی ...
چه حیف!
که توهم مثل او ...
بعدها مرا تکه تکه در کیسه های زباله ...جابه جا کردی !!!
سه:
بردباریم تمام شد و فریاد کشیدم به جهنم!
هرجاکه می روی دردنیای مرا سفت ...ببند!!!


چهار:
وروی دوش کلاس بالاترها ...
نمی رفتم ...
چون پراید داشتم و سبیل نداشتم و کیفم چرم نبود!
تو آمدی و دریک لحظه من صاحب دنیا شدم ...
ورفتم روی دوش کلاس بالاترها ...
تا درححالیکه تو عشقم بودی ...
با دیگری ازدواج کنم!!!!
پنج:
روی دیوار سنگی دل تو ...
کنده ام حرف حرف عشق خودم ...
من عاشق همیشه فرهادم!
به گواهی تاریخ مصرف تیشه!
شش:
مزار شش گوشه ات ...یک گوشه دارد کنار قلب من ...
که جای صدهزار جگر گوشه ی تو است یارب یارقیه(س)...

هفت:
بیندازم بیرون و کل جهان را بخر ...
اصلا می روم ماه ...مثل انوشه ی انصاری !!!
هشت:
ترومپ!اگر تفرقه بیندازی و حکومت کنی ...
تازه در عصر ویکتوریا به تو می گویند :پولتیک من!
نه:
پرستار:
می تونید بچه هارو ببرید نفری یه دقه مادربزرگشون رو ببینن!
بوگاتی:
لا مبورگینی و پورشه یکی یکی برید مامان بزرگتونو ببینید!
لامبورگینی و پورشه:
ما نمی لیم!مامان بزلگ ترسناکه!
پراید:
خانم چرا بچه هارو آوردی؟
دکتر:
سلام حال عمومی خانم بنز بهتر شده...چرا ایشون به این وضع افتادن؟
پراید:
150000هزار یورو شمارو شوهرتون یه جا بالا بکشه چه حالی پیدا می کنید ؟بعد چهل پنجاه سال زندگی بفهمید شوهرتون به مال و منالتون نظر داشته چه حالی پیدا می کنید؟
بابا پژو:
پراید برو خونه!دیگه ام نیا!تو اصل ماجرارو نمی دونی....
ننه خاور:
من بگم؟پراید مامانت فک کرد  ماجرای تو لو رفته!
بوگاتی:
پراید باز چه ماجرایی؟
پراید:
به خدا نمی دونم !
ننه خاور:
پراید مامانت تورو ازآلمان آورده ...اسم پدرتم ماکه!همین!
پراید:
چی؟یعنی بابا پژو پدرمن نیست!
بابا پژو:
اینطور نیس!یه نفر همیشه تهدید می کرد که این ماجرارو به تو می گه!ما نمی دونستیم ...اون همیشه با تلفن!
بوگاتی:
پراید!پرایییییییییید !پراااااااااااااااااااید!
دکتر:
یعنی آبروی بیمارستان منم بردیدبرید بیرون!

ده:
رهبرم ...
غصه دارنیستم و پاکترین جوانان دنیا ...
جوان ایرانی ست ..
که افتخار می کنیم ...زیر سایه ی ولایت شما ...میلیونند...

یازده:
مکالمه ی دو نفر که از ابتدای زندگی "طرفدار متعصب"بوده اند ...
اولی:
بزنم عکس شبه رو نالدو رو تو اتاقت پاره کنم؟
دومی:
تو کی هستی؟من واقعیا ...واقعی میزبان اقای پروین بودم!
اولی:
برو!یه بار آقا یپروین اومده رستوران تون انگار چیکار کردی!
دومی:
ازش انضا گرفتم می فهمی؟اصلا هرکی ...هرکی می آد ازش امضا می گیرم!
اولی:
اگه راس می گی ...امضای کی روش و عادل فردوسی پورو بیار ببینم!
دومی:
می دونستم !بیا قشنگ چهار چشمی ببین !
اولی:
بده!آها!چارنا خط از روش ون رد شد!پاره ام شدن!
دومی:
برو تواتاقت با رنگ قرمز ...کل پوسترای زردت رو که یکی یه میلیون برات آب خورده بود ...رنگ دیوار کردم!
دوساعت بعد:"اورژانس"
خانم...مواظب شون باشید ما ازبس اومدیم خونه تون خسته شدیم!
....................................................
یادش بخیر تو دوران ما کیف سامسونیت عجب چیزی بود ...
هرکی داشت مهندس بود ...آقا بود تو خواستگارا سربود ...
ولی الان ؟
ملاکا عوض شده !مخصوصا تو خودرو !تعجب می کنم چرا دهه پنجاهیا و شصتیا چیزی راجع به کیف سامسونیت نمی نویسن
جل الخالق!
....................................................
ممنون از سرویس های ایرانی مثل پارسی جو و یوز و غیره که زحمت می کشن و خیلا با نویسنده هاو بلاگرا ازطریق اونا با فضای مجازی آشنا میشن ...دمتون گرم ...عزت زیاد

ببخشید که بعضی وقتا جای میم ونون رو بد تایپ می کنم...