یک :
در آمد اشکم و دیدی نپرسیدی ...ولی حالم ...
چه حالی بدتر از این حال ...که اشک آید به بد حالی!!!
دو:
روی شانه های درخت ...پاهای کوچک...ما...
می رفت تا صورت ماه !
برای چیدن میوه ها ...
بوسه می آمد باران را ...
و لب های ما نرسیده ...تشنه بود!
سه:
روی برف می چرخید پوتین پلاستیکی ...
و یخ می زد سر انگشتان پاهامان!
کلاسم دختری بود موی مشکی با دماغی سرخ ...
که آتش می زدم !صدبار میان نیمکت هامان !...

چهار:
وادبیات یکروز سرم دادکشید و دادکشید و دادکشید !
فکر کرد حالا دوتا نوشته ام می ترسم ...
فکر کرد دو تا نوشته ام لابد فردا می شوم صمد بهرنگی !
فکر کرد دوران ماقبل تاریخ است که نوشته هایم را یواشکی پشت در دانشگاه بفروشند!
فکر کرد می ترسم و می روم پشت یه بابایی پنهان می شوم و به خاطر چینش جمله ها که بعضی ها به آن می گویند کلمه بازی مثل بعضی شاعرها به غلط کردن می افتم!
نیفتادم!
دنیای این وازه ها تلخ بود و اگر برای من نبود برای کی بود؟
هرچند برای همه است اماچه کسی می تواند جلو بیاید ...بفرماید!
و ادبیات دارد ادامه می دهد و با فلسفه قهر می کند و ادامه می دهد و صد هزار صدا توی سرم است و قرص نیست که نخورده باشم !
وهیچ و هیچ خاکی خدا نکند که برسر امثال من باشد!!


پنج:
بین یوسف و موهای سرخ هیچ ارتباط نبود؟
منی که رنگ نکردم!به آتشش سوختم!
شش:
مزار شش گوشه ات یا حسین (ع)مراکه بخواهد...
چنان بیایم و بوست کنم که ماه بخواهد!
هفت:
طفلک گذاشت و رفت که هرکه عین ماه بود ...
یک شب بیشتر در سپیدی روز زندگی من ...دوام نداشت !

هشت:
ترومپ!بهم بزن ...بهم بزن و وقت تلف نکن ...
که تا سال دیگر دنیا دست کیست ...خدا می داند!
نه:
مامان بنز:
پژو دلم برا خانواده ام تو آلمان تنگ شده ...یادته من تو جوونی تو سریال کبرا اا نقش مهمی داشتم!
باباپژو:
عزیزم!می خاستی بعد دو سال کار سخت بازنشسته بشی که من این امکانو بهت دادم!
مامان بنزک
مگه تو چیکاره بودی ؟یه طرفدار !انقدر گل آوردی و بردی که من خامت شدم!
بابا پژو:
بیا بلیط ...بیل بریم فرانکفورت خانواده تو ببین!
مامان بنز:
من قسم خوردم دیگه از اونا جداشم!
باباپژو:
میدونی اون بیچاره ها تورو دوس دارن؟
مامان بنز:
بیخود!منودادن بهیه فرانسوس کچل!
باباپژو:
اصلا صب کن ببینم...ما اینجا برای چی زندگی می کنیم؟
مامان بنز:
برا عشق و حال لابد!
باباپژو:
بهتره دهنمونوببندیم!
ننه خاور:
نمی خام دخالت کنم !ولی یه درصدم بدید که شاید ما شمارو توایران مونتاژکرده باشیم درب داغونا!
بیچاره بابا بیوکتون!

ده:
رهبرم ...
نگران بودم و دیدم که خدایاور ماست ...
یاوری که درسخت ترین حال ...قلبی بخشیده به ما به نام علی (ع)

یازده:
نوشته ی زیر کمی پیچیده است !!!
..................................................
من یه سری اسم رو اصلا دوسشون ندارم!
من مونشن گلاد باخ رو دوس ندارم !بعد یه سری اسمو دوس دارم مثل تهمینه ..
حالا گزارشگر داره دادمی زنه مونشن گلاد باخ من دارم با حرص ظرف می شورم!
می گه تهمینه من دارم شعر می نویسم و انگار تهمینه با گرز بالاسرمه!
بعد می بینم این اسما کلا هیچ کدوم تو زندگی من تاثیری ندارن !
................................................
امروز شخصا از صدای رادیو و اخبار باون صدای دیدی دیدی دیدیدیدی دید!راحت بودم ...از راننده ای که منو رسوند متشکرم!یه سی دی از ترانه های محسن یگانه بود ...سالها بود نشنیده بودم ...با صدای آروم گذاشت ...حالم خوب شد وروز خوبی داشتم ...
از مونشن گلاد باخ و اینام خبر ی نبود!
چم.م با انرژی مثبت رفتم سرکار که نگو ...ممنون آقای راننده ...که بازحمت صبح اول صبح کار می کنید با سن بالای هفتاد!

نموندی پیشم

عیب نداره تنها میشــــــم

دوباره عاشقت نمیشم

منم دیوونه میشـــــم

یادته دیشب

زدی آتیشــــــم

کارات با تیشه زد به ریشم

تو جنست سنگی و من شیشم

یادته گفتی،میمونی پیشم

نگفتی بعدِ تو چی میشم

هه

دیوونه میشم

خسته میشم

از آدما فراری میشم

زود عصبی میشم

هه

بخند به ریشم

♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫

یادته دیشب

زدی آتیشم

هنوز تو خستگیشم

نباید بات قاطی شم

نه آدم نمیشم

میخوام دوباره باشی پیشم

آواره میشم بری …

دیوونه میشم

یادته گفتی،میمونی پیشم

نگفتی بعدِ تو چی میشم

هه

دیوونه میشم

خسته میشم

از آدما فراری میشم

زود عصبی میشم

هه

بخند به ریشم

♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫

ترانه ی دیونه از مهدی احمد وند