یک:

یک کوزه جای من است توی خاک ...

برمی گردم جای یک درخت ...از کوزه خاک!

دو:

وطن ندارد عشق و این بی وطن خوش است ...

رفته است گذرنامه گرفته است ...قلب من!

سه:

غریب بودم . از تو کتک خوردم . بعد عاشقت شدم!

ولی ...

"ببخش""

یکروز در حواس پرتی خود!تورازدم ...به جرم بی عشقی !!!


چهار:

ناراحتم از دست تو که مرا نمی شناسی اما ...

درغیبت من ...

جای خدا قضاوتم می کنی ...

پنج:

مویت را جویدی و دندانت دگر نبود ...

من موی سپید کردم با عادت بدت!

شش:

مزار شش گوشه ات را می خرم به دو اسم :

رقیه و زهرا (سلام الله علیهما)ندارند رقیبی ...

........................................................................

حوصله هفت و هشت و نه رو ندارم !!!

................................................................

ده:

رهبرم ...

اگر بشود اسمش را گذاشت شانس ولی اقبال است ...

زیستن در یک زمان با حضرت عالی تان ....


یازده:

یعنی امروز دوتا مسئله یقدمی چطور بگم دوتا خاطره یقدیمی بی ربط و با ربط جلو چشن اومد اینم بگم که من اینطوریم!!!

یاد م اومد کارگاه تئاتر آقای مرزبان که زمان ما پخش می شد جمعه ها از شبکه دو و آقای علیرضا اوسیوند که حالا خودشون یکی از وزنه های بازیگری هستن ...اون موقع هنرجو بودن .چقدر برای ما جالب بود !

"حالا دنبال سن نویسنده بگردید ...تا ..."

دو:

بعد یه چی یادم اومد از دومی مهمتر گفتم خدانگه داره اونی رو که اسم چس فیل رو به پف فیل تغییر داد !

قربون مرامش!بچه بودیم بابابامون می رفتیم شهربازی جلو کیوسک پف فیل فروشی وا میستادیم یه قرم می دادیم می گفتیم :باباجون چس فیل برامون می خری؟!!!!نه!باببا دلمون چس فیل می خاد!!!

سه:

قبلنا موهای پسرارو تیغ نمی زدن؟

یعنی نمی تراشیدن؟!

الان یه جوری شده که بعضی ا شون رو آدم می بینه با دخترا اشتباه می گیره اگه بالای سر در مدرسه شونو نبینه!

"شیپیش هستا"از ما گفتن!!!