چقدر تا جوانی من راه مانده از برعکس !

که بیایم تو پسندی و عشق من باشی...

دو:

شاید له ات کنم ...شاید بشکنم!

تا درمیان جمع بفهمی که از "هیج"بالا نمی روی !!!

سه:

بنیان عشق ما ...روی شعر می لغزید ...

از وقتی ننو شتم!پای دلم شکست!


چهار:

چرا مرد عشق تو نباشم ؟

که درزنی ...

موی سبیل خود نمی توان به پیمان کشید و رفت!!!

پنج:

می گفتند تولستوی و عده ای تابع مکتب رنج اند ...

شخصیت ها درونشان رنج می کشند و انقدر حال می کنند تا بمیرند !

من نویسندگان قرن 19 و 20 را می خواندم و درزمان ما این مد بود ...تا اینکه چارلز دیکنز را آوردند تلویزیون !!!

از کجا می دانستیم ...شاید یک سوهان کوچک زنگ خورده می توانست زندگی یک زندانی را نجات داده و او اموالش را به نام ما کند؟

"نمی بینید ما چقدر تاثیر گرفتیم ...بعد ازدهه ی هفتاد شمسی دنبال قاضی شدن و وکالت و پزشکی بودیم واینها هیچ ربطی به ادبیاتی که می خواندیم ومی دیدیم ...نداشت!!!

شش:

مزار شش گوشه ات را برده ام تاقلب اروپا...

ان جا که اعتقادش بازگشت به هزار نفر دیگر...


هفت:

بالغ شد قلبم و رگهای من گرفت ...

از بس قند تو ...توی شریان های دست داشت...

هشت:

ترامپ چقدر می زنی و می رقصی عربی...

عاقبت گود کمر می گیری ...مراقب باش!!!

نه:

پراید:

مامان بنز !من از زنون طلاق بگیرم ...بعد خودم بیام ایران تو ناراحت میشی؟

مامان بنز:

بله!چرا ناراحت نشم!تو خونه یمن دیگه جا نداری!

پراید:

می رم بابو گاتی آشتی کنم!!!

مامان بنز:

واسه چی؟

پراید:

آخه..تیبا م داره با هیوندای بهم می زنه!

مامان بنز:

چی؟از اینجا رفتی اونجا زندگی اونارم خراب کردی؟

پراید:

به ماچه!خودشون مشکلات دارن!

مامان بنز:

وای وای وای ....

ننه خاور:

کول باشیما!کیشی بیر باخ گور نه اولوپ؟

بابا بیوک:

بیا دستشو بگیریم ...این بار دیگه بنزی سکته کرد!!!


ده:

رهبرم ...

اگر از شما بنویسیم ...کم است خدا می داند ...

که غم های ما به ولایت شما کم شد ...

اگر خوب بدانیم ...


یازده:

باید لاغر شد جدی می گم!

توی چاقی ...حق نداری کم خون بای ...حق نداری لاجون باشی ...حق نداری مریض شی...حق نداری خوشحال باشی...تمام ارزش هاو توانائی هات می ره زیر سئوال ...حق نداری غذای بیرون بخوری ...حق نداری خوشگل باشی ...خق نداری از دهان نفس بکشی ...حق نداری استخدام شی...حق نداری در مورد مرض ات خرف بزنی ...حق نداری ازدواج مناسب داشته باشی...حق نداری وسط هال بخوابی ...حق نداری یه دل سیربخوابی ...حق نداری با بچه ها تا سر کوجه بری ...حق نداری گریه و زاری کنی "چون قوی هستی"

حق نداری در مورد ناهار شام اظهارنطر کنی ...

درکل در جامعه چاقی رو با قوی بودن اشتباه می گیرن ...

در انتها فقط یه حس داری"جوون موندی و مهربون هستی "

چون در این مورد آخر با خرس مقایسه می شی!!!

..............................................................

هفته نیروی انتظامی رو به این جامعه ی بزرگ تبریک می گم ...پدر مرحوم منم از نیروهای شریف انتظامی بودن ...

امیدوارم همیشه انرژی مثبت داشته باشن و زندگی خوبی داشته باشن 

....................................................................................

به خصوص پلیس فتا...

.............................................................................

شعر تیتر از علیرضا قزوه