یک:
تالار قلب تو ...شام عروسی...
من مرغ زرشک پلو ...!یکی از فدائیان ...
دو:
بین عاشق های غریب شهر تهران ...
من درآزادی ...
عکس گرفتم ...
بعدها عکس را بهتر دیدم ...
کیک و ساندیس ام ...
روی چمن دیده می شد ...
سه:
بهانه ام برای نیامدن ...شلوغی شهر ...
جدی!
در ازدحام عشق ...
با بی دلی خود!
چه کنم؟!!!
چهار:
یوسف !کنارخیابان دستفروش شد!!!
از بس که زلیخاها !در مغازه اش دنبال عشق بودند!!!
پنج:
عباس (س)مرد و خدای دیگر نداشت ...!!!
در بحبو حه ی کربلا ...
برادری کنار حسین(ع)...تا در فداکاری نمونه شود!!!
شش:
مزار شش گوشه ات را سلام یا امام حسین (ع)...
تا اربعین تو ...می دوم برسم به کربلا "یا حسین"(ع)...
هفت:
چشام و بستم تا یک کم خیال کنم!اما نشد!همه چی واقعی بود...
...:چن سالته؟اوووووچقد جوون موندی؟وا!مگه شوهرم به این خوبی میشه؟...
بعد بیهوش شدم!
به هوش که اومدم یواش یواش درد تو جوونم پیچید ...
شوهرم اومد و دستامو گرفت...هذیون می گفتم و داد می کشیدم ...بردنم اتاق ...
پس اون همه فوکو!اون همه درس و درس و درس !شاگرد اولی ! به چه دردم خورد؟وقتی توی آخرین لحظه ی قبل عمل به اون سختی ...تو مجلس خاله زنکی بودم!!!
هشت:
ترامپ !بد ترین نفرین برای ظالم این است ...
که گرفتار نادان در حکومت شود ...باور کن!!!
نه:
مامان بنز:
پراید باید زندونی ام بکشه زنون!
زنون:
یعنی چی/هم پول بدین هم زندونی؟
ننه خاور:
عقلت نمی رسه؟ورداشتی تلفن کردی بدو به من حمله شده ...که شوهرت یه رب زوتر بیاد دنبالت ...شوهرت خلاف اومده یه بچه رم کشته ...
زنون:
به من چه؟خوب حامله ام نمی تونم واسم!
مامان بنز:
شکمت گنده اس!
بابا پزو:
خدا منو شفا داد تا بالاسر خونواده ام واسم !
زنون:
بوگاتی کو؟
مامان بنز:
رفته با خونواده بچه مقتول حرف بزنه!
زنون:
چی؟
ده:
رهبرم ...
چنان که بگذرد از ذهن دشمن خیال تلخ ...
ما منتظر امر شمائیم ...
به شیرینی شیرین اطاعت
یازده:
خوبه امروز جین پوشیده بودم!
رفتم لباس گرم بخرم برای دوشس خونه!
مغازه دار یه سویی شرت خیلی شیک جین اورد و گفت:
مال ...و خلاصه هزار داشتان ...
حوصله نداشتم گفتمما از بچه گی جین می پوشیدیم!!!
انقدر زبون ریخت تا خریدمش!دوشس ام خیلی خوشش اومد ...
یاد اون روزا بخیر که حق نداشتیم جین بپوشیم !!!
راستی می دونستید "شلوار جین "چقدر برای بانوان بده؟
حتی النقدور نباید پوشید؟به خصوص بانوان شاغل؟اصلا شلوار تنگ کلا خوب نیس!!!ولی جین وحشتناکه!!!
........................................................
آها راستی متن تیتر شعری از مرحوم حسین پناهی
