یک:

برده ای از من سرمایه ام ...بی تو فقیر می مانم ...

فقر می پوشم دیگر...دانای من  ...اصل سرمایه تو بودی...

دو:

نوش جانت ...آن غم پررنگ ختی سیاه رنگ ...

من مرده ام ...

و تو تازه فهمی ده ای عشق را ...

روی برگه ی اعلامیه ...

چطور بخوانی !!!

سه:

می خواهم پشت درهای وجود تو ...

با خویش تنها باشم ...

و منتظر به اینکه تو کی درهای 

لمس انتظار مرا باز می کنی ...

"حتی شاید هرگز"!!!


سه:

فرشته های ابی زده ام روی پیراهن سفید تو ...

توی تاکسی کسی انقدر عطر ارزان قیمت می زند؟!!!

چهار:

تنگم مثل باربی توی پوست خود...تا تو به گشادی سایز 65

دوستم داشته باشی ...

پنج:

صورتم سوخته است و از راه دور خورشید به نظر می آیم ...

جنس تو عشق را هم این طور دورا دور می پرستیده است !!!


شش:

مزار شش گوشه ات پیام داشت و می شنیدم من ...

رقیه ها اگر از دست هم بروند ...خدا خداست...

هفت:

میان هفته به یاد تو مهدی (ع)هستیم ...

مگر که انتظار اول و آخر دارد؟...


هشت:

واقعا ترامپ چه فکر کرده ای که ژن سفید ..

هزاران خنگ مثل تو داشته و دارد!!!

نه:

پراید:

بابا نمی دونی چقد رخوشحالم گه حالت خوب شده!!!بو گاتی انقدر برات دعا می کرد ...اصلا بابا یه چیزی اگه آدم بودی!موهات می ریخت ...خوبه که ماشینی !!!

ننه خاور:

پژو !چراراستشو نمی گی به بچه هات که بچه دار نمی شدی هردو رو از پرورشگاه گرفتی !!!

پراید:

چی؟!!!یعنی من پدرو مادر پولدار داشتم !تا حالا به نمی گفتید؟من که اخلاق شما رو می دونم از سر انسانیت به بچه ی مردم کمک نمی کنید!!!

مامان بنز:

ننه خاور ...پژو تازه دوساعته از بیمارستان اومده !آخه چرا با این بیجنبه شوخی می کنی؟

پراید:

برو نامادری!تا حالا چند بار منو از خونه بیرون کردی وووتو نبودی منو با دیپلم فرستادی سربازی ...منتظر نشدی تو کنکو ربرا لیسانس قبول شم!

یالله بوگاتی تو اینستا گرام دنبال مامان و بابام بگردیم ..حتما میلیاردرن!

بوگاتی با خمیازه:

اره!شایدم چشم تیبا رو در اوردیم یه دفه اقامت امریکارم گرفتیم!!!

بابا پژو:

تو خودرویی!حالانه؟بیا بریم ازمایش دی ان ای...

پراید:

من از ازمایش خون می ترسم!

ننه خاور:

خوددانی به هرحال از ارث محرومی!!!


ده:

رهبرم ...

به آشفتگی شهر اعتقاد ندارم ...

به آرامشی که در کلام ...روحانی ...شما هست ...


یازده:

دست هایش را بالا برد و ارام جلو آمد ...

مرد سیاه پوش اول سرش را تکان داد و مرد سیاه پوش دوم با جدیت تمام اسلحه اش را تکان داد ...

جلو آمد خیلی جلو مرد سیاه پوش دوم تمام بدنش را تفتیش بدنی کرد ...هیچی نداشت ...حتی یک ناخن گیر !

مرد سیاه پوش اول خندید و به مرد سیاه پوش دوم اشاره کرد که یعنی بیاید جلو و هنوز خونسرد بود ...

یکهو داد زد:

ای ابلهای کثیف یعنی هنوز منو نمی شناسید ؟

مرد سیاهپوش دوم با جدیت گفت:

نه!ما هنوز رئیس جدید خودمونم نمی شناسیم!!!

مرد سیاه پوش اول اخم کرد و مرد سیاه پوش دوم ادامه دا:نکنه ناهار آوردی؟

مرد با خونسردی گفت:

نه!حکم جدید آوردم!

ازاین به بعد شما دو نفر نگهبان باغ نیستید...شما نگهبان استخر هستید!!!

اینجارو هم خریدم !اسمم دون کورلئونه است می فهمید؟

مرد سیاه پوش اول سرش را تکان دا د و مرد سیاه پوش دوم اسلحه اش را چک کرد و بعد هردو در حالی که قر می دادند رفتند انتهای باغ برای نگهبانی استخر!!!

....................................................

اونی که ازش انتقاد نمیشه یا خوننده نداره یا عیب نداره یا اصلا وجود خارجی نداره ...

منظورم خودم نیستم ا ....کلا می گم !!!

........................................................

کلا صبوریتون رو درمورد خودم تحسین می کنم اهالی فضای مجازی!!!