یک:

بی خبر از تو ...درون قبر عکسم روی میزت ...

آی چرا هرروز نشانم می دهی با پز ؟

"که عشقم دکترای عشق بود"

دو:

کنده ام دست تو را ...از عکس می خندم ... به اوقات خوشم ...

می نویسم شعری از تو ...می سرایم دست کو؟...

سه:

مثل پروانه در سقوط خودم روی آتش ها ...

دوقطب شخصیت خویش را نظاره کنم !!!


چهار:

من شعرم !چه فرق که با چه بسوزانیم مخالف سخت ...

روی اجاق گاز یا کبریت سیگار بعد قهوه ی تلخ ...

پنج:

فروختم زندگیم را به شعر چشمانت ...

نمی ارزید ...خریدند چشمان ات را ...

شش:

مزار شش گوشه ات نوای تلخ نداشت ...

ولی جگر سوز ترین نسیم ها می وزید ش از سوی دمشق ...


هفت:

طلا می خرمت تا بفروشی به وقت درد...

خدارا شکر عزیزم!دردمن کلا از یادت رفت ...

هشت:

ترامپ رفت پشت بام کاخ سفید و فریاد زد :

لعنتی ها...من سفید پوست رئیس جمهورم !اوباما رفت!

نه:

باباپزو:

میگم بنزی...وصیت بکنم ؟یه وقت میمیرم پراید نادونی میکنه ها؟

مامان بنز:

دیگه چه نادونی ای ...با هیکل پرایدی رفته بوگاتی گرفته!

ننه خاور:

الهی قربونش برم بچه امو سه ساله داره تو این خونه زن داری می کنه ...دایی رضوانی هیولا ش با اون دم و دستگاه هنوز زن  نگرفته !!!

مامان بنز:

پژو!تو قبرتنت می لرزه ...صبرکم نکردی برا من یه آلونک اجاره کنی ...

ننه خاور:

وا!بنزی...پس مهریه ات پارکینگ ظفر چی شد؟مامان بنز:

ننه خاورجون!داریم کرایه اش رو ده نفری می خوریم ...بنزین باکی 50 هزار تومن می فهمی ؟پژو سرطان داره می فهمی؟

بابا بیوک:

بریم بشینیم کامبیز بادمجون !اللهیه رو ترک کنیم!!!بدیم اجاره شمام راحت برین ظفر!

ننه خاور:

بو گلینرین اللینن الله گرستمسین!!!


ده:

رهبرم ...

سوی چشم هایم رفته بود ...

به نور قلب شما ...

چشم های من شفا گرفت ...


یازده:

امروزا مد شده "همدیگه رو قضاوت نکنیم"..

ولی یه چی که منو خیلی ناراحت میکنه قضاوت نیست ..."بزرگیه"!!!چطور؟

تو هر جمعی هستی یه دفه چارتا پیدا می شن به عنوان "خود بزرگتر بینی "شرو می کنن به نصیحت به راه و چاه به کی ؟به توی عزیز...بعد میای راه پیشنهادی شون رو بری ...بعلت اینکه تخصص و مهارت لازم رو نداشتن با سر تشریف می بری تو چاه!!!

اقا خانم ...

اگه به هرعلتی بهت احترام میذارن دلیل دخالت شما تو زندگی مردم نمیشه ...باورکنید دوستان اینا همه جا هستن!تو محل کار تو اتو بوس تو تاکسی ...

خودمون باید بزرگترامون رو بشناسیم ...یه وقت میبینی یه بچه براثر تخصص یه چی حالیش میشه الان مامان من درمورد تبلت حالیش میشه یا بچه ام ؟!!!خوددانید نگو نگفتی ...زیادم تو هرجمعی خودمون رو دست کم نگیریم اینو جدی می گم...