یک:

دختر گمشده ی من ...میان سیب دلم پیداشد ...

از آن به بعد می خورم سیب و سیبو سیب...

که به یاد شیرینی آن می افتم !

دو:

درد مندانه به لب های تو خیره هستم ...

حکم اعدام مرا صادرکن با لبببببببببببخند!!!

سه:

چه باک تورا که من هزاران عاشق ...

دنبال خودم بیاورم تا دل تو.....


چهار:

تن به خاک نمی دهم و تو دنبال منی ...

ای به ظاهر فرشته ی مرگ ...سینه چاک مردواره!!!

پنج:

بیدارکردی عشق مرا و بخشیده ای عشق دگر...

ای داستان پربخشش و امید "امیر"

شش:

مزار شش گوشه ات پراست از عاشقان ولایت ...

ماهم عاشقیم ...وقت زیارت یک گوشه از مزار شما ...افتخارماست ...


هفت:

دخترهای قدیم:

...وا چطور پا می شدید صب ساعت 6 بعد اذان و کوچه هارو جارو می کردی ما بودیم نمی کردیم ...

وا چطور رخت چرکارم می شستید ماکه نمی شوریم ...

وا مامان دانشگاهم دیر شد ناهار چی داریم بذار ...شاید به شرکتم سر بزنم ...

وا مریم کلاس خیاطی نمی ری؟من دیپلم خیاطی و آرایشگری و منجوق دوزی و پولک دوزی و کوبلن دوزی ام رو هم گرفتم ...

وا دیگه وقت رفتنه !فقط دکتر مامان !

دخترهای جدید :

ایول !فردا مدرسه ها به دلیل آلودگی تعطیله عصرم کلاس کنکور تشکیل نمیشه ...با بچه های گروه بریم ...

یوهو!ورژن چند؟

هنوز ساسی گوش می دی ؟خاک!

مدل ایمبره درست کن حالشو ببر!

مامان تو چطور دیپلم هیچی نگرفتی ...مامان ستاره دیپلم همه چی داره حالا آبرو شو قالب هاشور زده ...من بدبخت باید 300هزار تومن بدم !

مامان ولکن !چقدر آشپزی ؟بدبخت!نفری 50بهمون بدی سلطونی زندگی می کنیم !!!

بابا!فدای سرت !منوببخش ! فک کن من الان مرده بودم!موقع شیربها یه دونه صفرشو می گیرم میدم بهت !!!

سیکس پک...یه همچی چیزی !!!

نه بابا!من مانتو دکمه داربپوشم !!!

هشت:

ترامپ نمی روی ازخاطرم ازبس که شیطان رجیم ...

به جرم همدستی با خود او را می آورد مقابل چشمم!!!

نه:

به دلیل مهمانی پرشکوه از دواج فرد ناگفته ی ماجراهای پراید "تیبا خانم و سرورخودروهای شهر تهران هیونداخان شاسی بلند "امروز از نوشتن خاطرات خودروهای پرطرفدار پرایدی و اینها معذورم ...

خدا همه ی دختران عاقل را خوشبخت کند انشالله...


ده:

سلطان شهرهای ایران ...امام رضا (ع)

نشسته ایم کنار حضرت عبد العظیم و یاد خاطره ها ...

یازده:

رهبرم ...دوستت دارم و دوست داشتن مردان بزرگ نعمت اشت ...

آن جا که حس پدرانه ...یک کشور بزرگ را امن می کند ...

دوازده :

20 ساله با دخترام ...قربون تک تک شون برم ...هم قدیم هم جدید چه فرقی میکنه کی باشم و کجا باشم ...خودشون می دونن که چقدر بهشون ارادت دارم ...


بفرمایید اینم یکی ازاونایی که حسودی دخترارو می کنه ...

یااز حق و حقوق دخترا خیلی خبر داره یا می خواد بگه بله ..."ازاین حسودا کم نیستن"