یک:

سایه ات را نگیر ای خورشید ...

که من از تاریکی دنیا"دستم"از آسمان کوتاه است ...

دو:

کسی باورنداشت عشق مرا ...حتی خودت ...

نوشته بودی که من هنوز دردوره ی خود پرستی آواره ام ...

سه:

روح درپیکر ...کجا رود بی اجازه ی تو ...

می کوبد آنقدر به پیکر خویش تا بیابد و یکی شود ...


چهار:

چقدر زحمت بی چشمی تو را بکشم ای یوسف ...

زندان تاریک است و تو چشم دیدن مرانداری ..."صد حیف"!

پنج:

نه شکنجه نداده ای باورکن ...قسم به خودت ...

کور و کر و لال شدن ...هیچ کدام از عشق تو نیست !!!

شش:

مزار شش گوشه ات را نبوسیده ام هنوز هزار ...

هر بار می شود قسمت من از تن تو یک بوسه ....


هفت:

باور کنید گل های سرخ هم به زبان امدند چرا؟

هرروز پشت در معطل تو باشند و بازنکنی چشم خود!!!

هشت:

آه ترامپ دعوت می شوم آن جا و سفارت تعطیل ...

چرا چرا چرا بابا وطنم عشق من است باورکن!!!

نه:

پراید:

بوگاتی رنگمو عوض کنم ؟از سفید بودن خودم متنفرم ...

بوگاتی :

چرا؟میترسی من تورو ازبین بقیه سفید پرایدا تشخیص ندم؟مگه شماره نداری؟خداروشکر چینی ام نیستی!!!

پراید:

حالا اگه مثلا آبی بودم بنفش بودم تو منو دوس نداشتی ؟....

بوگاتی:

من از نسل اون دخترام که همه چی رو سفید یخچالی دوس داشتن ودارن ...ببینم نکنه با بهانه من می خای با دختر خاله ات نامزد کنی ؟

پراید:

نه به...بابا یه چی گفتم ازبس تو خیابون صدام زدن سفید خسته شدم ...

بوگاتی :

تو آمریکا بودی خداتو شکر می کردی !!!


ده:

رهبرم ...

چه راه ها که می رساند مرا به تو ...

ایران و انقلاب و عشق کشورم ...

یازده:

یه جوری تو دنیا تکنولوژی داره به قدرتمند ترشدن انسان منتهی میشه مثلا لباس مرد عنکبوتی .

خودش اتفاقی بژن اش عوض میشه ولی تکنولوژی لباس اش رو جوری به تن اش فراهم می کنه که از دیوار راست راحت تر بالا بره ...

بابا رفتیم تلفن خریدیم سه ملیون یعنی تقریبا ....حقوق من ...که عکس عمه ی دوستمو تو عروسی تشخیص بدیم ؟

یا برای نامزدی با پسر فلانی کدوم؟

یه ذره همچین فردا بلند نشین یک کمربند ببندید از برج میلاد بیایید پایین !!!منظورم مثلا گفتن بود "نگو نگفتی"!!!