یک:

برخورد دو سنگ دل چه می شود؟!!!

رفتن از کنار نفر سوم که زمانی یکیشان عشق اش بوده است !!!

دو:

از کنار من برو ...من فقر آهن دارم !!!

آهم ربایی چون دل تو به خون من نمی چسبد !!!

سه:

مجنون !

تعطیلم از درس عشق تو چند روز ...

بعد پشت پنجره برای من کلاس تقویتی ...می گذاری ؟!!!


چهار:

یوسف اصلا گرسنه نبود تا عشق را فراموش کند ...

چون خدای در زندان خوراک زلیخا را حرام اعلام کرد !!!

پنج:

کلاهم را برداشتی و موی سر چک شد ...

البته نداشتم ...بد نشد ...

دوباره کلاه گذاشتی !!!

شش:

مزار شش گوشه ات را جان فدای یا حسین (ع)...

من جان خود را فدای عشق نواده ی تو بکنم ...یا حسین (ع)؟


هفت:

تو خیلی بلدی ...اونقدر بلدی بلدی بلدی بلدی ...که نگو ...چون تو همه چی رو فهمیدی !!!

اصلا تو می دونی باید چه کار بکنی ....می خای زمان بهت بدم برای هرنفر 5 دقیقه !!!

البته که ده سال ام زمان کمیه !!!

هشت:

ترامپ اخبار سی ان ان نگا کرد ...

خداییش وضع دنیارو خراب کرد !!!

نه:

پراید:

مامان منو می بری کلاس فن بیان ؟!!!

مامان بنز:

عزیزم تو خودرویی !نمی خاد حرف بزنی ...دهن ات روببند مسافرکشی کن !!!همین.

پراید:

مامان بوگاتی گفته بگو:کشتم شپش شپش کش شش پارا!!!

مامان بنز:

اه!من سی سال تو این مملکت دارم زحمت می کشم بلد نیستم !بوگاتی دوروزه چطور بلده؟!!!


ده:

یه سئوال دارم :

اگه از سال هفتاد به این ور یعنی از بیست و شش سال قبل هر خانواده ی ساکن تهرانی بدون در نظر گرفتن اموات ...بیست فرزند به دنیا می آورد ...

جمعیت تهران الان به مرز تقریبی پانزده میلیون نفر و به عرض تقریبی کشور فرانسه ...در خود ایران می شد ؟!!!