یک:

نفس بگیر اگر ارزشی ندارم من ...

که ارزشم همان نفس کشیدنم ...درهوای پاک تو بود...

دو:

چقدر در زمان حال ...حال من از خوشی تو بود؟...

زدی به چشمه ی حال من و ...حال من رفت به آینده...

سه:

درون چشم تو پر بود ...از فتنه ی من ...

رفته بودم به خشم تا آینده ...بیدار نمی شدی ...


چهار:

مهدی (ع)...تنمان درگذر به اینده است ...

سرباز توایم که زنده ایم ...وعشق تو جاودانه خواهد بود ...

پنج:

بکش که حفظ وطن کشت مرا ای دشمن ...

ایستاده مرده ام ...

تا هموطنم درخواب ...

ادامه دهد راه بیداری ...

شش:

مزار شش گوشه ات تسلیم دشمنان نمی شود ...

ما زنده ایم به عشق تو حسین(ع)...

باورمان ...جاودانه است ...


هفت:

شعور سیاسی دارم و کسی نمی تواند این شعور سیاسی را ازمن بگیرد ...جدای از زندگی در هر کشوری دنیای مدرن و شهر نشینی ظرفیت دیدگاه هایی را به من می دهد تا با اختیار و شعور خود دست به انتخاب بزنیم ...

به کسی اجازه نمی دهم که به شعور من بخندد ...

چون من با جدیت به عنوان شهروند بسوی قرن 15 شمسی می روم وباید آگاه باشم که هرنوع تغییری برای قرن آینده تاثیر گذار خواهد بود ...


هشت:

ترامپ گول خورد و رفت به سمت جنگ در آینده !!!

حتی خیال هم نمی کرد که در جنگ گاهی کشور پیروز ...درمانده است !!!

نه:

پراید:

مامان ...مامان ...مدرسه مون پول خواسته داری بدی ؟!!!

مامان بنز:

واللا مردیم !!!حتما از راه طرح هم می خای بری ؟!!!


ده:

اصلا نمی دونم خدا چرا بعضی ا رو خنده رو آفریده ...بعضی ام انگار که جام زهرمارو یواش یواش تا آخر عمر دارن می خورن ...

بابا عزیزم ...یاد بگیر لبخند بزنی ...لبخند سنت رسول خدا (ص)بوده ...از پشت بوم رو سرش بد بختی می ریختن بازم می خندیده  ...تا اینکه کل مردم بهش به آرامش درونیش به او ن سکینه قلبیش ایمان می ارن ...

زندگی تلخه ...

ولی لبخند یعنی اینکه اجتماع و طرف مقابلت ...هیچ گناهی ندارن !!!

یازده :

کوچه هارا گشتم و پای من هنوز تخلیه نیست ...

از آن غم بزرگ که تو دادی ...

پای من شهر است !!!

دوازده:

اگه پندی هست اولش برا خودمه ...به خودت نگیر ...

مخلصم ...