یک:
وقتی می آیم ...توسفرکرده ای ...
وازتو یک خانه مانده است ...
می شود مهربانی دست های تو باشد ...بماند...
خانه داریم !!!...
دو:
آن میوه بهشتی که خورده ایم درراه تو ...آیا همه مریم ایم ؟!
پس مائده های بهشت چیست؟...درراه بهشت هستیم و تو به یاد ما ...
سه:
بوسه ی من با اشک آمیخته است ...ببخش...
نمی توانم اینجا که می رسم ...شادی ام را "هم"همراه بیاورم !!!
چهار:
صحبت از یاد تو بود ...ملیونی آمده ایم ...
شاید فردای زمان "که عشق به فریادمان رسد "میلیاردها شویم !






پنج:
گویا خلاف به عرضتان رسیده است ...
مابه زمستان نرسیده ایم و کربلا مثل بهار است "اربعین"...
شش:
مزار شش گوشه ات ...جام بود و لب می طلبید ...
ما مست نیستیم مگر به عشق تو پای برهنه بدیدارنیامده باشیم !!!
هفت:
شده ام خیال بد تو ...کابوس ...خواب بد...
آن قدر به فکر شیعه کشی بوده ای که این همه شیعه یک جا ندیده ای !!!
هشت:
داشتی می کشتی خاطره هارا ...تمام دفتر شعرهایم خیس میان باغچه می لرزید ...
و بنزین بود که می ریختی و ناسزا ...
آمدم ...هنوز روی قاب در ایستاده بودم ...
که خندیدی و گفتی :داشتم تجدید خاطره می کردم با جوانی ها ...
نه:
بچه بنز :
بابابابا !اجازه می دی با دوستم پراید بریم دربند!!!
بابای بنز:
چی گفتی ؟میخای یه پراید دیگه رو هم بدبخت کنی ؟...
این چه کاریه یاد گرفتی ؟میذاری طرف سبقت بگیره و شاخ بهشاخ شه ...نه نمی ذارم!!!
ده:
اربعین است و ما ازهمه جا مانده ایم ...
فردا مردم با بوی بهشت می آیند و ما جا مانده ایم ...
فردا همه می گویند خوش به حال شان و ما جا مانده ایم ...
باید برای بال شکسته ی خودمان دعا کنیم ...