یک :
غصه بزرگ بودو ...دریک چاله جا نمی شد ...
آنقدر زمین را کندند ...که از آن سوی افتاد به دامن ماه !!!
دو:
کبوتر در کبوتر خانه ...بال می زد ...و پرهاپر می شدند ...
کبوتر باز...کفتر باز ...درخیال خود می پرید روی "ویل چیر "!.
سه :
بیدادکن ...ستم تو برای من ...رواست ...
"عشق کرده ام از نگاه تو"...بکش که حق با توست ...!
چهار:
پنگوئن ها با بدن چربشان سرمارا تحمل می آورند وبعد می پرند داخل اقیانوس وروی یخ ها ..
غلت می زنند و هزارویک فیلم و کارتون می بینیم که یکی شان "هپی فیت " است ...
همیشه مجبور نیستیم که حتما و بالاخره فیلم یا انیمیشن بسازیم ...
صبرکنیم دنیا عوض شود و رایانه ها و گرافیک بچه ها بهتر شود و این ها ...بعد یک سفر تا قطب برویم
و از چهارتا موجود بی خاصیت بدرد نخور در چرخه ی حیات نواحی گرمسیر یک کارتن نه کارتون
بسازیم !!!
پنج:
دیدارتو ...بوی یاس می دهد "یا حسین (ع)"
آغشته ایم بهشت را ...به سینه "یا حسین (ع)"
شش:
به عشق ببند یک سیم بشو "گراهام بل "!
قدیم ها که بیسیم نبود این همه حرف ناگفته!!!
هفت :
دردم اگر دریا بود ...خشک می شد و کویر ...
آنقدر درخشیده ای که نابینایم ...تو خورشیدی بالای سرم!!!
هشت :
پای برهنه ...دویدم که بازکنم دررا ...
ای وای ...باز یارهمسایه آمد ومن ....تصور کردم تو درمی زنی !!!
نه :
خانم بنز:
ای وای !کوچه رو اشتباه اومدم ...می گم همه دارن نگام می کنن ؟پس جی پی آر اس چی ؟
آها ...اینجا ...ای وای تابرسم که دیر میشه؟آهای آقای پراید ...آقای پراید طرح دارین؟
آقای پراید :
جونم چی می گی ...طرح می خوای یا طرح دار؟
خانم بنز:
این آدرسو کیک رو می برین تا ولی عصر ؟
آقای پراید :
قابل شمارو نداره ...60000 هزار تومن ...
خانم بنز:
چی ؟ازکجا بیارم ؟
آقای پراید :
اولا گیجی دوما بلد نیستی رو خودت کارکنی اصلا سوما می ترسی چهارما آرم طرح بع این گنده گی رو روی خودت نمی بینی پنجما فرق بین طرح و طرحدارو نمی دونی ششمانمی فهمی بنز با پراید وسط مهمونی عقد اونم کیک که دیر میشه و اینا یعنی چی ؟هفتماارزش این همه پول رو نمی فهمی
هشتما کجا می ری؟گم نشی ....
ده:
روزی را خدای می رساند نه اینکه بنشینیم و منتظر باشیم که خود می دانیم .ولی بخت با بعضی ها یار نیست ...ازیک جا شروع می شود وبعد می جودشان و بالا می رود ...
حاضر نیستیم حرف همدیگررا گوش کنیم ...تمام فقرای خیابان و کوچه بدند و سود جو وهمه دروغگویند و مریض و معتاد ...چه کارکنیم که انقدر سنگدل نباشیم ...نمی دانم ...
فقط این را می دانم که درس خوانده ایم که مفید باشیم ...و همه همین را می خواهیم ...
این همه آمارو ارقام تلویزیون واین که فلانی و فلانی و فلانی مقصر است و شاید فلان سازمان و اختلاس به چه درد ما می خورد بماند بین خودشان ...
دنبال طرح و راه حلی بگردیم ...تا مشکلات جامعه حل شود ...
"چراکه در یک جامعه اسلامی و موفق و امنی مثل ما ...همه باید روپوش هم باشیم نه جامه در "
...........................
یازده :
کاش درمانم فقط هوای کثیف تو بود ...!
می کشیدم نفس آخرو میمردم در جوانی ها....!!!
دوازده:
....................ممنون!