یک :
تنفس سلول های تنهایی...ازطریق پنجره بود ...
شکست دیوارو فرو رفت پنجره ...سلول هایش را فروخت ...آسمان!!!
دو:
توی دماغ تو چراغ ؟!یا اسارتگاه !!!
برای آزادی این غضروف کج....هزارمیلیون جراح زیبایی!!!
سه:
عروسی دوابروی تو ...روی پیشانی من بود ...
چه آغوشی ...ندانستم ...که چشمانت کجا افتاد؟!!!
چهار:
بین راه ...دریا بود ...یک گوشه افتاده ...
فکرکردی فرش است ...گفتی جمع اش کن ببریم!!!
پنج:
فکرکنارتو نشسته بود ...مثل نسیم ...
زمستان شدی و برف...طوفانی شد!!!
شش:
الحمدالله که بدست تو گرفتارشدم !!!
مهدی (ع)...دیگرچه انتظار از عشق دو عالم ...
هفت :
بی صدا خندیدن من ....ورشکستت کرد دندان!!!
می نوشتی با مدادت درد!می جویدی چوب مغزش را !!!
هشت :
بگذار زنجیر دلم ...پاره شود ...من استوار...
چون ارتشم درپای تو ...مهدی بیا ...مهدی بیا(ع)...
نه:
آقای بنز:
عزیزم !پاشو ...ببین دوتا رینگ اسپورت داری!!!...دوتا پارکینگ کنارهم داریم !!!...
قراره تاسرعین بریم ...پاشو !!!
آقای مکانیک :
ببخشید عزیزم !اینجا دیگه آخرش بود ...رفت گورستان ماشین ها!!!...ولی خوب شد تورو ندید!!!
برای یه مرد سخته ببینه !یه یدک کشه نه!!؟
ده:
آرزوهام ...من و خدا...:
خدایا ...اگه کسی پیداشه تو جشنواره ها ی معتبر یا جای دیگه یا اصلا تو همین شرکت های شوینده
...وشامپو درایران و بتونه واقعا بتونه ریشه ی شپش رو بکنه ...
من براش روزی حداقل یه بار سوره ی یوسف رو می خونم و یه ختم قرآن برای پدرش ...
چون من فرهنگی بضاعتم همینه...
قسمت دوم :
خدایا اگه کسی پیداشه ازشرکت های الکترونیکی که برای یه مدرسه ی فاقد تجهیزات خنک کننده
اسپانسر شه ...من می دونم و اون ...چون داره دل بچه هارو خنک می کنه ...
بچه هایی که یه جاببینن یه مهندسایی دارن برای اونا کارمیکنن...چی میشن ...
برای اونام روزی یه ختم صلوات می فرستیم ...
"ان الله سمیع علیم "....