یک:
محل تولد یک پروانه ...پیله است ...
پیله کرده بودی ...که بمیرم...خدا پروانه کم نداشت؟
دو:
عشق قدیم تو...هنوز زندانی ست ؟...
قلبش را خریده ام !...فدیه اش عشق جدید!...
سه:
دریای سیاه پشت کرد به دریا ها...
می خواست با شناسنامه ی جهانیش ...آبی شود!ولی میان پچ پچ جلبک ها!...
چهار:
میشناسیم به ساده دلی ...ای خدای من شکرت !...
پیچیدگی ندارم و چون کرم سیب نمی پیچم!...
پنج:
بیعت نمی کنند آل علی (ع)ها ....بنی امیه ها!
اصلا خیال عشق همین است...مسلمانی قدیم وجدید!...
شش:
پرنده روی درخت لانه کرد و...
سگ میان گله خوابید ...
مرغ به تخم گذاری فردا فکر می کرد و ...
گربه کاسه ی شیرش را لیس می زد ...!
گرگ پشت پرچین خوابیده بود و ...
می دانست ژن اهلی شدن ندارد!...
گرسنه است ...باید از روی جسد سگ بگذرد ...
تا فردا یک ناهار توپ با سایرین بخورد!
هفت:
غربت ...نه این ولایت دوراست...نازنین!
من راه عشق تو گم کردم و ...اینجام !
هشت:
عباس (ع)را کفن ....که شهید کربلاست؟...
این لباس تا خدانرود...دست و پا کنم!
نه:
خانم بنز:تقریبا ازچند سال پیش به اینور قیمتم بالا رفته !چون من مخملی ام!...
خانم پراید:وا...اصلا چی بگم ...چند نفرو زیر بگیرم خوبه!مواظب باش ازدیه ها که خبرداری !!!
ده:
درکدام خانه ها به خدانزدیکتریم ؟!...
"خانه های دوره ی قاجار با پله های بلند و بانوان تپل!...
این همه ایستادگی برای شیعه ...که کم نگذاشت!.....
ودوران بعدی ...بین پله ها و آسانسورها ی جدید...بدجورخدارا گم کرد ...تا بعد آن چنان خداراپیدا کردیم که می بینیم !...
حالا که ما پله هارا بوسیده ایم و آسانسورداریم ...به خدا که خیلی هایمان شیعه ی خدابین هستیم ...
نگذاریم شیطان زندگی مان را خراب کند وزیرپله نشین شویم !!!