یک:
ترکیب نور با تاریکی ...نور می شود ...
بدرخش تا جهان...تاریک نماند...
دو:
کعبه راطواف می کند دلم به لحظه ی خویش...
"لبیک اللهم لبیک" ...برای خدایی که نزدیک است ...به کعبه ی خویش...
سه:
خدای را پرستوهای کعبه هم دوست دارند ...
مارها...پشه ها...حشرات...سال هاست که بی صدا...
کنر حجاج...می خوابند وبلند می شوند !...
چهار:
دعوای من ...به کفرتو...مسلمانی ست!
بشناس آن خدای ...که عشق است و تو...بی عشق مانده ای !...
پنج:
دورخدا...هتل ها ساخته ای ...شاهزاده!
نه اینکه پول مهم نیست ...بگو خدای کجاست؟
شش:
یک بوسه نذرداشتم به خاک پای تو...
آمد به ذهن من" عرفاتت" یاحسین (ع)...
هفت:
کوچه ها لب به سخن باز نکردند ...
ما حج نرفته ایم !ولی ...هزارمقام شهادت "برند" کوچه هاست!
هشت:
بازار عشق تعطیلی نداشت حتی جمعه ها...
رفتیم خریدیم عشق مهدی (ع)وکردیم سورمه ها!...
نه:
آقای پراید:خانم بنز...توهم نعش کش شدی !
خانم بنز:چکارکنیم ...اتباع خارجی هستیم!...
ده:
انشالله...خداحکم کندوبرای کسی که به خدانزدیک!است بی ابرویی نصیب نکند...
ما ازاینجا تا عربستان رفته ایم ...ان هم با روادید ...بارها و بارها.ولی چه کسی می دانست ...
چگونه پذیرایی شده ایم ...آن قدر دورخدا بسته شده است که ما دیگر خدانداریم؟!
نکند که بعضی صاحبان ...دست به التماس شوند که وقتی راه می رویم وبا خدا...عشق ورزی
می کنیم ...بسوزند و کباب شوند ...
"تاریخ جهان ...ثابت کرده است ...هرکه با ملت ایران درافتاد ....ورافتاد(علامت تعجب هم نداره)...."