یک:
قسم به چشم تومهدی (ع)...که تیره نیست دگر...
اگر به رنگ شبم هست ...دنیای جهان...
دو:
خاطرم هست که می رفتی و بارانی تو ...
روی دست ات خواب می رفت ...هوا خورشید داشت ...
سه:
چنگ می زد تن من...خاک دگر بی جان بود...
وطنم روی سرم بود ...بهشت آینده!...
چهار:
تکلیف ندارم و امشب ازادم ...
اما چه کنم ...دست و دلم را بفروشم بهتر...
تکلیف دیگران بنویسم؟
پنج:
پیدایت کنم میان فیلم های گمشده ...
بخشی از خاطره هایم را پیداکنم که تو...
میان انها...پشت خاکریز نماز می خواندی ...
شش:
بیمار آن صدای آسمانی توام ...
که درد را می شکند سر...میان قلب خاکی ام!
هفت:
تو لنگیزه می دهی ...که شب را بپذیرم ...
هنوز میان خواب های من...نوازشت دو بوسه است !
هشت:
به قتل یوسف امدی ...شب تولد گرگ!
خدای برد تورا تالب چشمه ...
که بدانی ..."فریبکارترین " کجاست؟
نه:
آقای بنز:خانم پراید ...یه لحظه ...می خوام برم خیابون شهید اندرزگو ...می شناسید ...
خانم پراید:چیه ...تازه اومدی ایران ...می خای یه دور اون بالا ها بزنی ؟
بیا دنبالم...من بچه ی همون جام!
ده:
یک درد داریم وهزارشفا...
آستان قدس رضوی بروی ظروف استیل ...ادعیه ی شفا را چاپ کرده ...می نوشیم ...
این حرف ها هم نیست که حالا آب کجا می رود ...
منظور شفاست که خدا درقران کریم فرستاده است ...
باور نداریم چون نخوانده ایم ومعنی نمی دانیم ...
همان چه می دانم ژاپنی ها باید بیایند و فیلمش را بسازند که تاثیر نام خدا روی آب چیست ...
نام خدا قبل از خوردن و آشامیدن توکل است ...
انرژی مثبت است...درزندگی شهری ساعت ها پشت ترافیک می ایستیم و موسیقی هم می شنویم ...
اما درمهمترین بخش زندگی یعنی خوردن ...3ثانیه حاضرنیستیم مکث کنیم ...
(البته که شاکرهستیم )...
کمی با خودما مهربان باشیم ونیکی هارا امتحان کنیم ...