یک:

سنگ...دل آیینه رانشکست.....

ذهنش را...بهم ریخت...

تادیگرتورانشناسد!!!

دو:

درتوانم نیست دیگر....دل کندن زتو...

میروم باقلب خود....جای دگر....

سه:

آدم...سیب رابرید یاگاززد؟

کسی نمی پرسد برای رسیدن به میوه ممنوعه....

چقدر بردبار بود؟

چهار:

چارلی چاپلین...

پوتین اش راپخت وخورد...تابحران مالی 1929امریکا...

تبدیل... به لبخندشود!