یک :

میان آتشم و ... نام ابراهیم...

به اسم اعظم خود...

گلستان به عشق ... سلام می دهد...

دو:

یک گل میان مو هایت ...

بوی گل را... گل دیگر نمی توان گرفت !

سه:

گذشت آتش تو...

ازمیان چشم های من...

چشم مراببین...که شب چارشنبه است !

چهار:

آتش دست های تورا سوخت....

پروانه ای مگر...

که دست درآتش داری ؟

پنج:

بازارعید.... پیرهن شکوفه ندارد؟

شش:

ازآتش پریده ام ... که بگذرم...

باکوچ بهاریت ....

آتش هم ...پاک کننده دردمن نیست ...

هفت:

ممنون ازاونایی که منو می خونن