یک:
غرورشکسته ...
وبال گردن شد ...
برای این سر ... که به فخر ... درآستان تو ... می سودم ...
دو:
کنارقلب ... باید جگرهم باشد ...
بدون جگر... درون قلب ... عشق ... می ریزی ؟
سه:
باید می رفتم ...
بدون اینکه ... تو مرابیرون کرده باشی ...
تا... قفل زبان عشق تو... یکروز ... بازشود ...
چهار:
چهارشنبه ...
یک کوچه بود ...
که میان آن ... دختری با موهای طلایی...
عشق را ... با پاکت فال حافظ...
تقسیم می کرد ...
پنج:
یک وعده شعر ... به من بدهکاری ...
مردم ... تا این قلب گرسنه را ...
به نان ادبیات ... عادت دادم !