یک:
نفس گرفتن ... ازهوای تو ... کارمن نبود ...
میروم ...
تا ریه های تمیز یک شهر !
دو:
غریب و درراه مانده ...
هنوز به شهر تو نرسیده ایم ...
و کسی نیست که ...
درجاده های رها درافق ...
مقصدمان را ... نپرسیده باشد ...
به که بگوییم :که نام شهر تو " رازها" ست ...
سه:
موی سپید ...
روی سپید ...
شعرسپید ...
برای هرکدام ... یک عمر بس نیست ؟
چهار:
لیلی ... به مقامی رسیده بود ...
که با کراهت چهره ...
مقام استادی را ... ازذهن مجنون ... ربوده بود ...
پنج:
جمله ها ...
به رقص عشق ... واکنش نشان می دهند ...
یکباره می بینی ...
جای فعل وفاعل عوض شد و ... شعرشدند !