یک:
درون قلب مرا جسته ای که ..." عشقت نیست"...
نگو که  هیچ خودت هم ... از عشق ... بویی نمی بری!!!
دو:
کشته ای مرا وروی جسد چشمم قدم می زنی ...
دوستت دارم هنوز ...که پاهایت را ..." قلم" نمی کنم!!!
سه:
یوسف!
از روی ماه چند بار شعر نوشته بود ...
دریغا که زلیخا ... به خاصیت ماه در زندگی خویش ... بی تفاوت بود!!!


چهار:
بوی پائیز از هوای شهر می آمد ...
چلیک چلیک باران ...
بعد همه می گفتند:
چه خوب هوای تابستان است و باران می آید!!!
پنج:
گم کرده ای مرا میان شعرهای پائیزی ...
صدایم می کنی بهار ... بلکه دوباره پیدایم کنی ...
شش:
مزار شش گوشه ات را می خرند به اشک شیعیان ...
این روزها محرم است و شما ... فروشنده ی عشقی ...

هفت:
اگر دنیارا قسمت بکنند بمن نمی رسی خود می دانم ...
تو ... دنیای عشقی و من ... " فکر می کنم" عاشقم!!!
هشت:
ترومپ!
اگر خاموشیم ...دلیل خشنودی نیست ...
برق هم ممکن است برود ولی ... شاد نباشیم !!!
نه:
پراید:
مامان!دیگه می تونی با من بیائی مهمونی و خجالت نکشی...
مامان بنز:
مگه من با تو مهمونی نمی اومدم که این حرفو می زنی ...
پراید:
نه!یه بار بچه بودم اومدی در مدرسه بچه ها خندیدن ...خودم گفتم دیگه باهات جائی نمی آم ...یادت نمی آد؟!!!
مامان بنز:
پسرم!فاصله هاغرو خودت گذاشتی ... من مادرتم...باباپژو پدرته ...بوگاتی همسرته...ننه خاورم مادر بزرگته ...
پراید:
آآآآره!ولی کسی باور میکنه یه بنز مادر پراید باشه؟
ناگهان لامبورگینی:
بابا خجالت نمی کشیم ...تو بابا مونی ... ما خودلو لوئیم...آدم که نیستیم!!!


ده:
رهبرم ...
پیدا نمی شود  عشقی که درمیان ماست ...
می گردند و درجهان... نظیرش نیست ...

یازده:
حالا که به اینجای کار از سرنوشت کشورمون رسیدیم که می بینیم!بدنیست یادی کنیم از " شعور جمعی"!!!
کلا ملت ما یه چیز عجیب و غریبی داره به نام " شعور جمعی"که نایابه!
یعنی ملت خودشون در هر امری به یه نتیجه ای می رسن که اون راهو ادامه می دن ...وفلک الفالکم نمی تونه اون " شعور جمعی " رو تغییر بده و ممکنه کسی یا چیزی مقابلش بایسته ولی در طی زمان پودر میشه و ازبین میره ...
به اون " شعور جمعی" باید احترام گذاشت ...چنان که می ذاریم و مخلصشیم و هستیم و کوچیکشم هستیم ...
تفاوت ملت ما با ملتای دیگه تو همین " شعور جمعیه" حالا چطوری چه روحی بین مون هست اصلا شعور جمعیمون و اینا بماند ...درکش برای کره زمین سخته ...خودتنو زیاد گرفتارنکنید ...
" جل الخالق"!
دوازده:
بابا با فرهنگ ..." دوست دارم" یه حسه ممکنه بعدها بالفعل بشه!!!
چرا انقد خودتو اذیت می کنی که کسی که اینجوریه  "آدم بدیه"!!!...واللا...با دوس داشتن که ای ن طور باشی.......بقیه اشو ....


سیزده:
دیر آمدم و رفته بودی ...
جای پاهایت را بوسیدم ...
" منتظر ... انتظار..."...
هنوزواژه هایی ست که به تو می چسبد ...
" عاشق"......