یک:
تولد خواب من ...مبارک ...دیگر نخواهم دید ...بیداری...
که تو ...کناردست من ...بوده باشی !...
دو:
قلب را خورد ...ماهیچه اش قوی نشد ...
اما خون مرا می خواست ...دیگرنداشتم به حد کافی ...غم تورا میل کرد ....
سه:
مرااز شرکت چشمانت بیرون مینداز ای رئیس ...
بیمه ی عمر ندارم ...می بینی آخر مرده ام ...پای میز عشق تو ...
چهار:
درداز کوه شروع شد که راه به جنگل نداشت ...
هوای آلوده جمع شد و شهررا خفه کرد ...هیچ کس حاضر نشد از روی صندلی ماشین بلند شود وبرود کمی قدم بزند ....
باور می کنی ؟!!!
پنج:
دردکترین های کسب منافع ملی ...وحتی شخصی ...کمتر می توانیم روی جیب دیگران حساب کنیم...مگر ازایشان ارث ببریم ..."اگربخواهیم بهره مند شویم "....
بهترین کارجداکردن از زندگی مان با چاقو ...اصلا به صلاح نیست ...
این نشان میدهد که طرف مقابل پتانسیل های خوبی درآینده برای ارتباط با مادارد و اکنون ما ...حالتی ست که می توانیم برتری های خودمان را به شکلی ...تحمیل کنیم ...
خوش بختانه انسان هایی که چنین دکترین هایی درجهان دارند زیاد نیستند ...و8 سال هم درکل جهان رقمی نیست ...ولی تندی و سرعت یک ریسک است و دراین تجارت طرف مقابل کاملادر مشتمان نیست ...
مانده ام چطور چنین سیاستی می خواهد جواب بدهد و حالا ببشود تحریم ...یاحالا بی محلی یانفروختن ...یا گرانفروشی یا چه می دانم برتری ...
چند سال می توان بدبختی را تحمل کرد نمی دانم ولی دارم باورمی کنم که peopleیا مردم کم کم دارند اهمیت شان را درنظام سرمایه داری بعنوان نیروی کار از دست می دهند!!!....
شش:
مزار شش گوشه ات را بریده اند ازبهشت ...
روی زمین جای تونیست ...اما چطور ما خودمان را ...بهشتی کنیم ؟
هفت:
اگر زمان ...فاصله ی نقطه های گذشته ...تا حال و آینده است ..."می شکنیم"...
این یعنی تو در جریان ...اتفاقات جهانی ...امام زمان(ع)یا مهدی ...
هشت:
تو مرا از حداقل های خود محروم کردی ...
دیدنت ...شنیدنت و احساس کردنت ...
مشکلی نیست ...
من خیال خوبی دارم ....
هنوز یک خط مجازی تو در گذشته ...
برای من عشق است ...
نه:
بنز با افتخار می رفت زیر پای پلیس ها ...
پراید قدرت بالایش را مدیون ویراژسارقان تیزرو بود ...
ده:
تحقیر دیگران کار ساده ای نیست ...بعضی ا با تحقیر ...خودشونوبالا می کشن ...ولی بعضی ا با تحقیر عقده ای می شن و می خوان
همه رو بکشن زیر ...
یادمون نره ...برا یه ملت قضیه فرق می کنه ...خداکنه بزرگترشون حواسش جمع باشه تاتو تله نیفتن و به راه خودشون ادامه بدن ...
توی دنیای امروز قدرت های بزرک یاد دوران بزرگیشون و استعمار شون درکشورهایی که تحقیر شون کردن می افتن ...اما حیف ...
قدرت سرمایه داری خودشون باعث شده ...اطلاعاتی رو در روزمره دراختیار ملت ها بگذارن که نمی تونه دیگه بزرگی براشون بیاره ...
باید حواسمون باشه ...جدی می گم چه درمورد شخصی ...چه درمورد جامعه ...مشت مون رو باید قوی کنیم ...کسی که مارو تحقیر کرد برامون نقشه دراز مدت داره...
یازده:
لب فروشی هم که دیدیم ...ازتمام شاعران ...
شعر عشق خود به لب هاشان چنان چسبیده بود ...عین عسل...
دوازده:
گلاب به رویتان ...عشق بالا نیاوردیم؟!!!
ای عجب...دکترتعجب کرد از حالت ...انز...جارمان !!!
سیزده:
به سرزمین مان عشق نورزیم ...یا علی (ع)...
اینجا که حرف تو ...پایان دغدغه های جهان ماست ...
چهارده:
بیماری برای همه هست...ولی عیادت خیلی عالیه ...تو بیمارستان دوست قدیمی ام...دست خالی اومد ویه دفه دست چپم رو بوسید ...
که جای انزوکت هام بود ...نمیدونم چرااینکارو کرد ....ولی وقتی گریه می کردیم ...من یه حس دیگه ای داشتم ...
نه اینکه خدای نکرده فکرکنم چه خبره...دوروز دیگه تو خونه بودم و داشتم به قدرت عشق دوستم فکر می کردم ...
انشالله ...خودمم بتونم عشقمو یه وقتایی که لازمه نشون بدم ...بعدها هزارمن عشق دیگه به درد نمی خوره ...اگه طرف مقابلمون نباشه ....
دنیارو بشکونیم ...بزنیم به هم ...
چقدرقانون دست و پاگیر واسه خودمون می سازیم ...که واقعا ارزش نداره ...
پانزده:
ممنون!
هنوز دوستون دارم ...اگه می نویسم..."بقول یکی مفت نویسی"....
بخونید خداتونم شکرکنید!!!!"با شوخی "....