بی شمس

ادبی

درپناه حق...خدانگهدار...

یک:

درکلاس درس نشسته بودیم و ممتاز نداشتیم ...

سطح کلاس مجنون شدن بود و سطح استاد...لیلی ...

دو:

واقعا درحد تو خندیده است ...مجنون !

دندان عقل ندارد این مرد؟!تاکه بداند درد چیست؟!!!


سه:

می فروشی مرا و درجنس یوسفم!!!

من می شناسمت...به خدا پول نداری ...درحد عزیز مصر!!!

چهار:

گلایه نمی کنم .....هرکس به حدخود !

من درحد لیلی ام ولی تو درحد ...پیاز سرخ!!!

پنج:

جسارت نباشد به ساحت تحصیلکردگان و اهل هنر و هنر دوستان!!!من معلم "البته من از جانب خود نه دیگران"عادت کرده ام به جوایز کوچک...مثلا کارت پول بانکی کمتر از 500000تومان ...اگر از طرف اداره تشویق شوم "چون ما زیاد هستیم ".

ولی بعضی ها که می خواهند تشویق شوند قبلش به اندازه ی پول بازنشستگی بنده فقط ظاهر دارند و می دانند بالا خره از درو دیوار می رسد ...اگر آن کارت 500000تومانی یا کمتر به من حقیر نرسد ناراحت نمشوم چون عملا نه برای من ریسک است ...نه اعتبار و پول قرص فلان فلان جایم هم نمی شود ...

ولی در بعضی جاها که بعضی ها را دعوت می گیرند و بعضی ها رانه ...بعضی ها را فلان جا حمایت می کند و بعضی ها را فلان جانه...وانقدرپول بالا و پایین می شود که یک عده از خوشحالی ورم می کنند و بعضی ها از بد حالی ....دیگرچه بگویم !!!

اگر منصف باشیم می بینیم که خیلی ها زحمت شان را کشیده اند ورفته اند والان درجوارحق روزی می خورند و بعضی ها هنوز با بی عدالتی روی زمین دارند حقوقشان را می مکند ...الحمدالله"البته شخص خودم را می گویم "که من فرهنگی ام ...خدارا 




شش:

مزارشش گوشه ات را من بگردم ای عزیز...

تا بدانی که یکی مثل من و میلیون ...هزارعشق ...دور تو ...همین!!!

هفت:

برف آمد و دلشاد شدیم وروز تعطیل بود ...

آسمان انتقام گرفت ...تمام روزهای تعطیل آلوده !!!

هشت:

ترامپ...با عصبانیت گفت که ما کلاه آمریکا را برداشته ایم ...

خجالت هم خوب است ....ما کجا و کلاه آمریکا کجا!!!

نه:

پراید می خندید و دست می زد و فیلم خوب بد جلف می دید ...

بنز ته سالن ...گریه می کرد کو ...دیدی هالر وردن!!!!

ده:

خدایشان بیامرزد رفتگان خاک را ...که امروز آن قدر شوک شدم که نگو ...حسن جوهرچی مگر کلا چند سال داشت ...49...50 سال و بقول دکتر پریروزی من ...که می گفت :خوش خیال ...بنده خدا روی حساب قدرت جوانی ...نکرده بود یک دکتر متخصص برود "شاید کسی چه میداند ..."وقت پخش سریال درپناه تو ...سرکارخانم لعیا زنگنه با چادر ساده مشکی ...برای ما حکم خودمان را داشت ...که میان دانشکده بودیم و چقدر لذت عشق درآن سریال بود ...حیف از آقای جوهرچی که من ندیدم یکبار گلایه کنند و تازه دربرنامه آقای رامبد جوان بود که دیدم چقدرهم افکار مثبت دارند ...فیلم های سینمایی سریال های ایشان در خور توجه بود و یک کلام بگویم که برای مردنشان خیلی زود بود ...قدرهم را بدانیم ...این همه هنرمند خوب داریم ...نه اینکه نداریم ولی اقلا می توانیم گاهی یادشان کنیم ...بعضی ها را می بینیم برای اینکه "نه مالی"فقط بین مردم تازه باشند دست به هرکاری می زنند . مگر مردم نادانند؟آن هم مردم ما ...حیف واقعا حیف ...اینکار برای متولیان است که یا از ان سوی پشت بام می افتند یا از این سو ی پشت بام...

"چه اشکالی دارد که همه شامل آزمایشات پزشکی 3ماهه باشند ....مگر برای تهیه کننده ی 2 میلیاردی به بالا می تواند هزینه محسوب شود"؟

یازده:

درجهانی که ایران درآن است ...مطمئن باشیم ...

که سایه ی امام زمان (ع)روی ملت دنیاست ...

دوازده:

حیثیت مرا تو بخر...بهلول !!!

که دیوانه ای اما عقل دشمن دانا داری!!!

سیزده:

ممنون!!!

چهارده:

دوستت داشتم چون شبیه خودم برعکس بودی ...

حیف!پاره شدی آن قدر ...میان دست عاشقان گشتی !!!



۱۵ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۲۲ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

عجب ...

"باسلام و تشکر از سایت فروش کتاب گیسوم ...
من درخواستی برای تبلیغ توسط این شرکت نفرستاده ام و تنها مولف کتاب دیدگاه امام علی علیه السلام درباره تمدن ها هستم ...
سرکارخانم صدیقه طلایی مطابق آن چه درمشخصات کتاب آمده تنها ناظرکیفی کتاب هستند ...
این کتاب براساس پایان نامه این جانب علل فروپاشی تمدن ها ازدیدگاه امام علی (ع)نوشته شده واین جانب از کتاب دفاع کرده و بدون نوشتن مقاله با داوری دکتر علی اکبر امینی و راهنمایی دکتر اکبراشرفی و مشاوره دکتر ملک تاج خسروی ازپایان نامه بانمره 17.5قبول شده و درجه شاگرد دومی را بین دوره خود گرفته ام ...
لذا با اشتباه جنابان عالی درچاه نمی افتم ..امشب دربخش بازخورد سایت نوشتم که کارشما اشتباه است ...وبا شماره های شما تماس گرفتم ...اگر قراراست سایتی خواب باشد پس چرا تا صبح انرژی مصرف می کنیم تا مردم ببینند و بخرند ....
نام سرکارخانم طلایی به عنوان مولف توهین بزرگی به ایشان است ...چون حق ایشان درکتاب هایی که زحمت کشیده و به تالیف شان رسانده اند از نظر معنوی خیلی بالاتر ازاین حرف هاست و من درتماسی که با ایشان و اقای عشقی طراح کتاب داشته ام ...گفته بودم که این کتاب کتاب حضرت علی (ع)است ...ازجانب بنده این کتاب فروخته نشده و بصورت هدیه به دوستان ودوستداران علی (ع)هدیه شده است ...
مواظب باشید که درراه اسیب به بنده شخصیت دیگری را که با عشق زحمت کشیده خراب نکنید ...یاعلی...سیده لیلا مددی "
۱۵ بهمن ۹۵ ، ۰۳:۰۱ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

لب از لب من باز نخواهد شد ...


یک:

دویده ام که بپرهیزم از آتش کنارتو بودن ...

ولی گرفته به دامن ...قریب است که ...بسوزم!

دو:

لب از لب من باز نخواهد شد ...لالم که بگویم ...

که راز توچیست....:"دوست داشتن من"!!!

سه:

زیر قولت میزنی سروان ...بدهکاری به من !

یک مرخصی توپ ...آن جا که سرباز توام ...

چهار:

ترامپ رقصید و رختخوابش چروک شد!...

کسی نیامد و خودش مرتب کرد ...از ترس همسرش !!!

پنج:

بدرقه کردی مرا ...گفتی برو من با توام ...

از در خانه ی من تا قبر ....کس نبودم جز خدای!!!

شش:

مزار شش گوشه ات را نگذاری به زیارت !!!

حتی به عشق ...اگر که بیائیم و عاشق (علی (ع))نباشیم ...






هفت:

چرا درشهر زیبایمان تهران زباله می ریزیم :

"پاسخ بطور کاملا واقعی از زبان دوستان و ..."

1...کمبود جگر در تهران که یکی از آ ن ها مائیم و داریم!!!

2...بالا رفتن نرخ جریمه ها !بقول راوی تا شهرداری باشد ...یکنفر را با آن پول استخدام کند تا بیاید وزباله ها را جمع ببندد!!!

3...اصولا بایک فکر رویا یی تصور می کنیم که تمام بدبختی هایمان به گردن دولت است!!!خوب بیاید جمعش کند!!!

4...حال نداریم تا اولین جعبه!سطل چه می دانم چی شهرداری برویم و آن ها وظیفه دارندهمه جا باشند ...

5...در اتومبیل بوی "باقالی "می گیرند و چون همه ی ما دوربین های راهنمایی را هک کرده ایم و می دانیم کجایند در نقاط کور زباله می ریزیم ...نه همه جا!!!

6...عمرا باید درتهران زباله ریخت چون تهرانی ها درشهرستان زباله می ریزند !!!!

7...می خواهیم شهرداری احساس بدی ذاشته باشد و ما را جز نیروهای پیمانکار زباله استخدام کند ...

8...می خواهیم شهردار کلا کارش را ول کرده وبرود پی کارش ..."تهران بد"!!!

9...عوامل خارجی هستیم و تهران شهر قشنگی ست و هرچه نکبت بگیرد بهتر است !!!

10...گلاب به رویتان بعضی زباله ها را جای خاص می گذاریم مثل پوشک بچه !!!

11...سرنگ مگر زباله دان می خواهد !می اندازیم تا شهروند دیگری بردارد و استفاده کند "طرح خیرات برای معتادان"

12...دیگر نمکی های شهر تهران رفته اند و با نان اضافی وکپک زده نمی دانیم چه کنیم می گذاریم کنار کوچه!!!

13...زباله ها درچرخه ی حیات سگ ها و گربه ها و کلاغ های شهر لازم اند وبرای حفظ محیط زیست یکعده ...می گذاریمشان لب جوق!!!

14...زباله ها را بعدا می خواهیم بگردیم !درهمسایه ها چو می اندازیم ساعت 9شب بگذارید جلو در!!!

هشت:

برده ای مرا ولی معرفی ام نمی کنی ؟!

تا چند خواهر توام ؟!عشق دیگر مرا مادر فرزند تو می کند !!!

نه:

پراید معرفی شد به حضور فرهنگیان شهر ...

همه خریدند و حال کردند ....بدون هیچ اشکالی !!!بنز سوخت!!!

ده:

دعا کنید ...من عمل را دوست دارم !!!واصلا از قرص بدم می آید ...آقا جان ...آقای دکتر بکن این عمل را ...آه اصلا بدرد نمی خورد ...دستی که صد سال دست دیگری را نگیرد ...برای عبادت نباشد ...وفقط برای کندن و و شستشوی ؟به چه درد می خورد ؟...

"گناه کندنش یادم رفت همان  قرص"!!!

یازده:

مهدی(ع)به افتخار بگویم که ایران وطن ماست ...

تاچون تویی امام من هستی ...رئیس جمهور قدرتها چه کاره اند؟!!!

دوازده:

ممنون!...

دوستان فضای مجازی از ایران و سایر کشورها ...ممنون!زحمت می کشید ...حتی مرا در لیست خود قرار داده اید ولی من ...

قربان خوبی هایتان ...مخلصم!


۱۴ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۱۴ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

حال بد عشق را بریزیم توی سطل زباله یا لال شوم کورشوم به یار نگویم!!!

ادامه مطلب...
۱۳ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۲۵ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

به شانه های تو میلیاردها سال ...تکیه کنیم ؟!!!


یک:
به عشق تو کورم ...نمی بینم کسی ....
کاشکی بینا شوم ...دل تنگ دیدار خدایم ....
دو:
محدودیت من ...بالا رفتن از دیوار عشق است ...
شایدم ...این شیوه سرقت برای من ...دیگر مناسب هم نباشد ...!!!
سه:
سئوال پرسیدی و پاسخی نداشتم ...که "دوستت دارم؟!"
قبل تو پاسخ داده بودم ...به آن یاری که ازجان بیشتر ...دوستش دارم !!!
چهار:
بین انگشتان دستت عشق می کرد ...آن سیگار ...
موی من را کنده بودی ...تا نفس گیرد"هوو"!!!
پنج:
فردا باید آزمایش جدیدی انجام بدهم که پشت گوش انداخته بودم واز واقعیت تلخ می ترسیدم ...
حالا وقت روبرو شدن است ...50...50...باید خدا را شکر کنم که یک سال دیگر به عمرم اضافه کرد ..این داستانی ست که آقای دکتر میرسعید قاضی همیشه به من گوشزد می کند ...
شش:
مزار شش گوشه ات ...دوراست از ام ابیها (س)...
هرچند ما ازکجامی دانیم ...مزار فاطمه (س) کجاست؟!
هفت:
روبروی اینه ...می گویمش تقصیر نیست ...
من شکستم جسم پاکش را ...ولی عمدی نبود ...
هشت:
بهشت تو خدایا یک جهنم زندگی ست ...
ما نمی خواهیم باورکن بهشتت را !!!...زندگی مان را بساز ...
نه:
پراید درگوش بنز رازی می گفت :...
پژو به خنده زد زیر لبو گفت :وای نامزدها !!!
ده :
متاسفم ...که بعضی ها را که دوستم دارند نا امید می کنم و نمی توانم آن جاهایی که می خواهند آن طوری که می خواهند ...ان حضور پررنگ را داشته باشم ...
چند سال قبل قرص خاصی می خوردم که اثرش روی راه رفتن انسان تاثیر زیادی داشت و انگار مثل روبات می شدی ...درمحلی مادرو دختری حضور داشتند ...مادر همیشه مرا به دخترش نشان می داد و می گفت :ببین آدم باید فرز باشد نه مثل این !!!وقتی به منزل برمی گشتم می خندیدم که نمونه خوبی برای دخترخانم نبودم ...ولی از طرفی نمی توانستم سلامت شخص خود م را به خطر بیندازم ...
"هوالشافی "
یازده:
دست تو باران عشق است که می بارد به من ...
من کجا دیگر ببینم مادرم ...نوازش های تو!....
دوازده:
وطنم پاره نشو ...تیره نشو ...ایران باش ...
که لباس شهدا ...خاک سیاه تو نیست ...سبزعلی (ع)ست ...
چهارده :
ترامپ خانه ی خاله اش را خرید 100دلار !
بیچاره خاله اش معتاد بود و قمار می کرد !!!...
پانزده :
ترامپ باعث شده که چهره ی دموکراتیک جامعه آمریکایی فرو بریزد و یک عده که کاملا داشتند وسط دموکراسی حال می کردند ...صدایشان در بیاید از جمله سرکارخانم مدونا که مژهایشان را با الماس درست می کردند و با همتای خدا بیامرزشان آقای مایکل جکسون ...دنیای قرن بیست را به چالش می کشیدند ...حالا چرا خود خانم مدونا رئیس جمهور نشدند نمی دانیم ولی این را می دانیم که دموکراسی یعنی این که ...می بینیم !!!همین.
شانزده :
ممنون !گفتم کمی از خودم بگویم بد نیست ...
قصد به چالش کشیدن احساسا تتان را نسبت به خودم نداشته و ندارم ..."چه خوش خیال و چه ازخود راضی "
من الله توفیق ...
"برای سربازان فضای مجازی ...سلامتی ..."


۱۲ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۴۴ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

چو...ایران نباشد ...تن من مباد ...


یک:
اندوه من ...جای حضورتورا گرفت ...
حضورتو ...شادی قلب من بود ...ای وای روزگار ...
دو:
کلاس درس تو ...آوارباسوادی بود ...
هزاردرس گرفتم ...یکی نپرستیدن خودت !!!
سه:
شمار روزهای مرگ من از عمر من گذشت ...
یکبارنیامدی که ببینی که زنده ام ...یا مرده ...
چهار:
بسیاربوده ام ولی حالا دگر....چرا؟
آن جا که نیستی ...ماندن برای چه؟
پنج:
باورکنید وجدان کاری دارم ودیگر نمی دانم باید چه کنم؟ازپارسال بیماری هنوزدارم و کم نشده...
باید کلا می ماندم که نماندم و حالا که می روم ...این طور به نظر می رسد که چرا می مانم !!!وحشتناک است که کسی که دردت را حس نکند ..و...یک کرور درد داشته باشی ...
عیب ندارد ...بی خیال !!!
شش:
مزار شش گوشه ات مرابرد نزد فاطمه (س)...
آن جا که پیشانی ات را می بوسید و می گفت :ساحسین(ع)...
هفت:
قلبم را بخر 50 میلیون وراحتم کن ..
پسرم شاسی بلند می خواهد به زندگی ...که ندارم !!!
هشت:
امروز روز خنده های بهشتی مردم است ...
با صد هزار آتش خریده ایم که ببینیم صدهزار خنده را ....
نه:
پراید دستش را به جیب خودش می کند و بس !!!
این بنز توست که روزی فقط 100000تومن ...خرج شستنش ....
ده:
امروز خیلی ناراحت بودم و به کسی نمی توانستم بگویم ...
درمورد کارم بود چون امسال وضعیتم با سال های گذشته خیلی فرق داشت .خوش حالم که می شود درک کرد و ناراحت که بعضی ها درک نمی کنند ...
خیالی نیست مثل تبهکارها پرونده های پزشکی من روزبه روز کلفت تر می شود ...اگر کسی می خواهد بخواند یا علی ...اگر کسی هم خیلی دلش م یخواهد جای کسی مثل من باشد ...یاعلی !!!
داستان طولانیست!...
یازده:
بوی تورا ...نشنیده ...مست مست مست ...
ما مست در انتظارتوایم ...مهدی (ع)...حواست هست ؟!
دوازده :
کوله بارعشق تو ...نمی گذارم به زمین ...
این زمین لیاقت تو ندارد...روی دوشم هست ...
سیزده :
یادم نمی رود ...6 ساله بودم و رفته بودم بازی که یک دفعه گلو و چشم هایم سوخت ...داشتم خفه می شدم و اصلا نمی دانستم چه خبراست ...
مادرم آمد دنبالم و سریع مرا برد و دست و صورتم را شست و گفت که گاز اشک آور زده اند ...
از آن طرف خبر رسید که عده ای از افراد خدمت گذار نیروی هوایی موردتهاجم رژیم شاه قرار گرفته اند ...
نشستیم و گریه کردیم ...ولی مادرم دلداریمان می داد که ...دلم روشن است و برای برادرتان اتفاقی نیفتاده ...یکباره دیدیم که برادرم با یو نیفورم همراه یکی از دوستان همافرش آمد ...چقدر خوش حال شدیم ....ایشان منزل ما ماندند تا کمی اوضاع بهتر شد ....
چهارده :
چه خوب شد دل مان روشنا گرفت به عشق ...
که سرزمین مان به انقلاب رسید و ...سرزمین مهدی (ع) شد ....
پانزده :
ممنون...دوستتون دارم ...
"یه عده هستن مثل دنیای واقعی که دارن تو فضای مجازی امنیت ماو کشورمون رو حفظ می کنن ...
بعد از مدتها نوشتن چه خوب که ازشون تشکر کنم و بگم خسته نباشید ...سرباز سربازه چه دنیای واقعی چه دنیای مجازی ...دمتون گرم "



۱۲ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۱۳ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

قیامت های پرآتش ...زهرسویی برانگیزد ...


یک:
تمرین می کنم ...همین طورادامه می دهم ...
روپای ماندنم ...صدسال بگذرد ...انرژی اش تویی...تویی...
دو:
بحث این است که زنده ماندن ...دروغ نباشد ...
اگرکه لایق این زندگانیم ...بایدراست بگویم که ...زنده ام ....
سه:
هیچ جا ...بدتر از تو ...پیدا نمی کنم ...قاتل های زنجیره ای هم ...ازتو بهترند ...
تو یک شبه ...مفهوم زندگی ام را بردی ...
آن جاکه خانه ی بهترین کس من بود..."نه خانه ی خودمن"!!!
چهار:
بگو که بخندم ...نمی گویی چرا؟من هنوز غریبه ام؟...
تلگرام تو پرطنز است و من حق ندارم ...چون تو مردی !!!
پنج:
دوران های عصبی درجهان فراوان بوده و همیشه آمریکا می خواسته به عنوان یک قاره ازاین اعصاب خراب دورباشد ...ولی خودش به عنوان یک قاره شاد باقی بماند !!!
نظیرش درتاریخ فراوان است ...مثل دوره های جنگ اول و دوم جهانی ...که امریکا خودش را نگه داشت ولی درآخرین لحظه ها به درخواست کشور بریتانیا وارد جنگ شد و با کمترین تلفات بیشترین سهم را از جنگ ها برد ...
انزوا طلبی امروز دردی از دردهای این کشور دوا نمی کند و به زورهم نمی توانیم خودمان را خوشحال نشان بدهیم ...چون به عنوان بزرگترین کشور بدهکاردنیا ازهرجهت فشار روی ارکان کشورسخت است واز آن جایی که این کشور ازقبل فدرال است وایالت متحده دیگر واقعا چگونه می تواند مشکلاتش را خل کند ؟به جز استقلال کامل ایالات ...!
قمارسیاست به این سادگی ها هم نیست ...عده ای ممکن است درون کاخ کازینو !!!بنشینند تا بالخره ببرند و بیایند بیرون ...ولی فقط با یک پیرهن !!!
شش:
مزارشش گوشه ات "باب الحوائج "است ...
به یک نگاه تو ...نیازما ...روا شود حسین (ع)...
هفت:
درس استاد ..نگاهی شد و ما ...
دکترای نگاه گرفته ایم ...80 میلیون !!!
هشت:
بازار بود چشم سیاهت نخریدیم ...
حتی به یک نگاه ...که نا محرم توایم !!!
نه:
پرایدداشت می مرد و درقبرستان خودروها ...قرار بود که له شود که ...بنز آمد ...
دختری بنزرا خریده بود یک میلیارد ...وکشته بود دو میلیارد کناریک بنز دیگر ...
تا زنده بماند ولی ...
ده:
خجالت می کشم و خودم هم می دانم چرا...
به شما نمی گویم ...هرچند گاهی بعضی چیزها خجالت ندارد و بعضی ها بیخودو بی جهت می کشند ...
فکر بد نکنید ...دزدی نیست ...و هیچ مورد اخلاقی دیگری ...
من خجالت می کشم چون گاهی آن قدر ضعیفم ...چرایش را نمی دانم و خدا می داند که چرا ....
"جل ال خالق "!!!
یازده:
وطنم خاک طلا بود ...که صد هزار جوان ...
به عشق آن طلای ناب حسینی ...شهید شدند ...
دوازده:
هنوز زنده ایم و با جوان مردی خویش ...
دست ناتوان "هم"می گیریم ...دنیا کوچک است ...
سیزده:
دوستتون دارم ...ممنون!
چهارده:
درکهکشان دنبال فرمول های شیمیایی خودمان هستیم ...مثل آب و اگسیژن ولی ...
می خواهیم با کشاورزی ازفضا تمدن جدیدی بسازیم ولی ...
دردنیا بارها مارها و کورو کودیل هارا کشته ایم به خاطر کیف و کفش ولی ...
درهمین دنیا تاثیر نبود انسان درچرخه ی حیات چیست؟شما می دانید ؟!!!
پانزده:
وقت مرگ من ...تو هزارسال دیگر فرصت داری ...
آن قدر عشق بورزی تا دنیا تمام شود نه تو ...
اما ..
بی اثر بودم دردنیای تو ...ای نازنین ...
لطف کن ...دیگرنیا دنبال من ...درگور من ...راحت ترم!!!
شانزده :
ایول دارم می زنم رو دست آگهی های همشهری !!!



۱۰ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۴۳ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

کتک به سبک داریوش !!!


یک:
درطریق دلبری ...امکان آزادی ندارم ...
پس هوای دیگری را ...دیگر بگیر از من ...دلبرم !!!
دو:
بخشی از خاطره هایم با تو مربوط به "خواب " است ...
کلا اگر دیده باشم ...بیش ازیک بار تو را ...ولی خواب تو ..ده سال مرا می پاید!!!
سه:
مرده بودم و آن سوی تخت گریه می کردی ؟!
به حقه ات خندیده بود فرشته ی مرگ ...که رها کرد و زندگی بخشید؟!!!
چهار:
بوی قیمه ...بوی قورمه سبزی ...ماکارونی ...بادمجون به به !...
ولی ...ازرستوران سرکوچه بخرم بهتراست ...وقتی تو با بینی ات دشمنی!!!...
پنج:
سربارعشق تو بودم ...خلاص کرد مرا ...
به نگاهی که دلم خواست ....جداشم ...بروم ازعشقت ...
شش:
مزار شش گوشه ات را نمی توان بخریم !!!
هزار مالک عشق تو ...نیم سانت ندهند !!!
هفت:
گوشه ای ازعشق تو ...شد کتاب آخرین ...
با تلاوت آشنا بودم ...که عاشق ترشدم ...
هشت:
مرگ یک بهانه است برای اینکه مارا از عشق مان ...زندگی جداکنی ...
تو که حسود نیستی ...ما زیاد وابسته ی عشقی هستیم که می دانیم ...ماندنی نیستیم !!!
نه:
بنز خواب دید که رفته است دوبی ...
تاکسی شده و پراید سوارش .................."پرید"!
ده:
قول بی جا به کسی ندهیم ...اگر نمی توانیم ...
قول شغل ...قول قرض ...قول ازدواج ...قول خرید خانه ...قول خرید ماشین ...قول خرید عروسک ...قول خرید لباس ...قول اضافه حقوق ...قوا استخدام ...قول پول تو جیبی ...
غافلگیر کردن خیلی بهتر است ...شخصیت آدم زیر سئوال نمی رود ....
اگر کسی جای من ازاین جور قول ها بدهد ...می دانم چه کنم!!!
یازده:
باران بخور هوای آلوده ی عشق من ...
اگر تهران را دوست دارم ...تو هم کمی عاشق شو ...
دوازده:
به عشق آن ترامپ ...نمی کنم خراب خانه های خود ...
کردم به عشق اوباما و هنوز ندادند ...گرین کارت !!!
سیزده:
ممنون ...........
کلاس بالا حرف زدن خیلی حال می ده ...اگه من اینطوریم!!!
اگه بلدی بامن رابطه برقرار کن !!!"بابا بی خیال شوخی "...
..................................
چهارده:
بی سوادم ...آن سوادم عشق توست ...
مدرکش آن بچه هایی که...دکتر کرده ام !!!



۰۹ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۳۴ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

نمی ریم از شهر تهرون...بیرون!!!




یک:

به دردسر افتاده ام ...وهیچ قرصی...

به جزقرص روی ماه تو ....مرا...مسکن نیست!!!

دو:

قندان پراست و نمی توان خوردن قند ...

ازبس چشیده ام ...کلماتت...گرفته ام من قند ...

سه:

دیوارکنده است ...مرا...چون اعلا میه ای ...

ازعشق بودم و چسبیده به کنج خانه ی پدری...

چهار:

رفتیم سینما ...و7ماهگی را دیدیم ...اقلا تا آخرش را نشستیم ...من که همیشه میخندم ...آخرش کمی گریه کردم و برعکس حال امروزمن ...زن و شوهر جوانی که کنارم بودند...آنقدرچیپس خوردند و خندیدند که آخرش فکر کردم نکند..."ای بابا"!!!

راستی این دفعه دوم است که می بینم ...آقای بهدادیه جوری ته فیلم جگر می سوزاند ...نکن برادر ...نکن...ما مخاطبیم...نکن!!!

پنج:

سینه ام سوخته ...مثل ساختمان پلاسکو ...

ولی ...کسی نداشته ام تا بیاید و مهار کند...

شش:

مزارشش گوشه ات یکی بود و خدای یکی...

دلم به تو که پرکشید ...گفتند...:حواست جمع ...عشق دومی هستی...

هفت:

پوست درخت کلفت است که می ایستد درزمستان ...

وگرنه من تسلیمم...می لرزم و می گویم :هواسرداست !!!

هشت:

غم وغصه گرفته است مرا ...که آن ترامپ...

بسته است درهای یو اس اش را ...نمی خواهد دگر مرا!!!

نه:

دختری به نام پراید خودش را کشت برای پسری به نام بنز...

چه فایده!فرداش بنز رفت گرفت یک پژوی دیگررا...

ده:

خیالتان  جمع...دیگربه خاطر آلودگی هوا تعطیل نمی شویم ...خوبتون شد؟راحت شدید؟دیگه حتی به خاطر 22 بهمن  هم تعطیل نیستیم!...اصلا باید تا آخر سال هرروز برویم مدرسه !!!...

برف آمده به این درشتی ...دراقصی نقاط مملکت اندازه ی 2سال باران آمده ...خوشتان شد؟این خیال های بد که داشتید ؟

آه بفرمایید !...هوای پاک!!!....

یازده:

خیلی دل تنگ بودم ...که یکبار دیگر نوشتم ...نفسم ازجای گرم درنمی آید...ولی ممنون که با من اید .............مخلصم......

۰۸ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۳۱ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

خیال بد؟...نه بابا مردم...خانواده دارن!!!


پلاک12+1دیگرنبود درکوچه...

که کل شهر بگردی. ..همان پلاک. ...خانه ی عشقم بود...

دو:

اره برقی چنان می خندیدکه...جنگل بدبخت...نفس نداشت...

شارژ برقی اش تمام شد. ..پرندگان پریدند سوی لانه ی خود...

سه:

پری روز برای دی روز نقشه ای داشتیم ودی روز برای امروز...

یا نقشه هایمان عملی نیست... یافرصت می خواهیم...چندسال برای رسیدن...

چهار:

پونه. ..کناردست من...ارام خواب بود...

چیدش ازخواب ارام. ..پرنده ی پای تو...که می رفت سوی نور...

پنج:

دردداشت. ..پرنده ای که سوخته بود ...به نزدیکی خورشید...

بالا رفتن هم گاه خوب نیست...اگربه تن لباس عشق بپوشی...

شش:

مزارشش گوشه ات راساخته اند...عاشقان تو...

اما...چنان که....ندیده بهشت را...بیاورند کربلای تو...

هفت:

مهدی(ع)...گاه خاک بوی تورامی دهد...این مملکت پراست...

مااعتقاد به حضورتوداریم...که علی سرپرست ماست...

هشت:

بعضی وقتها...کلماتی می ایندکه مادچارخنده می شویم...ومعنی دیگرشان رابیشتردوست داریم...مثلابعضی هابه خواهر می گویند خار...واین خودبهخودبدنیست...یادم می اید جایی برای فروش پیچ نوشته بود:پیچ خار!

که تاچندسال که ازان جا ردمی شدم می خندیدم...یامثلادرمورد کله وپاچه...درجایی دیدم که نوشته بود...کله وپاچه سعدی...یاهمین حلیم معنوی...اصلا کله پاچه ای هااسامی قشنگی دارند...مثل چشم ابی...یادل وجگرکی هادرمیدان ببعی...مثل جگرکی های پرسپولیس واستقلال...به نام استقلال وپرسپولیس جگر!!!وغیره...وامثالهم...

نه:

پرایدشک داشت که ماشین باشد!...

ازمادرش پرسید:مامان!من...ماشینم؟یا دخترم؟صاحب خیلی منو دوس داره؟

مادرش بنزگفت:اللهی عزیرم!باورکن توماشینی...چون واقعا همه ی اونایی که ادعای عشق دارن ام...می خوان سوارادم بشن...تواینجوری فکرمیکنی!!!

ده:

کوله پشتی هایمان رااماده فرداکنیم...وبرای فرزندانمان هم بگذاریم....چه خوب که ان هافردای روزگارنیازبه کوله پشتی ماداشته باشند. ...تااینکه مابه کوله پشتی ان ها...داردبهارمی اید...امسال سال زیبایی بود!...چراکه غم فراوان داشت...غم همیشه توجه می اورد...گاه به خاطریک انسان کل جهان عوض می شود...بگذار عوض شود...

دیگرادامه نمی دهم!!!

یازده:

پیاده بیایم که بدانی پای من قابل تونیست...

باهمه خستگی بداند:رضا(ع)عشق مطلق است...

دوازده:

حسود...میمیری ودرتوعشق من نیست...

کلا مریض هستی...حتی به خال پیشانی من...حسادت داری!!!

سیزده:

امروز می ریم سینما...

نمی دونم هفت ماهگی روبریم...یاسلام بمبی...یاوارونگی...

یه چی بگم...تازه گی ...افشای زندگی و روابط هنرپیشه هاتواینستاگرام. ..یاهرجای دیگه...تواحساس من...برای دیدن یه فیلم تاثیرمنفی میذاره....ازنقدفراستی هم...بدتره لامصب!...چی کارکنم؟!!!

چهارده:

ممنون!

یکی بی صدا داره دنبالم می کنه...

یک...نکنه ازعوامل امریکاباشه؟

دو....نکنه عاشقم بشه و ندونه من چندسالمه؟

سه:...ازدوستامه؟که یدفه می خاد غافلگیرم کنه؟

چهار:...ازهنرپیشه هاومجریایی که خجالتی ان؟

پنج:...نکنه رضارشیدپوره...که اینترنت بیمارستان فقط وبلاگ منوبراش بازمیکنه؟

شش:....شایدخواهروبرادرام باشن؟یاعلی بعدمنو میکشن!!!

هفت:...بچه های خونه ان؟شایدازشدت غرورنمی ان بگن؟!!!

هشت:...بچه های مدرسه ان که باروش های پلیسی این جاروپیداکردن؟

نه:....اها!استادکامپیوترمه...که طفلکی همیشه دنبال اینترنت مفته؟

ده:....مسعودبمانی پوره که جریانش طولانیه؟....فکربدنکنید...

یازده:...همسایه ....دزدنابکار!جهت پیدانمودن رمز وایفای مودم؟!!!

دوازده:...عوامل دیگه...که روم نمیشه بگم...مثل انگلیسی ها!؟

سیزده:....به من چه؟اصلاطفلک...

چهارده:...مواردناشناخته دیگر...!!!

پانزده:....کلادوستون دارم....!

.......................

غلط املایی ...تقصیر موبایله...جریان همون دیوارکج!!!!


 


۰۸ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۱۳ ۰ نظر
سیده لیلا مددی