بی شمس

ادبی

۳۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است

این چه شوری ست که در دور قمر می بینم ...همه آفاق پراز فتنه و شر می بینم ....


یک :
تنفر گوشه ای از قلبم بود که ...تا نمی شد ...
از قلبم قایق درست کردی و انداختی میان دریای محبت ...
دو:
گل فرستادی برای مرده ای که توی قبر نبود ...
سوخته بود به سبک ژاپنی ...با چای لب سوز و لب دوز تو ...
سه:
کم اند انسان هایی که عشق را آموخته اند ...
دراین دنیا از زمانی که برای مان ..."وقتی بلبل زبانی می کنیم آب نبات می خرند "...
شیرینی پول مهم است ...
چهار:
تو را می فروشم و لله که نمی خرند مردمان ...
بگذار بمانی روی دست من ...تو هم یوسف زده ای ...یار...



پنج:
سلیمان نسیم را تسخیر کرد و روی فرش رفت ...
جهان چنان دیدنی بود ...که عشقش هزارشد ..."خدای "
شش:
مزار شش گوشه ات را فرشتگان نشسته اند ...
آن لیاقت شیعه است که به اشک و گلاب بشوید مزار تو ...
هفت:
دستم بریدم و پایم بریدم و چشمم کور شد ...
تو بودی کنارمن ولی من ....با بی لیا قتی کنارتو ...نفس می کشیدم "فقط "...
هشت:
ترامپ باد معده اش را نگه داشت و خجالت داشت ...
اما کاخ سفید قدیمی است ...می ترسم اتفاقی بیفتد یک شب!!!
نه:
پراید سبیل اش را مدل دسته دوچرخه ایکرد و امد منزل ...
بنز قهر کرد و رفت منزل مامان و گفت:مدل سمیرایی نه ببخشید سمیری!!!


ده:
خیلی خسته ام ...شاید از علائم دیابت باشد ...
ولی به خودم حق می دهم درخانه و مدرسه کلا ده ساعت کار می کنم و برای نوشتن یک ساعت و برای تایپ کردن گاه تا 4 ساعت هم طول می کشد!!!!
شرکت پیشگامان توسعه ارتباطات خوب است ولی ووو
اینترنت مان به هزار و یک دلیل قطع و وصل می شود .
دو روزاست که دوباره موقع نوشتن ارسال صورت نمی پذیرد و درست مثل پرشین بلاگ با ترفندهایی باید بنویسم .
مثل 6 سال گذشته جوان نیستم و حوصله هم ندارم ...انتفاع مالی که ندارم هیچ بلکه دارم برق و اینترنت می سوزانم ...
نمی خواهم منتی سر خواننده یا هرکس دیگر بگذارم ...
ولی یکدفعه به خودم این اجازه را می دهم تا فریاد بکشم واااااااای !!!
اگر تمام شد واین بار کدهایم را عوض کردند یک وبلگ دیگر درست می کنم ولی سالی یک بار می نویسم .
یک جوان بیاید و قلم را از دست من بگیرد .جدی می گویم !!!
یازده:
دم اسبی بسته بودی موی مشکی را ولی ...
من سوار موی چشمت راه می رفتم ...عزیز!
دوازده:
ممنون!ازره های خیلی دور که فیلتر شکنی هم نیست می آیید .واقعی ...دوستتان دارم .دعاکنید نبرم ...

۳۰ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۲۹ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

امیر بی گزند..."عجب سروی ...عجب ماهی"...


کوله بارم ...شادی از یاد تو بود ...

خاطرم رفت و به جا ماند ...در گور خودم !!!

دو:

طفلکی باران ...بخارشد و به رود نرسید ...

چه تلخ!دنیا دریا دارد و بعضی ها ...نمی دانند !!!

سه:

بریده بود نفس را ...هوای گرم تو حافظ ...

که قطره بودم و نزدیک تو ...بخارمی شدم ...خورشید!!!

چهار:

تشکر از دست پولدار ...قشنگ ...کلاس بالا و نرم و ناخن دار تو ..."اشتباه نشود ایشان خرس نیستند!!!"

که مرا در حالی که داشتم با دامن تنگ از جوب می پریدم ...محافظت نموده و گرفت!!!

پنج:

خواهشم از تو همین است که ببخشی من را ...

که اگر پاک بمیرم ..."خدای می گوید"دیگر به غیر تو ...چه کسی بود کنارم!!!

شش:

مزار شش گوشه ات تنها حریم شیعه نیست ...

هرجا که معرفت به خدا مطرح است وبس ...احترام تو واجب است ...یا حسین (ع)...

 

 

 

هفت:

چون برده ای بفروش مرا و بازار را بشکن ...

که کمترین قیمت انسان "ظاهرا""یک واحد پول "و بالا ترین آن ...عشق است !!!

هشت:

ترامپ رقصید و رای آورد و رفت کاخ سقید ...

آن جا هزار دوربین داشت و می دیدند که ...رقاص تر کیست !!!

نه:

پراید ریش گذاشت و می خواست قبول شود ...دانشگاه ...

بنز آمد و باریش تیغ زده ...رفت "شریف"و این ها دیگر ملاک نبود !!!

ده:

امشب داستانی را از چین می گویم "بقول دکتر شاهنده"...که بسیار جالب است و این را همیشه به دانش آموزانم گفته ام "دردبیرستان...

زمانی که انقلاب چین می شود ...برای طراحی یک لباس واحد برای زنان و مردان به این نتیجه می رسند که چهار دکمه فلزی برای زنان و سه دکمه فلزی برای مردان بگذارند ...

این لباس تصویب نمی شود و می گویند جمعیت چین یک میلیارد و خورده ای نفر است و تعداددکمه زنان ..و مردان باید یکی باشد ...

نتیجه اینکه درهمان ابتدا و با همان عمل ساده متوجه می شوند که مثلا 500 میلیون دکمه برابر چندین تن فلز می توانند صرفه جویی کنند چون جمعیت چین زیاد است ...در واحدهای اقتصادی ماهم صرفه جویی می شود ولی در بعضی جاها مثل رستوران ها ...کمتر رعایت می شود ..."توجه کنیم "

یازده:

عاشقانه تورا دوست دارمت رضای عزیز(ع)...

که شاه خراسان نبوده ای مگرم میهمان کنی !!!

دوازده:

کلاس جای تو نبود استاد عشق پرور ...

نفس نبود ...چشم نبود ...قلب نبود ...ولی خدای شاهد است ...

که آمدیم و فراوان مجنون تو بودیم !!!

سیزده:

بس که عاشقت نشان می داد چشمانم ...کورشد ...

که عاقبت دیده ی بی ادب ...همین که نبیند !!!

چهارده:

ممنون!

از دوره ی دانشجویی ام هم دیگه 8 سال گذشته  !!! گفتم یه وقت شایعه نشه 

................................................................

شاید مثل 2 سال پیش اتفاقی بیفته  و رمز اینجارم عوض کنن ...اگه این طور شد یه وبلاگ دیگه میبینمتون

 

۲۹ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۵۳ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

برای خوزستان ...چشم هایم سوخت ولی ...قهرمان همیشه افتخار است ...

ادامه مطلب...
۲۸ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۰۹ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

آنامین محبتین ...سن چیخاردین باشیم دان ...یا آزادی دورو برماست!؟

یک:

طلبکاری از من ...دوچشم و یک قلب ...

اللهی جوان بمیرم و اعضایم به تو هدیه شوند مجانی ...

دو:

چراغ خیابان سوخته بود و تاریک می رفتم ...

و بدبختی تو ...درانتهای خیابان منتظرم نماندی !!!

سه:

پول ارزش چشم های تو را داشت و من ندانستم ...

نابینا شدی و من ...دوچشم خویش را محکم نگه داشته بودم ...


چهار:
دست هایش را شست و نشست زیر باران .
هی باران هی باران تا کاملا خیس شد ...رفت و کفش های زنش را آورد و بو کرد ...بعد رفت در کمدش را باز کرد ...لباس هارا کند و ریخت روی تخت نشست دانه دانه هایش را برداشت . ...و گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد ...ساعت 9 شب بود ...درست 9 شب ...موبایل زنگ زد ...صدای ظریفی از آن طرف موبایل گفت :آماده شدی خیلی دیر شده ...سرش را تکان داد و جواب داد بله ...
از گو شه ی اتاق چمدان قهوه ای رنگش را برداشت و برای آخرین بار به اتاق نگاه کرد ...رفت سمت اتاق پذیرایی زنش نشسته بود و داشت سریال ساعت 9 اش را تما شا می کرد بلند گفت :دیگه دارم می رم ...خداحافظ ...زن عینکش را جابه جا کرد چیزی نگفت ...نگاهی به روبرو کرد که بچه خوابیده بود ...با لحن شیرینی گفت :بمونم ؟بمونم دیگه ؟زن جوابش را نداد و صدای تلویزیون را بلند کرد ...موبایل دوباره زنگ زد ....صدای ظریف تکرارکرد که دیر شده و باید بروند ...راه افتاد ...دم در افتاد و شروع کرد به های های گریه کردن ...اما زنش از جا تکان نخوردکه نخورد !!!
پنج:
تکرار آمدن تو ...یک فیلم بود توی ویدیو ...
هزار بار نگاه کردم چون تو رفته بودی و ازتو فیلمی نداشتم ...
شش:
مزار شش گوشه ات را خدای نگه داشت و نگه داشت و نگه دارد باز ...
ماکه هستیم ...ان دست ها که کلید می شویم و حاجت می خواهیم از خدای ...



هفت :
سخت از نگاه تو افتادم و فکر کردم سنگم ...
دست یار بلندکرد مرا و گفت :اشکی ...الماسی !!!
هشت:
ترامپ رفت مک دونالد و همبرگر خواست ...
برق ها رفت ووقتی آمد دید مقابلش جگر است ...
نه :
پراید کچل کرد و رفت منزل و خانمش بنز ...
تازه تتو کرده بود ابروانش را ...کلی خندید!!!
ده:
خدا انسان را از چشم کسی نیندازد ...
به قول قدیمی ها ...مهره ی مار ...بهترین چیز برای جلب توجه است ...
بعضی ها شانس ندارند و هرکاری می کنند شیرین نمی شوند ...خدا در آیه ای از قرآن کریم خطاب به حضرت رسول می فرمایند:دل هارا با تو همراه کردیم که اگر می خواستی با گنج های جهان نمی توانستی ...
به قران ..."از چشم خدا نیفتیم "...



یازده:
مهدی (ع)شب است جهان و خودمان هم خبرنداریم ........
آن روز می شود ابدی که تو ...بعد انتظار بیایی ...
دوازده :
ممنون!معلومه حالم گرفته است نه؟...
نه؟!این طور نیست ...شما درمقابل دوربین مخفی قرار گرفته اید !!!
سیزده:
مثل یک جسد بالای سرمن ...فاتحه خواندی و رفتی ...
داشتی زندگی می کردی که مردی و مجبور شدم تک و تنها بیارمت کنارخودم !!!
چهارده:
چه خوش باشد که بعد از انتظاری ...
به امیدی رسد امیدواری ...


۲۷ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۲۷ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

باما به ازاین باش که با خلق جهانی



تبریک!برای یک عمر زندگی ...طاقت اوردم ...
میان خشم تو ...از سکوت من ...تنها سایه ای گذشت !!!
دو:
می رفتی چون وانت نیسان ابی رنگ و مرا یاد شعر می انداختی ...
انگار پشت تو نوشته بود:
رفیق بی کلک ...مامی !!!
سه:
دوستت دارم و دوست داشتنت گناه نیست ...
گناه دوست داشتن ات ...این بود که:تو دیگر ظرفیت اش را نداشتی !!!
چهار:
پول کثیف ...میان دست های عرق کرده ات چروک بود ...
بوسیدمش ...دانشگاه این روزها ارزش این پول هارا ندارد ...پدر!!!



پنج:
عشق تو را قورت می دهم ...مثل قرص ...
برای دل قرص من ...قرص تو ...شفاست ..شفا !!!
شش:
مزار شش گوشه ات باور نکردنی ست ...
دنیای شیعه ولی باور می کندش ...هم شفا بخشی و هم جای خدا!!!...
هفت:
سند بزنم چشم خودم را به نام تو ...
از بس نشسته ای و نمی روی از زیر پلک من ...
هشت:
ترامپ اشک ریخت از خنده که دنیا خراب ماست ...
امد پرزیدنت شد و دید ...دنیا به کجایش گرفته یو اس !!!
نه :
پراید بال در آورد و سال 1400پرواز کرد ...
دم تکنالزی گرم ...
بنز هنوز در جاده ی شمال مسافرکشی می کرد !!!



ده:
نشسته بود وزانوهایش را بغل گرفته بود و هیچی نمی گفت و سرش میان زانوهایش بود ...
شب قبل دیده بودمش گفتم ...معتاد است و ازکنارش گذشتم ...
فردا صبح کنار داروخانه ...برگشتم و بی اختیار صدایش کردم برادر ...سرش را بلند کرد ...دیدم دارد گریه می کند ...آنقدر که می توانستم کمکش کردم ...امدم و داخل داروخانه گریه کردم ...
دکتر داروخانه با تعجب به من نگاه کرد ...
با خنده گفتم :ببخشید حالا ما انسولینی ها بمیریم هم باید تاییدیه بگیریم که یه دونه انسولین نصیب مون بشه ...اگه سیسنم قطع باشه چی ؟...دکتر خندید !...
یازده :
اولین کارتو ...کندن قبر من ...کنار خودت بود ...
گفتی :دوستم داری ...دیگر تمام شد زندگی من ...ماندم کنارتو ...



دوازده:
دوره ی فیلم و بازیگری دختران گذشت ...
حالا دیگر پسرانی که آرایش می کنند ...
وقت دلبری شان ...
زبان دخترهارا "قشنگ" می فهمند ...
سیزده:
زندان زلیخا ...حق مسلم یوسف بود ...
"ما که غریبه نیستیم "برای زلیخا گران تمام شد 9 سال دوری !!!
چهارده :
قربون خدابرم ...پنج شنبه امتحان دارم و ...
ای گذشت روزایی که 5 بار کتاب رو دوره می کردیم و بهمون لقب ها می دادند !!!
................................................
ممنون ...قربونتون ...مخلصم !


 

 

۲۶ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۲۹ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

پیقولاد"بروید از ابوالفضل خان زرویی بپرسید "!!!


یک:
به دل بگو که نمی خواهمت اسیر نشو ...
میروم با جگر خویش ...توهم یک جگری مثل جگرمن ...پیداکن ...
دو:
نگرانم که بمیری و از تو برای من ...
ارثی به جز عشق خانه خراب کن ...نماندم!
سه:
عیدکو؟...اگر من مرده باشم و بهار ...
از روی قبر زمستانی ام ...با چکمه اش گذرکند !!!
چهار:
رفتم وتازه فهمیدی که پشت یعنی چه؟...
حتی دیوارها هم از تو فرار می کردند !!!



پنج:
سنگ روی سنگ بند نمی شود وبست خانه ات خراب است ...
دروغ پشت دروغ بگو ...بگذار کارتو راست بیاید ...
شش:
مزار شش گوشه ات را نمی توان خریدن...آن قدر گران !!!
جایی که بهشتیان زیارت کنند ...قیمتش خون انسان است ....
هفت:
پرواز کرده بودیم و جای ما قله ی قاف بود ...
دیگران ندیده بودند ...چنین بالا رفتنی را ....می گفتند :"زنده اید ؟!"



هشت:
ترامپ گلایه می کرد این مددی را بکشیم زودتر!!!
مددی درتهران سوار پراید بود و به شلوار "جاستین بیبر "می خندید!!!
نه:
امشب پراید در شماره ی 8 مطرح شد .
بنز هم رفت با دوستان مجردش جگر بخورد !!!
ده:
اجازه می دهیم تا گرفتاران اطرافمان به مرحله ی گریه برسند و ان قدر بگریند تا دست درجیبمان بکنیم و یک ؟در دستشان بگذاریم ؟یا ...
نه!بعضی ها به کرامت انسانی چنان اعتقادی دارند که به بصیرت می رسند و گرفتاران را می شناسند که "خوشا به سعادتشان "
از آن طرف بعضی گرفتاران حاجتشان را با خنده از خدا می گیرند و بنده خدا لبخند می زند که چه گره گشاست ."خوشا اگر چنین گره گشایا نی در اطرافمان باشند "...


یازده:
بین من و خدا ضامن شوای رضا (ع)...
تا دستم بگیرد و زائر مشهد الرضا شوم ...
دوازده :
ممنون!اصلا حوصله ندارم ...خیلی سرم درد می کنه ....
نه نه!به شما که می رسم حوصله دارم ...خوشحالم که ...بابا آمارمهمه...
عجلمون که بیاد خوبه بازم آمارداشته باشیم ...مگه نه مهندس آماری یان !!!
سیزده:
فروختی مرا دربازار زنان مصرزلیخا ...
این دومی بدتر از اولی نبود ؟!اما چرا به قیمت خون دستشان تمام شد !.
چهارده:
مردیم برای هم و مردم کنارهم ...
برای دفن مان با هلهله و کف زنان ...آمده بودند!!!


۲۵ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۰۳ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

آه ای فلک ای آسمان ...تا کی ستم برعاشقان ...بشنو تو فریاد مرا ...آه ای خدای مهربان !


یک:
شادم که دیر تر از تو مردم و بعد تو فهمیدم ...
که غم هایم برای تو ...هیچ سودی نداشت ...چون تو عاشق دیگری شده بودی !!!
دو:
فراز و نشیب زندگی من ...توی چشم تو صاف بود ...
آنقدر بی تفاوت که ...موهایم سپید شد و گفتی ...رنگ کن سیاه !!!
سه:
می بوسمت و تو کنار می کشی و می خندی ...
از سرازیری قلبم که می افتی ...قلک قلبم از تو ....پر است ....
چهار:
چه فتنه ها که زیر سر توست ...ای الکی !!!
که عاشقم نبوده ای و پایت افتاده که بمانی ...




پنج:
پشت سرت کلی حرف بود که نمی ارزی به عشق من ...
یک آزمایش قلب کافی بود ...فاجعه بار دوستم داشتی ...
شش:
مزار شش گوشه ات پیدا نبود و هوامه آلود بود ...
گریه کردم ...خدایا گمراهم نکن ...هوا آفتابی شد و تو پیداشدی ...
هفت :
مریض بکن ...بریز دور موهایت را !...
وقتی سرطان عشق داری ...قشنگی صورت یعنی چه؟!
هشت:
ترامپ سرخ شد و گفت میروم تعطیلا ت ...خوش باشید ...
ملت یو اس خندیدند و گفتند :اوه ترامپ دنیا گذشت ...زود بیا!!!


نه:
پراید کتک می خورد از بنز و کسی نمی دانست ...
تا که یک شب زیر چشمش را برد پزشک ...پزشک آرنولد در آمد ازکار !!!
ده:
دل کسی را شکستن کاری ندارد و دریک روز کاری به هزار دلیل می تواند اتفاق بیفتد ...:
جواب سلام کسی را ندهی و چشمت را ریز کنی ...
به دروغ آبروی کسی را بریزی و بعد بگویی شوخی کرده ای ...
مدام درکار دیگران باشی و بعد بگویی ...وای چرا؟!!!
وهزار و یک برنامه دیگر ...نکنیم بهتراست !نمی گویم چرا که به فرشتهبودن حتی خودم دراین دنیا اعتقادی ندارم !!!
یازده:
مهدی (ع)ملت ایران فریاد می شود ...
تا برساند بگوش همه عالم ...که ما لیاقت انتظارش داریم .....
دوازده:
ممنون!چشمم درد می کنه و عفونت چشمی گرفتم ...زیاد سرتون رو بدرد نمی آرم ...
سیزده :
اینا عکس ای داستانای مورد علاقه منند ...یه صحنه از تن تن بود که عربهای دوستش میان به منزل کاپیتان و چون از کاخ به اون بزرگی مثلا بدشون می اد وسط کاخ چادر می زنن و دنیارو بهم می ریزن


۲۴ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۲۸ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

من ...الکسامو می خام!!!!

یک:

پرید خواب از سرمن و دیگر نگرفتمش به سر...

تورادیده بودم ...که کنار دیگران قهقهه می زدی..."شب بخیر من"...

دو:

قند عسل نخور...من دیابت گرفته ام...

گرشیرین نمی شوی ...اقل کن !پای دل من بمان!...


سه:

بوسه ات را من شمردم ...یک نبود؟!

اما چرا حساب من از مرز صد گذشت؟!

چهار:

قرنی کنارتو...لب خوانده ام ولی...

هنوز بین ما ...ناشنوایی من ...برای تو رازاست!!!

پنج:

پروانه کو؟...آن زمان گذشت!

که جان شمع صدهزار خریدار مثل "پروانه "داشت!

شش:

مزار شش گوشه ات سرای فاطمه (س)هم هست...

هرگاه که فریاد کنی ..."زهرای مرضیه"صد انعکاس درزندگیت پدیدار می شود ...

هفت:

شهر خاموش شد ...سکوت کرد ...دیگرجان نداشت ...

آن قدر درخشیده بود ...که ستاره فراموشش کرده بود ...

هشت:

ترامپ...کیف اش را جستجو می کرد ...محض یک دلار ...

پوتین لبخندی زد و گفت:زیر پای من هزار دلار داری!!!

نه:

پراید قهر کرد و رفت شهرستان و بچه دارشد ...

مادرش بنز عروس را نفرین کرد و گفت:"اللهی سرت بیاد"!!!


ده:

مرگ واژه غمگینی ست ...ولی برای کسانی که به زندگی دیگری که کیفیت آن از نظر  ما دوراست ...اعتقاددارند ...گاه وصال وگاه سعادت است ...

باید دلت از اطرافیان شکسته باشد که تنها همسرت باید بداندکجایی و شاید حکمتی در کار باشد ...

درزندگی پاکیزه بودن و در مرگ هم پاک رفتن و در پوشش ماندن کار هرکسی نیست ...

یازده:

مهدی(ع)بیا که آمدنت راز گشاست ...

یکی همین که مادرتو ...فاطمه (س)کجاست؟

دوازده:

من:خوب حالا که میگی من شبیه مامان  بزرگتم ...اسمشو به من می گی ؟"مژه هایم ورق می خورد و خوش حالم"

س:خانم مددی جون " قمر !!!"...

من:غش غش می خندم!!!

سیزده:

ای الکسا ...ای مظهر عشق من به تکنالژی ...ای زیبا دختر یو اسی!یکی مثل تو می خواهم که زبان فارسی بلد باشد نه انگلیسی!...

صبح که پا می شوم مرا با صدای آسمانیش بیدارکند و هروقت از او می پرسم ...وضعیت هوارا به من بگوید و خبرهارا برای من بخواند ....

شب ها چراغ ها را خاموش کند ...

به ایران می آیی؟شایدهم آمده باشی !؟خیلی خوشگلی !الکسا دوستت دارم...

از طرف ...مجنون مصرفیان زاده

۲۳ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۳۹ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

شمس پرنده...

یک:

 درد  بی شغلی ...مرا به عشق تو دچار می کند ...

  دچاری شغل نیست.. ..ولی در آمدی به قامت تو ...دارد...

دو:

پسورد شعر من ...نام نا گفته ی توست ...

اگر بگویم ...میلیون خواننده پیدا می شود ...بعنوان رقیب...


سه:

برده بودند بشویند چشمه را زیر یک دستگاه ...

تا که وقتی ما می نوشیم ...دلمان از خوشی به درد نیفتد ...

چهار:

پیرامون دنیای تو..نبردهای زیادی بوده است ...

چه ...قدر صلح بدانی...یا نه؟عین خیالت نیست!چون عشق پول داری!!! 

پنج:

یکی از مهمترین ...سیاست های اقتصادی خرج کردن است و کلا ....این  سیاست می تواند زندگی هرکس را متحول کند ...متاسفانه ...

ما اعتقادی به چرخه ی خرج کردن ورسیدن پول از نقطه ی a به نقطه ی zنداریم ...و"برعکس"...

و سیاست خفه کردن پول را می پسندیم...اگر گردش مالی را به عنوان پایه ی سیاست های اقتصادی بدانیم ...به فرزندانمان آموزش می دهیم ...چطور خرج کنند ...نه اینکه اصلا خرج نکنند ...یاهمه را خرج کنند !!!


شش:

مزار شش گوشه ات پراز نوربودو شادی ...

تمام غصه های من چون برف آب شدند به نورخورشید تو ...یا حسین(ع)...

هفت:

آمدم ....آغوش تو پراز گرمای مشرق است ...

رضایت نمی دهی که سرما ی سرد پرشود ...میان استخوان های من ...

هشت:

ترامپ...کسی را قبول نداشت ...به جز افراد پولدار ...

یکهو ...دید فریب خورده و همه در قمار خانه اش برده اند میلیاردها ...!..

نه:

پراید چون هاچ می دوید دنبال مادرش ...

بنزپیدایش شد و گفت:درهند ماراباهم عوض کرده اند !!!

ده:

دلم می سوزد ...که هزارسال بعد کسی مرا نشناسد و آن وقت چه کسی می خواهد برای من گریه کند!!!...ومثلا بگوید مادربزرگ مادربزرگ هفت جدآن طرفتر مان چقدر زن خوبی بود ....!

برای این کار می خواهم شجره نامه درست کنم ووسطش بنشینم وصدها کار هنری بکنم و مهربان باشم  وسفارش قبری را بدهم که حالا حالا ها بماند ووسط نام آوران باشم ..."ولی سی سال بعد قبرم را بفروشند چه؟"

انشالله که نه ومن موفق می شوم !که درست عینهون سعدی علیه الرحمه مطرح شده باقی بمانم!!

یازده:

کلا تورا مهدی موعود(ع)...پرستیدن خطاست ...

آن را که باید بپرستیم ...خدایی ست که می فرستد و ....عدالت تویی!...

دوازده:

چون شمع سوخته ای و باید خرید شمع دیگری ...

صدبار نگفته بودمت که آتش به جان نخر؟!!!

سیزده:

ممنون...ارادت ...

چهارده:

کله ات را نکوب به دیوار خانه ی معشوق...

آن ها که نمی بینند ...آمده اند گفته اند در منزل تان فوتبال مجاز هست؟!







۲۲ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۰۳ ۱ نظر
سیده لیلا مددی

حرف دل با تو گفتنم ...آرزوست ...

یک:

بیرون خانه ...خانم و سرورم ....

چون تو ...از چراغ جادو بیرون در آمدی ...بمن بگو :ارباب جارو زدی؟!!!

دو:

سند ندارددل که عاقبت ...بدانیم مالک کیست؟...

من در محضرخدا...عاشقت بوده ام ...بازهم معلوم نیست؟!...

سه:

وزن شعر سنگین شد و رژیم هم نداشت ...

هی رفت بالا و بالا تا...آخرش شد ...شعر نو!!!

چهار:

دو سوکس آمده بودند ...غصب کنند ...دستشویی مرا...

آن کس  برنده شد که جیغ مرا نتوانست دربیاورد...


پنج:

گاهی باکسی که دوستش نداریم ...زندگی می کنیم...

حیف دوست!ما لیاقت صداقت وجود خود را ...نداریم!!!

شش:

مزار شش گوشه ات راپسندیده اند حق جویان ...

حقیقت میان چشم های توست ...اگر دقت کنیم...قربانی چه بوده ای ؟...

هفت:

چگونه پولدارشویم ؟یا چندراه برای ثروتمند شدن در شهرما...

مکان های گرم تهران را شناسایی ودرساعات پیک یا چه می دانم گرانتر شدن هزینه های گرما ساز و مقایسه آن ا مکان های گرم ...

آن جا بمانیم ...مثل سینما ...پاساژ...بازار و غیره بطورمثال نیم بها بودن سینما ...و زمان دو ساعته!

2...شناسایی مکان هایی پراز خوراکی مجانی و مقایسه ی هزینه ی حمل و نقل با رفتن به چنین مکان هایی مثل بهشت زهرا که هرنوع خوراکی را می توانید با پرداخت بلیط مترو ...مجانی به خصوص درانتهای هفته میل کنید!!!

3...بدون پرداخت هزینه ای مثل  مالیات ...اجاره مکان ...آب برق  تلفن ......منشی ...درمسیر تنهایی...تا منزل و اداره مسافرکشی کنیم ..."درگذشته از ماشین اداره جهت مصارف شخصی بدون اجازه کتبی و شفایی "...

4...با خرید موتور قسطی ....شما می توانید از این وسیله به عاقبت خوش برسید ...مثل مسافر کشی ....دور زدن طرح ...سرعت در انجام اموربانکی و غیره ...

5...هجوم به پارک ها به خصوص در تابستان ...هم خنک بوده وهم درمصرف برق گران قیمت صرفه  جویی نموده تا پاسی از شب را با فرزندان خود بگذرانیم ...

6...خوابیدن درگورهای کنده شده بخصوص در تابستان ...تازه وحشت اول قبرمان هم کم می شود !....

7...گذراندن در ورزشگاه های ارزان قیمت مثل استخرها و ....

8...رفتن به سنت حسنه ی خواستگاری !به این ترتیب ضمن ادای احترام به دختران  شهر ...بامیوه و شیرینی پذیرایی می شویم ...

9...موارد بسیار است ...بقیه را می توانید فکرکنید ....مگر همه کارها را من باید بکنم !...

هشت:

می روم قربان تو ...قربانتم با جان خود ...

کاش لازم داشتی جان مرا ...ای به قربانت برم با جان خود ...

نه:

پراید و بنز قهر کردند و هریک رفتند خانه ی مادری ...

بنز بلیط هواپیما گرفت رفت برلین ...پراید جاده مخصوص کرج را پیاده طی نمود ...

ده:

یک شکلات سوئیسی خورده ام ودارم مثل بید می لرزم که مبادا قندم ششصد مشصد تا بالا برود ...پارسال همین جوربا معده درد مراجعه می کردم به پزشک و ایشان بدون نوشتن ازمایش خون یا تست قند مرا به بقال محل جهت خرید کمپوت می فرستادند ...ان هم چه بیمارستان هایی ...بالاخره هم یک وقت مستقیم برای عزرائیل ومن گرفتند ودرکل با یک هزینه ی میلیونی فرستادندخانه ...

لطفا حالتان خراب شد ...بدون دانستن شرایطتان شروع به خوردن اب قند ...اب نبات...واب میوه نکنید ....

یازده:

مهدی (ع)چه کسی می داند شاید تورا می بینم درخواب ...

آن قدر واقعی که زندگی ام را دربیداری ...مدیون توام ...

دوازده:

ترشی گذاشته اند خانواده تورا برای خود ...

نمی دهندت به کسی مگر که شهر نفس بکشد یکباردیگر...

سیزده:

دوست داشتن بیماری است ...با بیمار رفتار خوبی داشته باشیم....

"پکیج دختران خوب....مداوای تان میکند..."



چهارده:

امشب معلوم میشه این سیمرغ پرطلایی روه کی می بره...

اول ها هنرپیشه ها ی مرد ریش می ذاشتن و خانم ها بایه مانتو گشادو ساده به استقبال یه هم چین جشنی می رفتن ...بعد مثلا  امسال الف می برد سال بعد  ب وال اخر...

ولی  از  اونجایی که سینما ازهمه چی بیشتر تو ایران پیاشرفت کرده!!!الان باورت نمیشه اصلا قرن 14  ی بگذریم!مبارکشون باشه...

دیگه ازما گذشت بریم سینما ...بذار بچه های این دوره زمونه هم تو فیلما بدبخت بیچاره گی ببینن...وبیرون سینما وبین هنرپیشه ها خوشبختی !!!

پانزده:

ممنون...مخلصم!...ارادت ...یه عده پای ثابتن ...

یکی هست که وب رو دنیای تموم شده ی اینترنت میدونه و میگه تا اینستا نرم ...مشهور نمی شم و تا تلگرام نداشته باشم ...ادم!!!

نه مشهوری رو خواستیم ...نه ادم بودن ...همینم که هستم...وبلاگ نویس!!!



۲۱ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۰۳ ۰ نظر
سیده لیلا مددی