تبریک!برای یک عمر زندگی ...طاقت اوردم ...
میان خشم تو ...از سکوت من ...تنها سایه ای گذشت !!!
دو:
می رفتی چون وانت نیسان ابی رنگ و مرا یاد شعر می انداختی ...
انگار پشت تو نوشته بود:
رفیق بی کلک ...مامی !!!
سه:
دوستت دارم و دوست داشتنت گناه نیست ...
گناه دوست داشتن ات ...این بود که:تو دیگر ظرفیت اش را نداشتی !!!
چهار:
پول کثیف ...میان دست های عرق کرده ات چروک بود ...
بوسیدمش ...دانشگاه این روزها ارزش این پول هارا ندارد ...پدر!!!



پنج:
عشق تو را قورت می دهم ...مثل قرص ...
برای دل قرص من ...قرص تو ...شفاست ..شفا !!!
شش:
مزار شش گوشه ات باور نکردنی ست ...
دنیای شیعه ولی باور می کندش ...هم شفا بخشی و هم جای خدا!!!...
هفت:
سند بزنم چشم خودم را به نام تو ...
از بس نشسته ای و نمی روی از زیر پلک من ...
هشت:
ترامپ اشک ریخت از خنده که دنیا خراب ماست ...
امد پرزیدنت شد و دید ...دنیا به کجایش گرفته یو اس !!!
نه :
پراید بال در آورد و سال 1400پرواز کرد ...
دم تکنالزی گرم ...
بنز هنوز در جاده ی شمال مسافرکشی می کرد !!!



ده:
نشسته بود وزانوهایش را بغل گرفته بود و هیچی نمی گفت و سرش میان زانوهایش بود ...
شب قبل دیده بودمش گفتم ...معتاد است و ازکنارش گذشتم ...
فردا صبح کنار داروخانه ...برگشتم و بی اختیار صدایش کردم برادر ...سرش را بلند کرد ...دیدم دارد گریه می کند ...آنقدر که می توانستم کمکش کردم ...امدم و داخل داروخانه گریه کردم ...
دکتر داروخانه با تعجب به من نگاه کرد ...
با خنده گفتم :ببخشید حالا ما انسولینی ها بمیریم هم باید تاییدیه بگیریم که یه دونه انسولین نصیب مون بشه ...اگه سیسنم قطع باشه چی ؟...دکتر خندید !...
یازده :
اولین کارتو ...کندن قبر من ...کنار خودت بود ...
گفتی :دوستم داری ...دیگر تمام شد زندگی من ...ماندم کنارتو ...



دوازده:
دوره ی فیلم و بازیگری دختران گذشت ...
حالا دیگر پسرانی که آرایش می کنند ...
وقت دلبری شان ...
زبان دخترهارا "قشنگ" می فهمند ...
سیزده:
زندان زلیخا ...حق مسلم یوسف بود ...
"ما که غریبه نیستیم "برای زلیخا گران تمام شد 9 سال دوری !!!
چهارده :
قربون خدابرم ...پنج شنبه امتحان دارم و ...
ای گذشت روزایی که 5 بار کتاب رو دوره می کردیم و بهمون لقب ها می دادند !!!
................................................
ممنون ...قربونتون ...مخلصم !