یک:

به دردسر افتاده ام ...وهیچ قرصی...

به جزقرص روی ماه تو ....مرا...مسکن نیست!!!

دو:

قندان پراست و نمی توان خوردن قند ...

ازبس چشیده ام ...کلماتت...گرفته ام من قند ...

سه:

دیوارکنده است ...مرا...چون اعلا میه ای ...

ازعشق بودم و چسبیده به کنج خانه ی پدری...

چهار:

رفتیم سینما ...و7ماهگی را دیدیم ...اقلا تا آخرش را نشستیم ...من که همیشه میخندم ...آخرش کمی گریه کردم و برعکس حال امروزمن ...زن و شوهر جوانی که کنارم بودند...آنقدرچیپس خوردند و خندیدند که آخرش فکر کردم نکند..."ای بابا"!!!

راستی این دفعه دوم است که می بینم ...آقای بهدادیه جوری ته فیلم جگر می سوزاند ...نکن برادر ...نکن...ما مخاطبیم...نکن!!!

پنج:

سینه ام سوخته ...مثل ساختمان پلاسکو ...

ولی ...کسی نداشته ام تا بیاید و مهار کند...

شش:

مزارشش گوشه ات یکی بود و خدای یکی...

دلم به تو که پرکشید ...گفتند...:حواست جمع ...عشق دومی هستی...

هفت:

پوست درخت کلفت است که می ایستد درزمستان ...

وگرنه من تسلیمم...می لرزم و می گویم :هواسرداست !!!

هشت:

غم وغصه گرفته است مرا ...که آن ترامپ...

بسته است درهای یو اس اش را ...نمی خواهد دگر مرا!!!

نه:

دختری به نام پراید خودش را کشت برای پسری به نام بنز...

چه فایده!فرداش بنز رفت گرفت یک پژوی دیگررا...

ده:

خیالتان  جمع...دیگربه خاطر آلودگی هوا تعطیل نمی شویم ...خوبتون شد؟راحت شدید؟دیگه حتی به خاطر 22 بهمن  هم تعطیل نیستیم!...اصلا باید تا آخر سال هرروز برویم مدرسه !!!...

برف آمده به این درشتی ...دراقصی نقاط مملکت اندازه ی 2سال باران آمده ...خوشتان شد؟این خیال های بد که داشتید ؟

آه بفرمایید !...هوای پاک!!!....

یازده:

خیلی دل تنگ بودم ...که یکبار دیگر نوشتم ...نفسم ازجای گرم درنمی آید...ولی ممنون که با من اید .............مخلصم......