بی شمس

ادبی

۹ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

من درپی نگاه تو تا ... عشق آمدم ...

یک:
هرچه دستور شما بود ... به سر انجام شد ...
سر سپردیم به قانون شما ... ای " الله"...
دو:
ما آماده بودیم ...برای یک سرنوشت غم انگیز ...
لب های ترک خورده ...تشنگی ...جدائی...
سرهای روی نیزه ...اسارت ...
ولی اعتقاد داشتیم ...
به زندگی جاوید ...بهشت و ...
درآینده یاران باصداقت ...
......
" رسیدیم"!

سه:
پیرم کرده ای عباس(ع) و عشقت تمام نیست ...
می آیمت که ببوسم آن لب مشهور تشنه را ...


چهار:
امیر من حسین (ع) ارباب تشنه هاست ...
هرسال به نوش عاشقی ...دنیای ما ...عشق کربلاست ...
پنج:
پناه من ... پناه شماست ...رقیه (س) جان ...
حتی اگر پناه شما ... دیوارهای شام ...باشد...
شش:
مزار شش گوشه ات را به زیارت آمدم ...
من آمدم که مثل شما ... غرق عشق بمیرم ...

هفت:
همه دروغ می گویند و هیچ کس راستش را نمی گوید !
نمی گوید چرا عاشق است ...شما و نیت خودش را که مطرح می کند می رسیم به گرفتاری های دنیا ...
چه اگر شیعه ایم و قبول داریم ...هدف شما جز اصلاح دین خدا و حرکت درجهت امربه معروف و نهی از منکر بوده است ...
ما نه نا خود آگاه که از آگاه وجودمان ...همان هدف و حرکت را دوست داریم ...وبقیه اش فیض نگاه شماست که از خدای می جوشد ...
همیشه همین بوده است و بعد هم تا ابد همین است ...
هشت:
ترومپ!
نگاه به یزیدان جهان نمی کنی ...
نگاه به پیروان حسین(ع)...آدمت کند ...
نه:
درونمان باید حداقل یک ادبی باشد؟ داریم یک حرکت چندین میلیونی را هرسال می بینیم و بعد می خواهیم جلویش را با یک بی ادبی بگیریم ؟
مگر می شود؟ هرکس با دل خودش توی این حرکت است وخدای خودش می داند ولی بی ادبی ...
درفضای مجازی هم مثل فضای عادی ...باید ادب را رعایت کنیم ...
از حدود حداق 70 میلیونی این حرکت درکشورمان ...حیا کنید ...

ده:
رهبرم ...
عروج ...خون خدا ...تسلیت ...

یازده:
باید قبول کنیم که انسان امروز با انسان دیروز تفاوت دارد ...
انسان دیروز دغدغه اش همین دنیای یک بعدی ...یعنی جهانی که تویش داشت زندگی می کرد بود و بعد دنیای بیرونی پیدا کرد به نام جهان آخرت ...
ولی دنیای انسان امروز پراست از دنیاهای موازی ...جهان ورا فضا"کهکشانها و سیارات" جهان مجازی" شبکه ها و مویرگ هایشان" جهان تسلط برجهان مادی" فیزیک زیست شیمی و علوم دیگر" جهان ارتباطات " رسانه هاو..." جهان سیاست و غیره ...ودر عین حال همان دنیای دیگر ...جهان آخرت ...
جالب است که می توانیم درکلام مذهب شیعه تسلط برجهان دیگر را از دیر باز تا کنون و انسان امروز پیدا کنیم ...
و در زندگی بزرگان شیعه ماندگاری تا جهان امروز یعنی زندگی درتاریخ ورسوخ درانسان های امروزی بسیار است ...


درادامه تصاویر از جوانان شهید مدافع حرم :







۲۷ شهریور ۹۷ ، ۱۲:۴۶ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

جون خادم المهدی(ع)...

یک:
از غم چشمان شما ... خورشید گریست ...
وقت افتاب بود و بی ابری...!!!
دو:
اگر مرده ام ... خوب می دانم که مرگ من ...
ناشی از تعلق جان من ... به دست شما بوده است و بس!
سه:
انجام این کار سخت..." زنده کردنم" ...
" عیسی"(ع)...
به عشق تو بوده ست ...
دیدی که کورکورانه " پیرو دین خدای تو "...

چهار:
بگذار طنین صدایت ... بیهوش کند مرا ...
طوری که برخاستنم دگر ... کار خدای باشد و بس...
پنج:
اگر بگریزم از درون قلب شما ... جای تعجب نیست ...
مالامال من است ... نفس نیست ... زندگی نیست ...!!!
شش:
مزار شش گوشه ات حسین(ع)... خانه ی شیعیان ات است ...
همگان راحتند و عشق فراوان و خدای هم ...درخانه است ...

هفت:
بسوزان که می توانیم بسوزانی و خاموشی نیست ...
هزار سال کار تو این است و باز خواهد بود ... یا مهدی(ع)...
هشت:
ترومپ!
اگر دروغ گفتن کار خوبی نیست نگو!
دیگران هم به دهان تو ...نگاه نکنند ...بهتر است!
نه:
مامان بنز:
پاشید پاشید می خام امروز خونه رو جارو بکشم ... یه هفته ست خوردید و خوابیدید زیر تون پر آشغاله...
پراید:
ای بابا!مادرمن!دیگه تو تهران سوسک نیست ... موش نیست ... هیچی نیستکه بیاد خونه ی ما !ول کن دیگه!
مامان بنز:
چرا نیست؟یه سوسک از بغل خانم تو رد شه تهران خبردار میشه!
بابا پژو:
آقا جان!مامان بنز خانم!امروز شنبه ست بذار بخوابیم... فردا خودم یکشنبه ای تمام خونه رو جارو می کشم!
مامان بنز:
لازم نکرده!نمی خام آدم باشم!می خام عین ماشین کارکنم!هرکی می خاد آدم باشه از خونه ی من بیرووووووووووووووون!
پراید:
ای بابا!خیل خوب!پاشدیم ...چرا ناراحت میشی؟!

ده:
رهبرم ...به عشق آل علی (ع) بیداریم و نخفته ایم ...
سال هاست که عشق از گلوی ما ..." کام" می گیرید...




یازده:

یعنی به اون کسی که تراول چک رو درمملکت ما رایج ساخت ...یاید تبریک بگیم ...
الا یارو سه کیلو پولو حروم کرده انداخته تو سطل آشغال بعد نوشته من و پول قهوه ام در ونزو ئلا یهوئی!!!
ولی ما چی یه پنجاهی می دیم ... یه قهوه می خوریم بعد تارت بعد نون تست و پنیر و ژامبون بره و دوتا آب معدنی!!!
" نخواستم دروغ بگم خدائی همین طوره"...
اونوقت پنجاهی چقد جا می گیره ...یه کوچولو!!!
فقط خاستم حرف دلمو بزنم و بگم ...کلا من از مینیمال خوشم می آد!!!
دوازده:
همین جمله رو یاد گرفتم بسمه" جون الخادم المهدی عج"
نمی گم روسینه ی کی بوده؟ کجا؟ چرا؟ برای چی؟ چطور؟ چی شد؟ ما چی کارمی کنیم و باید بکنیم؟ عاقبت؟ بعدا؟
فقط و فقط ...
" بعضیا ساکتند ولی گفتنی  ............."

سیزده:
از کسانی که به یادم هستند ممنون ...این شب ها التماس دعا


۲۴ شهریور ۹۷ ، ۱۱:۴۵ ۱ نظر
سیده لیلا مددی

بی تو ... روی جدول خیابان نشستم و تمام خاطراتمان را بالا آوردم ...بعد رفتم کافه!!!

یک: روی لب من ... عشق بودی و طعمت جدا ...
هزار طعم چشیدم ولی ... به طعم لب تو نمی رسید ...
دو:
چطور روی پائیز کم نمی شود ؟
توی همهی فصل ها هست؟
حتی بهارهم ...
جدائی برگ از درخت ...
پائیز است ...
سه:
فقر من همیشه تو بودی ... مثل آهن خون ...
جدائی تو ...آهن ربای قلب مرا ... از کار انداخت!

چهار:
شنیده ای که می توانی مرا بشکنی و بگریزی...
صد سال که پایت شکسته انگار ...
" می توانی" و " خوراکت " این است !
پنج:
بوی پیراهن تو ..." شب" لا لایی من است ...
بخشیده ای ...پیراهن پاره ات یوسفم!
وبه زندان زلیخا ..." رفته ای"!
شش:
مزار شش گوشه ات برای من که کوچک توام ...
بزرگترین جای عالم است که بیایم ... " یا حسین"(ع)...


هفت:
خراب تو هستیم و ابادی ما ممکن نیست ...
تا خویش نیائی و نسازی مارا یا " مهدی"(ع)...
هشت:
ترومپ!
جان ننه ات توهم... توهم داری؟!
ماهیچ نداشتیم و این است ...
نه:
مامان بنز:
وا!چندروزی ایه خانم مددی نیست؟
پراید:
مادرمن!خودرو که نیست!آدمه!دوبار مریض اساسی بشه تو همچین جامعه ایه ... یعنی مرده!
مامان بنز:
پسرم!بالاخره باورت شد که خودروئی؟!!!
پراید:
جانم؟ بله!تو خیابون که راه می رمبم می گن: 40 میلیونی!وایسا!ولی مگه من وا میسم!؟همین طور ادامه می دم!...
بابا پژو:
پاشید پاشید مغرور نشید ...همین آدما نباشن کسی نیست سوار ما بشه!
ننه خاور:
این چه فرهنگ ضعیفیه به بچه تزریق می کنی!!!؟صد ساله کسی سوار من نشده...مردم؟!!!



ده:
رهبرم ...
شهید به پیکر پاک خود ... نظر نمی کند ...
چنان که عشق وطن هست ... رهاست پیراهن و تن ...

یازده:
یعنی عشق من تو فیلما" نفو ذی " ان!نفوذیایی که تا آخرش معلوم نمیشه نفوذین و می رن و درنهایت بارشادت برمی گردن و پدر پدرسوخته ی دشمن رو در می آرن ...
یه سریالی دیدم چن سال پیش که عامل نفوذی بقدری نفوذی بود که نگو!...
داشت می زایید بطوری طبیعی ...یعد آلمانها بالا سرش بودن خو باید بطور طبیعی بازبان مادری جیغ می کشید " به زبان روسی" ... بازم داشت به زبان آلمانی فریاد می زد ...
" جل الخالق"!!!
ولی جدیدیا حال نمی ده !بعضی از نفوذیا انقد اعتماد به نفسشون بالا رفته که کلا ادعا شونم میشه!...
مثلا می گن ملت ما نفوذی ایم!
پووووووووووف!حیف داستان و افت و خیز و ...اینا...پوووووووووف!
دوازده:
ایام محرم تسلیت...
اگه اعتقاد به مال امام حسین(ع) داریم و نمکش رو می خوریم ... نمکدانش رو نشکنیم ...
درعین حال تو بعضی اماکن مذهبی نمک متبرک هست ...ما همونو قاطی نمک خونه می کنیم و شش ماه استفاده می کنیم وهمین بس...
ولی احترام سفره و سفره دارو میهمان و صاحبخونه رو داشته باشیم ...
" قاضی خداست"...
سیزده: یعنی دنیا بدون صدای آقای بهرام زند برام رفته بود که آقای عرفانی هم رفت ...
دنیا ی دیگه برای رفتگان آسودگی و برای بازماندگان سخته ...خدا به همسر و فرزند نازنین شون که جزو صداهای ماندگارهستن صبر بده ...اون صدای شاد و همراه خنده کو؟
کاش همینها نسل جدیدی مثل خودشون رو به ما معرفی کنن ...
خدا رحمت کنه ...

۲۲ شهریور ۹۷ ، ۱۲:۵۲ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

دیوانگی تو ی چشم هایت معنی نداشت ..." شانه هایت را برای گریه کردن دوست "داشتم!!!

یک:
درون قلب مرا جسته ای که ..." عشقت نیست"...
نگو که  هیچ خودت هم ... از عشق ... بویی نمی بری!!!
دو:
کشته ای مرا وروی جسد چشمم قدم می زنی ...
دوستت دارم هنوز ...که پاهایت را ..." قلم" نمی کنم!!!
سه:
یوسف!
از روی ماه چند بار شعر نوشته بود ...
دریغا که زلیخا ... به خاصیت ماه در زندگی خویش ... بی تفاوت بود!!!


چهار:
بوی پائیز از هوای شهر می آمد ...
چلیک چلیک باران ...
بعد همه می گفتند:
چه خوب هوای تابستان است و باران می آید!!!
پنج:
گم کرده ای مرا میان شعرهای پائیزی ...
صدایم می کنی بهار ... بلکه دوباره پیدایم کنی ...
شش:
مزار شش گوشه ات را می خرند به اشک شیعیان ...
این روزها محرم است و شما ... فروشنده ی عشقی ...

هفت:
اگر دنیارا قسمت بکنند بمن نمی رسی خود می دانم ...
تو ... دنیای عشقی و من ... " فکر می کنم" عاشقم!!!
هشت:
ترومپ!
اگر خاموشیم ...دلیل خشنودی نیست ...
برق هم ممکن است برود ولی ... شاد نباشیم !!!
نه:
پراید:
مامان!دیگه می تونی با من بیائی مهمونی و خجالت نکشی...
مامان بنز:
مگه من با تو مهمونی نمی اومدم که این حرفو می زنی ...
پراید:
نه!یه بار بچه بودم اومدی در مدرسه بچه ها خندیدن ...خودم گفتم دیگه باهات جائی نمی آم ...یادت نمی آد؟!!!
مامان بنز:
پسرم!فاصله هاغرو خودت گذاشتی ... من مادرتم...باباپژو پدرته ...بوگاتی همسرته...ننه خاورم مادر بزرگته ...
پراید:
آآآآره!ولی کسی باور میکنه یه بنز مادر پراید باشه؟
ناگهان لامبورگینی:
بابا خجالت نمی کشیم ...تو بابا مونی ... ما خودلو لوئیم...آدم که نیستیم!!!


ده:
رهبرم ...
پیدا نمی شود  عشقی که درمیان ماست ...
می گردند و درجهان... نظیرش نیست ...

یازده:
حالا که به اینجای کار از سرنوشت کشورمون رسیدیم که می بینیم!بدنیست یادی کنیم از " شعور جمعی"!!!
کلا ملت ما یه چیز عجیب و غریبی داره به نام " شعور جمعی"که نایابه!
یعنی ملت خودشون در هر امری به یه نتیجه ای می رسن که اون راهو ادامه می دن ...وفلک الفالکم نمی تونه اون " شعور جمعی " رو تغییر بده و ممکنه کسی یا چیزی مقابلش بایسته ولی در طی زمان پودر میشه و ازبین میره ...
به اون " شعور جمعی" باید احترام گذاشت ...چنان که می ذاریم و مخلصشیم و هستیم و کوچیکشم هستیم ...
تفاوت ملت ما با ملتای دیگه تو همین " شعور جمعیه" حالا چطوری چه روحی بین مون هست اصلا شعور جمعیمون و اینا بماند ...درکش برای کره زمین سخته ...خودتنو زیاد گرفتارنکنید ...
" جل الخالق"!
دوازده:
بابا با فرهنگ ..." دوست دارم" یه حسه ممکنه بعدها بالفعل بشه!!!
چرا انقد خودتو اذیت می کنی که کسی که اینجوریه  "آدم بدیه"!!!...واللا...با دوس داشتن که ای ن طور باشی.......بقیه اشو ....


سیزده:
دیر آمدم و رفته بودی ...
جای پاهایت را بوسیدم ...
" منتظر ... انتظار..."...
هنوزواژه هایی ست که به تو می چسبد ...
" عاشق"......


۱۷ شهریور ۹۷ ، ۱۳:۴۵ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

روی پیشانی ام داغ تو بود ... گفتند پاک نمی شود دیگر ... نشد ... راست می گفتند ...شمس من!

یک:
فکرم را بریدم و چسبانده ام به عشق ...
ای جان من ... روزنامه ی عشقی ندیده ای؟!...
دو:
کبود شد لب من ... سرد بود اندیشه ی بوسه هات ...
یخ زدم از سردی سرانگشت های تو ...
سه:
خریدی عشقم را به مفت ... یعنی یک پلک ...
مفت چنگت جان من ... بردی ببر ..." نفس نفس "!

چهار:
دنیا چقدر کوچک است ...
و ...پاهای تو چقدر بزرگ ...
هرجا می روم هستی ...
قبل حضور من ... دنیا را طوری چیده ای ...
که انگار ...
وظیفه ام جان دادن برای تو ست !...
" می میرم هر لحظه برایت ..."...!
پنج:
یوسف! غریبه شد برای من ... از بس زنان مصر ...
تا سالیان سال ...
داستان ترنج و زلیخا ... گفته اند!!!
شش:
مزار شش گوشه ات دیگر سیاهپوش است ...
وقت محرم است و دیوارها هم ... سخنگوی شهادت اند ...


هفت:
بیمار شما بودن ... جواز می خواهد از خدای ...
وگرنه جناب شما ...پزشک همگانید ... یا مهدی(ع) ...
هشت:
ترومپ!
بدو تا به برنامه هایت برسی...
بی هدف ... شانس اگر یار شود ...
نه:
پراید:
مامان ...مامان ...بیا این کیک و     آجیل و شام رو بذار روی میز ...
مامان بنز:
چه خبره پسرم!آدم بیکار این همه ولخرجی می کنه؟
پراید:
چی ؟ من همین طور ول می گردم روزی 4 میلیون می ره رو قیمتم!چی میگی؟
مامان بنز:
حالا مناسبت شیرینی و آجیل و   شام چیه؟ تولد لامبورگینیه؟
پراید:
نه!یه دوره پرایدیم از دهه ی80 دورهمی داریم ...به افتخار 40 میلیونی شدنمون همه قرار گذاشتیم تو خونه هامون جشن بگیریم !
بوگاتی:
اووووووووه چه خبرا!خودت میدونی پراید به نسبت ارزش پولی 7میلیون تومنی از 300تا چیز !بیشتر از 40 ملیونی از 20 هزار تا چیز می ارزیدی!
ولی پراید به هرحال باحال مال مایی!دوست دارم!
مامان بنز:
وااااای!چه صحنه رمانتیکی!
ده:
رهبرم...
خاطرات جوانی مان با شما می گذرد ...
شکر که هستید ووجود شما عشق است ...

یازده :
دیشب داشتم فکر می کردم به خنده تدارترین چیزی که شنیده بودم "
" از یه نوع خاصی از گاو شیر می گیرن و خشک می کنن ...حالا به هردلیلی!اون گاوا فعلا شیر ندارن"!
دلیل کمبود شیر خشک !
وا یعنی چی ؟ آقای گاو محترم  ! ببینیم تو هم داری از بی زبونی!ما سو استفاده می کنی نشونت می دیم!!!
انقد ازت شیر خشک نمی خریم تا......
چی ؟ جریان پوشک؟
ای بابا!
شنیدم چن تا مامان پول گذاشتن یه ال جی خریدن با تقسیم  پول برق و احتساب لاستیکی وکهنه هیچی مشکل برطرف شده و رفته ...
کم کم فشار بیاد بچه هارو هم با روشهای قدیمی مثل گرفتن دایه ... استفاده از شیر مادر های آشنا ( خواهر برادرای رضاعی) ! و این ها بزرگ می کنن ... هیچ اشکالی ام نداره که هیچ از دست گاوای از خود راضی ای مثل شما راحت می شیم ...
" جل الخالق ببین ما چه حکایتهائی که نداریم"!!!

۱۴ شهریور ۹۷ ، ۱۹:۲۰ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

اذیت یعنی ... خشم بی جهت تو ... از آن چه از من نمی دانی!

یک:

درون فکر چشم من ... همیشه " تو" بوده است ...

حتی اگر جهان ... از میانه اش ... عبور کرد...

دو:

قند لبت ... انقدر نچشیدم تا بسوزم از ...

گرفتن قند و ...

بهانه ها که بیارم...

سه:

سطح عشق درمن ... سطح اقیانوس بود ...

غرق درسطح ...

دست و پا می زدم و عمق ...

برایم فاجعه!!!

 

چهار:

نوردرخلال دندان تو ...

مهتاب !

عبور کرد ...

از فاصله های سیاه من ...

دیدم ...

خراب خراب خراب است ...

آن حالی که ...

وقت دیدن تو ...

خوب بود!!!

پنج:

کشته ای صید خودت را ... صیاد بزرگ ...

عادت صیاد قتل است ... کشتگان ... می دانند!!!

شش:

مزار شش گوشه ات بوی گلاب کاشان داشت ...

گل های محمدی ...روی حرم ... برجسته بودند ...

 

رفتم ... تمام شیشه های عطری که به نام تو شده بود را خریدم ...

قبلا انقدر ثروتمند نبودم ...

دزدی کردم!تا بوی عشقم دست مردم نچرخد!

اگر فردا دوباره بروی و عطر خودت را بفروشی ... قتل هم می کنم!...

مردم باید بفهمند که من نمی گذارم ...عشقم دیوانگی کند !

هشت:

ترومپ!

کلاه گذار ...آخرش به مجازات می رسد ...

کلاه بردار همیشه سرش بی کلاه می ماند ...

نه:

مامان بنز:

وای!سرم رفت پژو!حالا یه بار من یه اشتباه کردم سه روزه داری می گی!

بابا پژو:

یه بار! تو روزی یه بار مارو بد بخت می کنی ... این چه کاریه ؟ تو این بازار رفتی کارخونه ی کاله رو خریدی؟

مامان بنز:

بابا!کارخونه که میلیاردها می ارزه!مگه به من می فروشنش ! من یه کامیونت ماست سون خریدم!

پراید:

آخه مامان!این همه ماست به چه دردمون می خوره! ماندگاری نداره!میمونه ترش میشه!

مامان بنز:

می دونم!برای رستوران بوده!

بوگاتی:

ها ها ها ها ها ها ها ! مامان جون برای چه غذایی؟

مامان بنز:

آب دوغ خیار!

پراید:

غذای سوسولی جدیدلابد؟

مامان بنز:

نه بابا!غذای لاکچری امروز!

ننه خاور:

وای !کوفته های من! الله گرستمسین!


 

ده:

رهبرم ...

اگر نبود ...هدایت شما و قلب آگاهمان ...

تیره گی ها تا به حال آمده بودند و ماندگار ...

 

یازده:

تجربه من ثابت کرده که تو جوامع جور واجوری که داریم ... مردم مدیریت جدی رو بیشتر می پسندن!

مثلا اگه مدیری لبخند رو لبش باشه حتی باها شون بگه و بخنده و جوکم بگه با هاشون کنارم بیاد ... نهایتا پشت سر یا جلو روش می گن ... : فلانی جدیت نداره ...خوبه ها ولی شله!!!

ولی اگه یه مدیر اخمو و لج و کج و اینها باشه باهزار عیب و نقص می گن:...فلانی چنان جدیتی داره که نگو!نهایتا ازش حسابم می برن!

خلاصه بگم : تو بیشتر موارد مدیر اخمو یی که بعدا یک کم مهربون ام باشه! بیشتر جواب می ده تا مدیری که حسن خلق داشته باشه!!!

دوازده

سیزده:

قدر کنسرتای خیابونی و شب فیروزه ای و اینها رو بدونید ...

چارتا ترانه با یه جای نه چندان مناسب کلی هزینه داره ...

از خواننده ها حمایت کنید تا چنین اقداماتی ادامه دارباشه ...

چهارده:

ببخشید که نوشته هام امروز اینجوری شد بعضی وقتا یه اتفاقی ی میفته که گفتنی نیست" بدون شرح"!!!


۱۰ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۴۷ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

چشم هایم خراب است و کور ولی لامصب بوی تو !معلوم است خوشگلی!

یک:
شعرهای من ... بی تو کیفیت ندارند ...
کافی است بیائی ...
بیت ها " شعله ور " شوند!...
دو:
غم با دو حرفش ... مرا به آتش کشید و رفت ...
بهشت با چهار کلید نتوانست ... عشق را نگه دارد!
سه:
عجیب درپی شنیدن صدای شما دویده ام ...
" نفس نفس!" ببخشید نمی شنوم!صدای شما!...


چهار:
گلویم را بریده است تیغ حسرت شما ...
خون چکیده از دو چشم من ... اعتراض من است!
پنج:
روی دیوانگی من ... همیشه حساب بازکن...
که ثروت دیوانگیم ... از ثروت دنیام ... جداست!...
شش:
مزار شش گوشه ات بوی علی (ع) می دهد ... " امشب"...
ویژه است نگاه علی(ع) به آل علی (ع) و دوستدارعلی(ع)...

هفت:
قربون خدا برم که خرم هنوز زنده است ...
پرایدم دم دره و خونه ی ویلائی و باغمو هنوز دارم ...
همه رو داشتم می فروختم برم کره!...
مامانم نذاشت !...گفت: نگین دخترخالت بهتره ...بمون! ولی من چرا موندم؟!
به خاطر سریال دونگی!...
یعنی از امپراطور یاد گرفتم!
عشق دونگی رو تو دلم نگر دارم ... با یکی دیگه زندگی کنم!!!
الان با خرم و پرایدم و خونه ی ویلائیم و یکی دیگه!!!....
ولی می دونم که بالخره یه روز می رم کره!!!!....
هشت:
ترومپ!
نکش کش دلارو آرامش باش !
دریو اس تو ...مخالف تحریم نیست!
نه:
پراید:
خیل خوب چقدداد می زنی بوگاتی؟... چیزی نشده پورشه رو بردیم روکش طلا کردیم!
بوگاتی:
تو چطور تونستی پسر منو تو شهری مثل تهران انگشت نما کنی؟چطور بگو؟
پراید:
بابا!یه کیلو از طلاهای ننه خاورو بردیم فرید دست طلا آب کرد ریخت روش!
بوگاتی:
بچه سوخت!ایییییییی واییییییییییییی مادر ت بمیره پورشه!
پورشه:
نه مامان!ما خودلدئیم!!!تازه دختلای نیاولان داشتن نیگامون می کردن!
بوگاتی:
غلط می کردن!پاشو پاشو پراید بچه رو ببر بشور!
پراید:
بابا توام با این طرز فکرت!
 ننه خاور:
کول باشان گویوم آروات!!!


ده:
رهبرم ...
عید سعید غدیر مبارکتان ...
عید انتخاب ولایت ... مبارکتان ...
یازده:
همیشه بودن کسائی که بخوان با اعتقادات مردم بازی کنن یا با تضعیف اونا به اهدافشون برسن ...
حضرت علی(ع) جایگاهی دارن که با بی احترامی و نادیده گرفتن و تضعیف تکون از تکون نمی خورن ... بدلیل دیدگاه و تلاششون برای انسانیت ...
توسل به ایشون افتخاره وکسی منکرش نیست ...
 من که از برکات و توجهات ایشون فیض می برم و لذت ...
انشالله باشیم کسی که عشقمون به مولا علی(ع) تموم نشه ...

دوازده:
نمی تونم بگم اتفاقی که نبود ...ولی ...
از انتخاب تیاتر گوژپشت نتردام خوشحالم چون با چشم خودم اون توانائی باورنکردنی درصدارو دیدم ...
زحمت بسیاری کشیده بودن براش ...
از آقای اشکان صادقی متشکرم ... برا ایشون و خانم دل شکیب و خانم قالیچی و دیگر همکارانشون آرزوی موفقیت دارم ...
ممنون از لحظات خوبی که می سازید ...
عکس های وبلاگ مربوط به این تیاتر پراز ترانه های عالی ست ..." پاپرا پرفورمنس"

سیزده:
علی(ع) را نمی توان کشت ... که عشق علی(ع)...
از عشق جاری است و با خدا همراه...

چهارده:
روزتون خوش و ایام به کام

۰۷ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۱۰ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

ازچشم هایت آموختم ... درس سنگین توی دلت ... آزمون سخت گذشتن از دیگران ....

یک:
یک انتظار قدیمی از چشم های تو باقی ست ...
که موقع رفتن ... اشک بریزدو من ..." از غصه بخندم" !!!
دو:
کبود است ... جای طعنه های عشق تو ... روی پوست من ...
احساس بد ان که ... در حد انتظار تو ... نبوده ام ...
سه:
وصیت چشمان تو ... قبل از طلوع سپیده دم ...:
دیگر به ذکر من... چشمهای خودت را ... کتک نزن!!!

چهار:
روی دلم ... دردی گذاشته ای که بر نمی داریش خدا ...
درد شکستن دل عشقم ... کنار بی معرفت ترین ... عاشق دنیا!
پنج:
بوسه ی تورا خریده ام به یک بیت شعر...
من حافظم ... تو باور شاخه نبات ... از منی ...
شش:
مزار شش گوشه ات ... دروازه ای بود تا خدا ...
رفتیم و آمدیم ... ولی کسی ... خدای را اگر قبول داشت!

هفت:
قاضی عشق من و شما ... هزار بیت شعر بود ...
کسی نیامدش که بگوید ... میان من و شما ... عشق نیست!!!
هشت:
ترومپ!
باورت نمی کنم که دشمنم تویی!!!...
مگر دوسه تا نشانم دهی و بگویی!!!....
نه:
مامان بنز:
اوهو اوهو اوهو ...
پراید:
مامان چی شده؟ باز کی مرده؟
مامان بنز:
می خواستی کی بمیره؟" خودم" دل مرده شدم!
پراید:
یعنی چی؟ برو خداتو شکر کن بچه هات کنارتن!خونواده داری ... میگیم می خندیم ... نوه ها داری ... همه سالمیم ...
مامان بنز:
بروبابا!از تراکتور بدترم!همه تون بی احساسید ...الان سه ماهه دارم می لنگم هیچکدومتون متوجه نشدید ...
بابا پژو:
خوبه بهت نگفتیم آغاسی!
مامان بنز:
پژو!از جلو چشمم دورشو!دارم می میرم!
بابا پژو:
هیچیت نیس!تراکتورخانم خونه اشو برده نیاوران!تو ناراحتی همین!
پراید:
اوووووووووووووووه!...انگار حالا کجارفته!بابا پاشو مامانو ببریم ویلا ی شمال!
مامان بنز:
شما مرداهمین طوری هستین ... بی احساسا... اوهو اوهو اوهو!!!

ده:
رهبرم ...
شسته ایم قلبمان را و همه پاک دلیم ...
ما ملت ایران ...
قضاوت بیهوده نمی کنیم ...

یازده:
یعنی یه روزی میرسه ضمن روشن کردن کولر!سرجلسه ی امتحان دانش آموزان ایرانی ...و فراهم کردن وسایل پذایرائی اعم از انواع نوشابه و کیک !چند معلم بالا سر دانش آموز بایستند جهت مشورت برای پاسخگویی به سئوالات!!!
کما اینکه دربعضی نقاط  آموزشی!همین طور هم هست!
بعد حرصم می گیره اول صبحی یه فیلم گذاشتن تو فضای مجازی " تفاوت سرویس های بچه های هلند و ایرانی" معلماشون با یه جور سرویس دوچرخه دارن بچه هارو می برن مدرسه!
دانش آموزای ایرانی می خواهید بغلتون کنیم ببریم سرکلاس!قبلا سئوالاروهم داشته باشین تا هولتون بریزه!می خواهید سرکلاس چرتم بزنید تا آخرزنگ!
بهار چه می دونم ... بهشت چه می دونم صفا سیتی چه می دونم هرچی که بهترینه درمورد نظام آموزشی ما صدق میکنه چون ... دانش آموز محوره!یعنی هیچ جای دنیا از لحاظ آموزشی مثل ایران نیست ...
نمی دونم بقیه جهان با این حرف می خوان حسودی کنن یا نه!دانش آموزای ایرانیم می خوان بگن این طور نیست ... ولی میشه با مدرک و دلیل ثابت کرد ...
برید خداتونم شکر کنید ...
واللا با این وضع درس خوندنتون!

دوازده:
یه پرس سیرابی خریدم صندوقدار گفت چهل و دو هزار تومن ... گفتم وا!بالا شهر داره بیداد میشه!!!
بعد گفت خانم شما پونصد تومن به من بدهکارید... گفتم والله پیتزا ارزونتر در می اومد ... رسیدم دم در ... یهو دوید و گفت سرکارخانم بقیه پولتون !!! گفتم نه!گفت ببخشید فکر کردم سه پرس فرمو دید!
خندیدم و گفتم: بله داشتم تو دلم همینو می گفتم ... ادامه داد: جنگ هست ولی دیگه نه تا این حد که یه پرس سیرابی ....
اومدم بیرون و خندیدم گفتم : نه جنگ نه هیچ چیز مثل وجدان آدم نیست ...
مال بعضی کاسبا بیداره ...
سیزده:
عید امروز مبارک ...
چهارده:
ممنون که دلتون با منه ... حتی وقتی نیستم...



۰۵ شهریور ۹۷ ، ۱۳:۲۲ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

و"برند" چشم های خمار تو شاهین بود ! ... مراکه گرفت فهمیدم ... تسلیم!

یک:
کوتاهم و بلندم و هم قد شما نمی شوم ...
من سایه ام ...
خورشید مرا ببخش!
دو:
تا سقف دلم پر شده از عشق شما کو؟
دست دلتان تا که کند ... خالی از آن عشق!!!
سه:
لذت خوردن اشک چشم شما ...
نچشیدیم ولی ...
حسرت آن چشمه چرا...........!

چهار:
برده اند انگار مرا سریازی!...
عصر جمعه کنارنود و پنج نفر!...
بازهم تنهائی...
دوری...
غم داری...
نامه ها می نویسم و بعد هم ...
یاد تو ... توی حلقم گره است ...
غروب می شود و می گریم ...
تو کجائی ؟
تو کجائی؟
تو کجائی؟
پنج:
من از درک یوسف ها ... عاجزم !...
درفرارند و بی پیراهن!...
درشهر مشغول ...دلبری کردن!
شش:
مزار شش گوشه ات جگر کباب می کند ...هنوز...
برای قربانیان کربلا ... خون گریه می کنیم ...

هفت:
یعنی کجا چی باید بپوشم؟(جهت؟!!!)
یه دفه یه لباس دست دوزی شده از زابل رو توی مهمونی کریس رونالدو اینا!پوشیدم !آخرش مترجم اومد یقه کرد که این لباسارو از کجا خریدی!گفتم از فلانجا ...بعدا فهمیدم بنده خدا برا خانمش سفارش داده هفتادو سه میلیون تومن!گفتم خوب به من می گفتی می گفتم واسه خودمه ارزو نتر در می اومد!
حالا رفته بودیم مهمونی انجلینا جولی خانم شرکت سواچ یه ساعت طلا براش فرستاده بود ...من و فی فی خوشمون اومد!رفته بودیم فرانسه رفتیم نماینده شرکت بخریم!گفتن خانم مددی!دنبال ساعت سواچ آنجلینا خانم اومدی؟ بهترشم داریم...
اون هدیه تبلیغاتی بود صدو نود میلیون ...(ظاهرا) دو میلیونم نمی ارزید!اصل اصل چهل میلیون براشما یه دونه دویست میلیونیشم ساختیم برا خانم امیر قطر بپوشه!گفتم چی؟اصلا ما معلمای ایرانی چهل میلیونی بپوشیم؟
قهر کردم اومدم تهران!...الان سه ماهه می گن بابا تو بپوشی برند میشه بیا یه دونه لنگه ی آنجلینا جولی مجانی بهت میدیم میگم نه!!!
مگه من تو این مملکت چیکاره شدم؟!اصلا و ابدا!!!
حالا الان دارن به زور یه ماشین بنز بهم می دن!می گم واللا بللا من گواهی نامه دارم مال هیفده سال پیشم هست ولی تو تهران رانندگی نمی کنم!اینو بدینش به یکی دیگه!مگه قبول می کنن!می گن تو واسه شرکت زحمت کشیدی!اینو بگیر!واقعا که نیس شبیه ماشین جیمز بانده!می گم بابا نه!اه چقدر اصرار می کنین !
هیچی دیگه می ترسم یه ملت دنبالم باشن!
اصلا ولش کن می خام چیکار ...شاید فردا مالیاتم بخان!من که شانس ندارم!!!
مگه چقد حقوق دارم دو میلیون و نیم!
برم برم ناهار کوکو سیب زمینیمو بپزم!
پس فردا مهمونی خانم " سلن دیون " دعوتیم!!!
لباسامو اماده کنم باید چشم درارم!!!
هشت:
ترومپ!
لالایی اگر بلدی ...
چرا برای یو اس نمی خوانی ؟!!!
نه:
مامان بنز:
پراید جان! دارم می رم تا امامزاده صالح ناها لوبیا پلو پختم گذاشتم دم ... ده دقیقه دیگه خاموشش کن!حواست باشه ته نگیره!
پراید:
مامان امروز ظهر قول داده بودم با بچه ها بریم شهر بازی!یه چیزی ائنجا می خوردن...
مامان بنز:
نه بابا!معده شون درد می گیره حالشون بد میشه ...ولشون کن!
بوگاتی:
قابلمه رو هم می بریم!
بابا بیوک:
پس ناهار منو جدا کنین!خاور کوفته خودشو گرم می کنه!
بابا پژو:
منم باها تون می آم!
مامان بنز:
من تاغروب نمی آم نگران نشید!
بابا پژو:
تو انقد خوبی که واسه خاطر شام من برمی گردی نه؟
مامان بنز:
آره!خودروی فرانسوی!شام ژیگو می خوای؟!!!

ده:
رهبرم ...
دعای عشق اگر دنبالمان باشد ...
تمام درهای بسته باز می شوند و ما ...
عبور می کنیم ...
از همه تاریکی ها ...


یازده:
غرور بدترین چیزه روی زمینه...
غرور ملی بد نیست ولی ...
غرور شخصی خیلی بده...
حواسمون باشه که جوگیر نشیم و از حد مون خارج نشیم...
(دل نوشت)
دوازده:
بابا طلا بگیرای ایرانی ... بابا قهرمانای واقعی ... کشتی گیرا و رزمی کارای خانم و اقا ...
مدال بگیرا...
قربونتون ... دمتون گرم ...پاینده باشین ...قدرتونو می دونیم ...


۰۱ شهریور ۹۷ ، ۱۳:۱۳ ۰ نظر
سیده لیلا مددی